چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

بوریس آکفین, محبوب ترین نویسنده روسیه


بوریس آکفین, محبوب ترین نویسنده روسیه

تولستوی را فراموش کنید داستان های پلیسی دوره تزار ها در روسیه غوغا کرده اند نویسنده ای که متوجه وجود یک خلأ فرهنگی دربازار کتاب روسیه امروزی شده بود با نوشتن مجموعه رمان هایی مهیج این روز ها میلیون هاهوادار بویژه در میان طبقه متوسط این کشور دارد

تولستوی را فراموش کنید: داستان های پلیسی دوره تزار ها در روسیه غوغا کرده اند. نویسنده ای که متوجه وجود یک خلأ فرهنگی دربازار کتاب روسیه امروزی شده بود با نوشتن مجموعه رمان هایی مهیج این روز ها میلیون هاهوادار بویژه در میان طبقه متوسط این کشور دارد.

او قدرت استنباط بالایی دارد و همین طور مجموعه ای از سلاح های پنهان و واکنش های مرگبار یک سامورایی را. علاوه بر همه اینها «اراست فاندورین»- یک مأمور مخفی ویژه و توانا، جنتلمن و یکی از خوش شانس ترین آدم های روزگار- قادر به حل هرگونه راز و معمایی نیز هست. پرونده های او شامل ژنرال های روسی به قتل رسیده، زنان جنایتکار و زندان های مخفی آنارشیست ها هستند. اراست فاندورین می داند چطور در دل خوانندگان امروزی روسیه جا باز کند و صدالبته خالقش نیز به خوبی به فرمول موفقیت ادبی در کشوری که نمی تواند از تولستوی دل بکند واقف است. در حقیقت باید گفت که ماجراهای اراست فاندورین نویسنده ای به نام «بوریس آکفین» را مشهور و متمول کرده است. او با داشتن ۵۱ سال سن موفق ترین نویسنده معاصر روسیه است و از این منظر جی.کی. رولینگ محبوب روسیه امروز. رمان های او به بیش از ۲۰ میلیون دلار فروش و نه تنها در روسیه بلکه در آمریکا، بریتانیا و ۳۰ کشور دیگر دست یافته اند و در ژانویه سال آینده، تازه ترین رمان از مجموعه رمان های پلیسی- معمایی فاندورین با نام «مشاور دولت» به بازار کتاب بریتانیا خواهد آمد. آکفین یک لغت شناس کلاسیک، مقاله نویس، منتقد، ویراستار و مترجم آثار ادبی به زبان ژاپنی وقتی که ۴۰ سال داشت نوشتن مجموعه رمان های پلیسی دوره تزارها را آغاز کرد اما باوجود یک دهه نوشتن هنوز خودرا یک نویسنده واقعی نمی داند. او در مصاحبه ای با خبرنگار نشریه گاردین از خانه خود در مسکو می گوید: «من در این زمینه طرز فکری غیر روسی دارم. واقعاً خود را یک نویسنده واقعی نمی دانم و چیزی یا کسی الهام بخش من نبوده و از این جور چیز ها ندارم.»

وی در مورد سبک کارش و شخصیت پلیسی فاندورین می افزاید: «من بیشتر به یک جور فرانکنشتاین ادبی شبیهم، فرمول هایی از خودم اختراع می کنم و بعد به آنها چاشنی هایی از سلیقه شخصی می زنم. من بخش هایی از فاندورین را از روی شخصیت های ادبی ای که جالب می یافتم ساختم و سپس به آنها با سلیقه شخصی ام شکل دادم.»

به اعتقاد این نویسنده «فاندورین» تلفیقی از سه شخصیت کلیشه ای است. جنتلمن بریتانیایی، روشنفکر روسی و سامورایی ژاپنی. آکفین می گوید: «او آدم محافظه کاری است، در مورد همه کس و همه چیز محتاط است و همین اخلاق و رفتارش خیلی غیر روسی و یک جورهایی آنگلو ژاپنی است.»

آکفین از دهه ۱۹۹۰ بود که به فکر نوشتن برای طبقه متوسط جدید روسیه افتاد. در آن مقطع زمانی روس ها دوگزینه بدیهی برای مطالعه داشتند ؛ ادبیات کلاسیک و شاهکارهای داستایوفسکی و تولستوی یا همان داستان های عامه پسند. آکفین این شکاف را پر کرد و به جبران این خلأ فرهنگی برآمد. او با تکیه بر این باور که «هر طبقه اجتماعی به ادبیاتی نیاز دارد که از خواندن آن لذت ببرد» دست به ابداع ژانر جدیدی از ادبیات پلیسی زد که در روسیه سلطنتی اتفاق می افتاد. قهرمان جوان این ژانر «فاندورین» مردی زیبا رو و مطمئن به خود اما از لحاظ عاطفی مشوش و فاقد اعتماد به نفس است. (در پایان رمان اول آکفین با نام «ملکه زمستان» همسر جدید اوکشته می شود). آکفین در مورد لحن و روایت این مجموعه رمان های محبوب توضیح می دهد: «از این سنت دیرینه ای که در ادبیات کلاسیک روسیه ریشه دوانیده بود و نویسندگان را ملزم می کرد که به سبک فاخر و متکلفی بنویسند خسته شده بودم. نویسندگان روسی و در کل نویسندگان شوروی سابق عادت داشتند همه چیز حتی چیزهایی را که خیلی جدی نبودند به سبکی بسیار مصنوع بنویسند ولی من ترجیح می دهم که همین چیزهای بسیار جدی را با سبکی ساده و روان بنویسم.»

