جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

اسراییل و حوزه دریای سرخ


اسراییل از ابتدای تأسیس خود همواره به اهمیت استراتژیكی دریای سرخ از نظر اقتصادی و امنیتی توجه داشته اشت این كشور, دریای سرخ را نه تنها از نظر حمل و نقل كالا برای خود مهم تلقی می نماید, بلكه از نظر امنیتی نیز آن را عقبه دفاعی خود و نوار محاصره كشورهای عربی مخالف خود تلقی می كند

اسراییل از ابتدای تأسیس خود همواره به اهمیت استراتژیكی دریای سرخ از نظر اقتصادی و امنیتی توجه داشته اشت. این كشور، دریای سرخ را نه تنها از نظر حمل و نقل كالا برای خود مهم تلقی می‌نماید، بلكه از نظر امنیتی نیز آن را عقبهٔ دفاعی خود و نوار محاصرهٔ كشورهای عربی مخالف خود تلقی می‌كند. اسراییل همیشه خود را در محاصرهٔ اعراب دیده است، لذا استراتژی سنتی آن در حوزهٔ دریای سرخ بر بنیان «دكترین بن گوریون» قرار داشته است. بر اساس این دكترین، اسراییل باید روابط خود را با كشورهایی كه پیرامون كشورهای عربی یا پیرامون خط مقدم جبههٔ اعراب و اسراییل قرار گرفته‌اند، گسترش دهد تا بدینوسیله امكان محاصرهٔ كشورهای عربی مخالف خود را فراهم آورد.

یكی از نظریه‌پردازان اسراییلی، در ۱۹۴۵ در این مورد نوشت: «ما ناوگان دریایی بزرگی داریم كه به همهٔ بنادر جهان رفت و آمد دارد، لذا باید برای آینده به نحوی آماده شویم كه ناوگان‌های دریایی و جنگی ما بتوانند محاصرهٔ تحمیلی اعراب را در هم شكنند و از طریق تبدیل تدریجی دریای سرخ به یك دریاچهٔ یهودی، ما هم به نوبهٔ خود برخی كشورهای عربی را محاصره كنیم.»

اصولاً استراتژی سنتی اسراییلی در دریای سرخ بر بنیان‌های زیر استوار است:

۱.جلوگیری از محاصره شدن به وسیلهٔ اعراب و در صورت امكان محاصره كردن آنها.

تضمین آزادی كشتیرانی در دریای سرخ، به ویژه تنگه باب المندب.

جلوگیری از تسلط یك كشور عربی بر تنگه‌های تیران و باب المندب.

مقابله با بنیادگرایی اسلامی در حوزهٔ دریای سرخ به ویژه در سودان.

اسراییل در راستای تحقق این استراتژی به طرق زیر عمل كرده است:

۲.مبارزه برای كشتیرانی در تنگه تیران.

تلاش جهت بین‌المللی كردن تنگه تیران.

برقراری روابط نزدیك با اتیوپی و اریتره.

حضور نظامی مستقیم در جزایر نزدیك به باب المندب.

استفاده از پایگاه‌های امریكا در شاخ افریقا.

تشویق قدرت‌های بزرگ به دخالت در مسائل منطقه.

مهمترین موارد مذكور به شرح زیر مورد بررسی قرار می‌گیرند:

مبارزه برای آزادی كشتیرانی در تنگه تیران

تنگه تیران، دریای سرخ را به خلیج عقبه مرتبط می‌كند، خلیج عقبه در داخل آب‌های سرزمین مصر، اردن، عربستان سعودی و اسراییل قرار دارد. سواحل دو طرف تنگه متعلق به مصر و عربستان است. در مدخل تنگه، شرم الیخ قرار دارد كه مصر در آن یك پاسگاه نظامی ایجاد كرده و بر تنگه تیران نظارت می‌كند. حداقل پهنای تنگه تیران ۳ مایل، طول آن ۷ مایل و عمق آن ۷۳ الی ۱۸۳ متر است. در دهانهٔ تنگه، جزایر تیران و صنافیر قرار دارد. این جزایر تحت كنترل مصر است، اما بر سر مالكیت آن با عربستان سعودی اختلاف دارد.

