شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

چشم به راه صید بعدی مربی پرتغالی


چشم به راه صید بعدی مربی پرتغالی

ستاره ها همیشه خریدی نیستند و گاهی مسائل اجتماعی قوی تر از پول عمل می کند

روال جذب ورزشکاران غیربومی برای خدمت‌رسانی به یک کشور خاص در دهه‌های اخیر به دو قسمت و گونه متفاوت تقسیم می‌شده است؛ یکی جذب افرادی است که اصولا اهل و زاده کشور خواهان خود نیستند و در ازای دریافت مقدار زیادی پول حاضرند برای کشور پیشنهاددهنده به میدان بیایند یا به نفع خودشان است که چنین کنند و بعد از مدتی اقامت در کشور مورد بحث تقاضای تابعیت می‌دهند و از این طریق می‌کوشند از مزایایی که آن کشور در اختیار اتباع خود قرار می‌دهد، بهره‌مند شوند.

روند دوم افرادی هستند که اصولا و از ریشه با کشور خواهان خود ارتباط داشته‌اند و حتی زاده آنجا هستند، اما مسائلی و بخصوص کوچ‌های فردی یا خانوادگی آنها را از کودکی یا نوجوانی از کشور زادگاه‌شان دور و صاحب فرهنگ کشوری کرده که در آن سکنی گزیده‌اند و چنانچه با آنها گفت‌وگو و برای جذب‌شان تلاش شود شاید بپذیرند برای کشور اولیه و اصلی خود به میدان آیند. برای مورد اول قطر مثال مناسبی است. این کشور ۲۰ سال است ورزشکار می‌خرد و حتی کسانی را که برای یک روز هم در این کشور نزیسته‌اند با پرداخت مبالغی کلان وادار به رقابت‌جویی به نفع خویش می‌کند. اینها زرخرید هستند و چون پول خوبی گرفته‌اند برای کشور پول‌دهنده همه کار می‌کنند. دونده‌های آفریقایی که چند سالی است برای قطر می‌دوند و جابر سالم، وزنه‌بردار فوق‌سنگین که چند مدال جهانی و آسیایی در دسته فوق‌سنگین برای قطر گرفت و اصلا یک بلغاری بود، نمونه‌های روشنی در این ارتباط است و همین طور سباستین سوریای اروگوئه‌ای که سال‌هاست در قطر زندگی می‌کند و برای تیم ملی فوتبال این کشور به میدان می‌آید.

یک دونده مشهور دیگر به نام ویلسون کیپ که سال‌هاست برای دانمارک می‌دود و مدال‌های جهانی و المپیکی «دو»ی ۱۵۰۰ متر را در کارنامه‌اش دارد، نه نمونه پول گرفتن بلکه مظهر تلاش برای گرفتن تابعیت یک کشور اروپایی در ازای کسب مدال برای آن کشور بوده است. این دونده زاده کنیا بعد از مهاجرت به اروپا و انتخاب دانمارک چاره‌ای جز اخذ مجوز اقامت دائمی در این کشور شمال اروپایی نداشت و برای این مهم باید خدمت و سرویسی را به این کشور می‌پرداخت که سران ورزشی و سیاسی آن را تشویق به حفظ خود نماید و او راه درخشش در مسابقات را برگزید و این کار را به نحو احسن انجام داد و مدال‌های زیادی را هم کسب کرد. محمد فرح، دونده سیاهپوست متولد سومالی که او را در اروپا و آمریکا با نام مخفف مو فرح صدا می‌زنند و مدت‌هاست برای بریتانیا می‌دود و پنج سالی است به چهره حاکم «دو»های استقامت تبدیل شده و مدال‌های طلای «دو»های پنج و ده هزار متر را در مسابقات جهانی و المپیک قبضه کرده است، نمونه دیگری از ورزشکارانی است که تغییر ملیت داده‌اند تا به گمان خود زندگی بهتر و رفاه بیشتری در اروپا داشته باشند و برخلاف آنچه در قطر و کشورهای مشابه آن می‌بینیم در ازای آن پولی نجومی نگرفته‌اند و فقط برگه تابعیت کشور ثانوی خود و البته مزایای رفت و آمد در اروپا را عوض و بهای این انتقال قرار داده‌اند و در ازای افتخارات متعدد کسب‌کرده برای کشور محل اسکان خود فقط مجوز اقامت را برای خود جسته و کسب کرده‌اند. البته فرض آنها این است که فتوحات‌شان آن قدر پولساز است که خرج زندگی آنها را دربیاورد و نیازی به پول‌های هنگفت مدل قطری‌ها ندارند.

در جهان ارتباطات شمار این ورزشکاران جویای برگه‌های اقامت در کشورهای به اصطلاح پیشرفته‌تر و ظاهرا حرفه‌ای‌تر دائم بیشتر می‌شود و بیش از پیش می‌توان پولی پرداخت و ورزشکاری را خرید، اما نمونه نعیم سلیمان اغلو که ۲۸ سال پیش برای فرار از فشارهای دولت کمونیستی بلغارستان از صوفیا به ترکیه گریخت و تبعه و ساکن این کشور و به ارمغان‌آورنده کلکسیونی از مدال‌ها برای این کشور اروپایی واقع در آسیا شد و اینک نیز از سران و مدیران وزنه‌برداری ترکیه است، نشان می‌دهد پشت هر آرمانخواهی اگر مقاصد سیاسی هم باشد، ماندگاری فزون‌تری را می‌توان انتظار داشت و آنجا که همه چیز به پول ختم شود، انتظار و توقع ادامه خدمتگزاری‌ها نیست و ستاره‌ها همیشه هم خریدنی نیستند و گاهی رویکردهای اجتماعی قوی‌تر از افزون‌ترین اسکناس‌ها عمل می‌کند. در این میان، آنچه کارلوس کرش در ایران انجام می‌دهد متفاوت با باورهای فوق و راه‌هایی است که برشمردیم و همان طور که در سطور قبلی آمد وی جزو کسانی است که می‌کوشد اهالی دور شده و از یاد رفته یک کشور را به خدمتگزاری برای آن کشور تشویق و ریشه‌های یک ارتباط سست شده را دوباره قوی کند. پیوستن دژاگه‌ها و قوچان‌نژادها به تیم ملی فوتبال ایران و قوی‌تر شدن این تیم از این طریق نشانه موثر بودن روش‌های کار او در برخی موارد است و آریا جسور که بر اثر کثرت سال‌ها اقامتش در ژاپن پسوند هاگاوا هم به نامش اضافه شده، جدیدترین ایرانی ناپیدای کشف شده از سوی او در گوشه‌ای از دنیا (شرق‌آسیا)ست. کرش پولی به این بازیکن فراتر از عرف پرداخت‌ها در فدراسیون نمی‌دهد، اما به آنها پیشنهاد و توصیه می‌کند حالا که کشور ثانوی‌تان که سال‌ها در آن زیسته‌اید شما را برای تیم ملی‌اش نمی‌خواهد، وظیفه دارید برای ایران جانفشانی کنید. این محرک ارزشمندی است که با هیچ پولی قابل خرید نیست و قطعا ورزشدوستان ایران نیز آن را در مورد کسانی که واقعا خوب و موثر بازی کنند، می‌پسندند.

در یک جهان مرتبط و مشترک، ظاهرا چاره‌ای جز این کنکاش‌ها و یافتن‌های نصف و نیمه و بحث‌برانگیر نیست و مهم اصل جستجو و هدفگذاری است؛ چیزی که شاید کرش پرتغالی از مصادیق و نمونه‌های بارز آن باشد.

وصال روحانی



همچنین مشاهده کنید