البته همه چشم دیدن این موفقیت بین المللی آکفین را ندارند. اوایل امسال منتقدی به نام پری اندرسون در یک نشریه معتبر ادبی از آکفین به عنوان یک روشنفکر پوشالی یاد کرده بود که به نظرش استعدادش را با نوشتن این گونه ادبیات عامه پسند هدر داده بود. به عقیده اندرسون روسیه در گذشته پادشاهی خودش دچار سکون و همیشه در آن فرهنگی تزاری اش غرق خواهد بود اما آکفین که از این گونه انتقادات آزرده نمی شد خوشحال است که اعتراف کند رمان هایش در حقیقت یک بازی پست مدرن زیرکانه هستند. او می گوید: «اگر خوانندگانم دوست داشته باشند مرا یک نویسنده جدی تلقی کنند مشکلی نیست اما در غیر این حالت هم باز مشکلی نیست.» بیشتر رمان های فاندورین در دهه ۱۸۸۰ اتفاق می افتد: یک مقطع زمانی براساس خوشبینی که غرب و روسیه هر دو معتقد بودند که مشکلات حیات بشری با پیشرفت تکنولوژی و عقل گرایی قابل حل اند. این مقطع همچنین زمانی بود که تنش فراوانی میان روسیه و بریتانیا و آلمان وجود داشت و این کمی شبیه وضعیت امروز جهان است. آکفین یاد آور می شود: تنش میان روسیه و بریتانیا در دهه ۱۸۸۰ خیلی وحشتناک تر از حالا بود. آنها به خاطر افغانستان و یکسری مسائل دیگر در آستانه جنگ بودند. بریتانیا دشمن شماره یک روسیه بود.»

در چهارمین رمان فاندورین با نام «مرگ اشیل» دوست قدیمی فاندورین ژنرال سوبولف با عصاره یک نوع سرخس نادر که در آمازون می روید کشته می شود (نسخه مشابه آن در قرن نوزدهم استفاده از پلوتونیوم رادیو اکتیو برای به قتل رساندن یکی از مخالفان روسیه الکساندر لیتویننکو در سال گذشته است).

آکفین در ابتدا با اسم مستعار وارد دنیای رمان نویسی شد. این نام یعنی همان آکفین برگرفته از یک کلمه ژاپنی است که ترجمه آزاد آن «شرور» یا «تبهکار» است. نام و هویت واقعی او گریگوری چخارتیش ویلی است که با افزایش محبوبیت و استقبال از مجموعه رمان های فاندورین کم کم لو رفت. او در تفلیس به دنیا آمد اما در مسکو بزرگ شد. سال گذشته وقتی که رابطه میان روسیه و گرجستان روبه وخامت نهاد ممیزان مالیاتی به زندگی و امور آکفین علاقه پیدا کردند. او اگر چه در زمره شخصیت های مخالف نیست اما واضح است که کرملین علاقه ای به او ندارد. آکفین ترسی ندارد که اعتراف کند به هیچ وجه جزو طرفداران ولادیمیر پوتین نیست و می گوید: «شخصاً کسی را نمی شناسم که از وضعیت سیاسی کشورم دل خوشی داشته باشد. دوست دارم در یک جامعه دموکراتیک که روسیه این روز ها نیست زندگی کنم.» آکفین همچنین تا به حال چندین بار از ظاهر شدن در تلویزیون روسیه- که توسط کرملین کنترل و سانسور می شود- سرباز زده است (آخرین حضور او در تلویزیون در یک برنامه برای کودکان بود). با این حال او که با تاریخ کشورش به خوبی آشناست در کل به آینده روسیه امیدوار و خوش بین است. او می گوید که به هیچ وجه از حکومت فعلی خودکامه روسیه هراسی به دل ندارد و یا از دیدن دلمردگی سیاسی در میان طبقه متوسط جامعه متعجب نمی شود.