اسراییل دارای بندر مهمی به نام ایلات در خلیج عقبه است كه بخش مهمی از صادرات و واردات این كشور از آن صورت می‌گیرد. اسراییل از طریق بندر ایلات با سواحل شرقی و جنوبی افریقا و كشورهای جنوب و جنوب شرقی آسیا ارتباط برقرار می‌كند. بندر ایلات از طریق خط لوله و راه‌های زمینی با بندر دیگر اسراییل به نام اشكلون در سواحل شرقی مدیترانه ارتباط دارد. این مسئله از سویی موجب بی‌نیازی این كشور از كانال سوئز می‌شود و از سوی دیگر بر اهمیت بندر ایلات می‌افزاید.

اما رفت و آمد به بندر ایلات از تنگه تیران می‌گذرد. این تنگه برای بندر اسراییلی ایلات و بندر اردنی عقبه اهمیت استراتژیك دارد، اما برای سایر كشورها فاقد چنین اهمیتی است. تعداد كشتی‌های كه از این تنگه عبور می‌كنند كمتر از ۱۰ فروند در روز است كه در مقایسه با سایر تنگه‌ها بسیار جزیی است. تنگه تیران از نظر برقراری ارتباط میان دریاهای عمده هم فاقد اهمیت است، زیرا به طور كامل در آب‌های سرزمینی كشورهای مجاور قرار دارد.

تنگه تیران آسیب‌پذیر است و باعث كشمكش‌های بین‌المللی در گذشته شده و در آینده هم می‌تواند این گونه باشد. نخستین كشمكش‌ها به جنگ اول اعراب و اسراییل در ۱۹۴۸ باز می‌گردد كه طی آن اسراییل توانست به خلیج عقبه راه یابد. این كشور نه تنها به راه دریایی دیگری (به غیر از مدیترانه) دست یافت، بلكه توانست با قطع ارتباط زمینی مستقیم بین مصر و دیگر كشورهای عربی شرق، جهان عرب را به دو قسمت تقسیم كند. با این حال بسیاری از اسراییلی‌ها از مرزهای بعد از ۱۹۴۹ خود راضی نبودند، مثلاً بندر ایلات واقع در ۲۸۰ كیلومتری جنوب تل‌آویو بر روی قطعهٔ باریكی در شعاع ۸ كیلومتری از مصر و اردن قرار داشت و راه دسترسی به دریا هم از امنیت برخوردار نبود، زیرا كشتی‌های اسراییل ناگزیر به عبور از آب‌های سرزمینی مصر و عربستان بودند.

از سوی دیگر مصر از سال ۱۹۴۹ كانال سوئز را به روی كشتی های اسراییلی بست. این امر در حالی بود كه بندر ایلات در ر‌دس خلیج عقبه برای این رژیم اهمیت استراتژیك یافته بود. بدون این بندر، كشتی‌های اسراییلی كه با كشورهای آسیایی تجارت می‌كردند، ناچار از دور زدن افریقای جنوبی بودند. مصر مدعی بود كه اسراییل به طور غیر قانونی بعد از آتش‌بس ۱۹۴۹ بندر ایلات را اشغال كرده است. علاوه بر آن، مصر می‌گفت كه چون بخش اعظم خلیج عقبه، دریای سرزمینی است، تنگه باریك تیران نیز از نظر حقوقی یك تنگه بین‌المللی نیست، بلكه كلاً تحت صلاحیت مصر قرار دارد. به همین دلیل مصر با استقرار توپ در شرم الشیخ، تمام كشتی‌های را كه وارد خلیج عقبه می‌شدند، مورد بازرسی قرار می‌داد.

طی سالهای اولیهٔ موجودیت اسراییل، بندرت ایلات كمتر مورد استفاده قرار می‌گرفت و از توسعهٔ زیادی برخوردار نبود. به همین سبب بین سالهای ۵۵ـ۱۹۵۱ فقط ۳ كشتی از ۲۶۷ كشتی اسراییلی كه از داخل تنگه گذشتند، مورد بازرسی مصر قرار گرفتند. ولی در ۱۲ سپتامبر ۱۹۵۵ مصر كلیهٔ كشتی‌ها را ملزم كرد كه قبل از ورود به خلیج عقبه، مجوز لازم را كسب كنند. در مقابل این رژیم اعلام كرد كه حق عبور بی‌ضرر این كشور برای دسترسی به دریای آزاد خدشه‌دار گردیده است.

اسراییل معتقد بود كه كشتیرانی در تنگه تیران در خلیج عقبه آزاد است و به این ترتیب نظر خود را با مهارت و یا توسل به زور در سازمان ملل و به طرق دیگر پیش برد. نظر اسراییل در این مورد، مانند نظر پروفسور لئوگراس است كه می‌گوید: «نظرات مصر و حامیان آن، مانند این ادعا كه خلیج عقبه تا آنجا كه به یاد می‌آید، یك خلیج تاریخی بوده و یا این ادعا كه اراضی اسراییل شامل باریكه‌ای از ساحل خلیج عقبه نمی‌شده و یا وجود حقوق ناشی از جنگ و یا تداوم حالت و یا این ادعا كه تنگه تیران یك آبراه بین‌المللی نیست، هیچیك از نظر حقوقی قابل قبول نمی‌باشد.»

به هر حال اسراییل ابتدا از اقدام مصر به سازمان ملل متحد شكایت كرد و در خواست كرد كه سازمان به این مسئله رسیدگی و از آزاد بودن كشتیرانی در تنگه تیران و خلیج عقبه حمایت كند. اما در نوامبر ۱۹۵۵ بن گوریون دوباره نخست‌وزیر شد و تصمیم گرفت كه با انجام یك اقدام نظامی علیه مصر تنگه تیران را مجدداً به روی كشتیرانی اسراییل باز نماید، ولی اجرای این تصمیم به علت مساعد نبودن شرایط بین‌المللی به تعویق افتاد. در ۱۹۵۶ با ملی شدن كانال سوئز توسط جمال عبدالناصر رئیس جمهوری مصر، شرایط مساعد فراهم شد و انگلیس، فرانسه و اسراییل به مصر حمله كردند. ولی با اعتراض امریكا و شوروی و اتمام حجت كشور اخیر، نیروهای ۳ كشور یاد شده، عقب‌نشینی نمودند و سرانجام با استقرار نیروهای سازمان ملل در خلیج عقبه و صحرای سینا، تنگه تیران دوباره به روی كشتیرانی این رژیم باز شد.

●اسراییل و تنگه باب المندب

رفت و آمد به بندر ایلات نه تنها مستلزم عبور از تنگه تیران، بلكه عبور از دریای سرخ و تنگه باب المندب (دروازه اشك‌ها) است. بنابراین اسراییل همواره نگران رفت و آمد كشتی‌های خود از این تنگه نیز بوده است. تنگه باب المندب ۵/۱۰ مایل پهنا ۳۵ مایل طول و ۱۲ الی ۱۸۳ متر عمق دارد و تعداد كشتی‌هایی كه روزانه از آن می‌گذرند، ۵۵ فروند است. سواحل دو طرف تنگه متعلق به یمن، اریتره و جیبوتی است. در تنگه باب المندب جزیرهٔ پریم واقع شده كه آن را به دو قسمت تقسیم می‌كند. این جزیره كه ۵ مایل مربع وسعت دارد متعلق به یمن است. كانال شرقی چزیرهٔ پریم كمتر از ۲ مایل پهنا و حداكثر ۹۶ فوت عمق دارد و كانال غربی جزیرهٔ پریم بیش از ۱۰۰۰ فوت عمق و به طور متوسط حدود ۱۰ مایل پهنا دارد. اگر چه باب المندب را به دلیل عرض و عمق زیاد از نظر فیزیك نمی‌توان مسدود كرد، ولی می‌توان با مین‌گذاری، این آبراه را ناامن نمود. در ژوئه و اوت ۱۹۸۴، حدود ۱۸ كشتی توسط مین‌هایی كه در انتهای شمالی و جنوبی دریای سرخ كار گذاشته شده بود، به شدت آسیب دیدند. از سوی دیگر، رقابت قدرتهای محلی این امكان ضعیف ولی واقعی را به وجود می‌آورد كه در هر كشمكشی در آینده به منظور جلوگیری از خطر قرار گرفتن در یك منطقهٔ جنگی، از ورود كشتی‌ها به تنگه جلوگیری به عمل آید.