- تصور من این است که جامعه روسیه هنوز در مسیر درست حرکت می کند. برای نخستین بار در تاریخ روسیه دهها میلیون نفر یاد گرفته اند کار کنند، چیزی از دولت انتظار نداشته باشند و به معنای واقعی کلمه سرپرست خانواده هایشان باشند. این یک تجربه انقلابی برای خیلی هاست.

با این حال همه همچون آکفین از رئیس جمهور روسیه بدشان نمی آید. در همین تابستان پوتین از الکساندر سولژنیتسین که مشهور ترین نویسنده در قید حیات روسیه است برای صرف چای درکاخ کرملین دعوت کرد. آکفین درباره این اتفاق نادر می گوید: «سولژنیتسین کارنامه حرفه ای پرباری دارد و آنقدر سالخورده است که واقعاً نمی خواهم او را به خاطر چیزی سرزنش کنم. اما فکر می کنم در روسیه یک نویسنده و هنرمند در کل باید فاصله ای را با دولت و سران قدرت حفظ کند.» او می افزاید: «این به نظرم سالم ترین راه برای زندگی و بقا در این کشور است. درباره ادبیات جدی و روشنفکرانه هم باید بگویم که فکر نمی کنم اخیراً نویسنده ای همتراز تولستوی یا داستایوفسکی ظهور کرده باشد.»

موفقیت ادبی آکفین در عین حال به معنای آن است که او آزاد است هر جایی که دوست داشته باشد زندگی کند. او وقت خود را میان مسکو و شهر کوچک سن مالو در بریتانیا که در آنجا بی هیچ دغدغه فکری ای می تواند رمان هایش را به رشته تحریر در آورد سپری و تقسیم می کند. او صبح ها می نویسد اما بعد از ظهرها را وقف ورزش و بازی های فکری با کامپیوتر می کند. آکفین از اکتبر ۲۰۰۰ به بعد یعنی درست از زمانی که از کار در مجله معتبر «ادبیات خارجی» دست کشید به طور تمام وقت می نویسد. او اگر چه متأهل است اما فرزندی ندارد و می گوید: «حالا آزادم که بی وقفه کار کنم. بدون تعطیلات آخر هفته، بدون مرخصی. هیچ کس به اندازه خود آدم نمی تواند از آدم کار بکشد.»

تاکنون از روی ۲ رمان فاندورین به نام های «گامبی ترکی» و «مشاور دولت»۲ فیلم پر هزینه ساخته شده اند که هر دو نیز در سال ۲۰۰۵ در گیشه های سینمای روسیه رکورد شکن بودند. همچنین در حال حاضر یک اثر نمایشی با الهام از شخصیت اراست فاندورین در روسیه اجرا می شود که تماشاگران بسیاری دارد. آکفین روی طرح جدیدی مشغول به کار است که مجموعه ای از ۱۰ رمان کوتاه است که در آن کلمات و تصاویر با یکدیگر تلفیق می شوند. شخصیت های این رمان ها جدید هستند و به نظر می آید که او خود نیز به طور موقتی از اراست فاندورین خسته شده است. او در پاسخ به این پرسش که رمان تازه او درباره چیست، می گوید: «یک داستان جاسوسی درباره جنگ جهانی اول که در روسیه و خارج اتفاق می افتد، ۲ قهرمان هم دارد که یکی روس و دیگری آلمانی است. حاصل دعوای آنها هم این است که هر ۲ کشور امپراتوری خود را ازدست می دهند.

● مردم روسیه امروزی چه می خوانند؟

این روزها در روسیه کتاب های کمتری در مقایسه با دوره شوروی سابق چاپ می شود و آمارها حاکی از انتشار حدوداً ۱۰۰ هزار عنوان کتاب در سال گذشته دارد. در دوره های پیشین یک روال روتین برای چاپ کتاب ها و سیستم پخش برای آنها وجود داشت که اما هم اکنون کار ناشران مستقل نیز دشوارتر شده و این خلأ در عرضه فرهنگ دیده می شود. با این وجود فروش کتاب ها و رمان های علمی- تخیلی در روسیه در سال ۲۰۰۵ ۳۰ درصد افزایش یافت. رمان های علمی- تخیلی ۸‎/۷ درصد از فروش دربازار کتاب روسیه را سال گذشته به خود اختصاص دادند و پس از کتاب های کودکان، رمان های پلیسی- جاسوسی، کتاب های فلسفی و متون درسی پر فروش ترین ژانری بودند که مردم می خواندند. در میان رمان نویسان نویسنده ای به نام ماکسیم کانتور پس از آن که رمان اولش ظرف ۴ هفته نایاب شد تولستوی جدید لقب گرفت و در میان نشریات ادبی نیز معتبرترین آنها Novoe Literaturnoe obozrenie است که از سال ۱۹۹۲ منتشر می شود.

مترجم: شیلا ساسانی نیا



همچنین مشاهده کنید