توجه اسراییل به تنگه باب المندب و جزایر دریای سرخ به دنبال جنگ‌های فرسایشی دههٔ ۱۹۷۰ و حادثهٔ كشتی كورال سی (دریای مرجان) بیشتر شد. در ژوئن ۱۹۷۱ گروهی از چریك‌های وابسته به جبههٔ خلق برای آزادی فلسطین از یك موتور لنج به نفت كش اسراییلی كورال سی كه به ایلات می‌رفت، حمله كردند. این حمله از جزیرهٔ پریم صورت گرفت. آن‌ها نتوانستند نفت‌كش را غرق كنند، ولی این واقعه آسیب‌پذیری اسراییل را در باب المندب و دریای سرخ نشان داد. این كشور احساس كرد كه امنیت آن به جزایر كوچك دریای سرخ بستگی دارد و این جزایر می‌توانند به گلوگاهی برای خفه كردن آن تبدیل شوند. این مسئله اسراییل را مصم كرد كه برای حفظ امنیت كشتیرانی خود در برخی از این جزایر حضور پیدا كند و یا كنترل برخی از آن‌هارا در دست گیرد.

در ۱۹۷۰، اسراییل جزیرهٔ حالب در ۲۰ كیلومتری جنوب شرقی بندر عصب را اجاره كرد و در آن یك پایگاه هوایی و دریایی تأسیس نمود. علاوه برآن، یك پایگاه در بخش غربی اریتره به نام «رواجبات» و دو پایگاه دیگر به نام‌های «مهكلای» در اسمره تأسیس كرد كه یكی از آن‌های ویژهٔ فعالیت‌های جاسوسی بود. اسراییل در جزیرهٔ دهلك نیز ایستگاه‌های رادار به منظور كنترل رفت و آمدهای دریایی كشورهای همجوار عربی و نیروهای دریایی شوروی تأسیس نمود. حضور نظامی مستقیم اسراییل در برخی جزایر دریای سرخ این امكان را برای این كشور فراهم آورد كه تحركات نظامی كشورهای عربی را از پشت جبهه تحت نظر گیرد.

در ۱۲ مارس ۱۹۷۳، گزارشهایی انتشار یافت كه اسراییل ۲۵ جزیرهٔ كوچك در نزدیكی باب المندب را اشغال كرده است. این كشور اعتراف كرد كه این جزایر را به مدت ۸ ماه به وسیلهٔ یك نیروی كماندویی و بدون برافراشتین پرچم تحت اشغال خود داشته است. در این گزارشها همچنین گفته شده بود كه اسراییل یك ایستگاه ارتباطی در جزیرهٔ كوچك زقر در ۳۲ كیلومتری ساحل یمن ایجاد كرده است. جزیرهٔ زقر به علت ارتفاع زیاد كه امكان نظارت بر رفت و آمدهای دریایی را فراهم می‌كند، از اهمیت استراتژیكی برخوردار است.

بدنبال این گزارشها، یمن خواستار برچیدن ایستگاه مخابراتی یاد شده گردید. مصر نیز كه خود را برای جنگ با اسراییل آماده می‌كرد از این گزارش‌ها نگران شد، زیرا حضور اسراییل را در جزیرهٔ زقر برای امنیت ملی خود خطرناك می‌دانست، لذا مسئله را در اتحادیهٔ عرب مطرح كرد. اتحادیه، كمیته‌ای را مأمور رسیدگی و تحقیق در این باره نمود. كمیته پس از بررسی و بازدید از محل، گزارش داد كه تمام جزیره‌های نزدیك باب المندب به استثنای دو جزیرهٔ تحت اختیار اتیوپی خالی از سكنه‌اند. در این گزارش گفته شده بود كه اسراییل ممكن از طریق اتیوپی در برخی از این جزایر فعالیت‌هایی انجام داده و از جمله دستگاه‌های رادار نصب كرده باشند.

از سوی دیگر، اسراییل گزارش‌های یاد شده را تكذیب كرد. اما ابا ابان وزیر خارجهٔ آن كشور در ۲۸ مارس ۱۹۷۳ اظهار داشت: «امنیت اسراییل به امنیت و آزاد ماندن دروازهٔ خروجی آن به دریای سرخ بستگی دارد و اسراییل به هر قیمتی از این دروازهٔ خروجی دفاع خواهد كرد.» در ابتدای جنگ اكتبر ۱۹۷۳ اعراب و اسراییل، یك هیئت بلندپایهٔ یمنی از مصر دیدار كرد. این هیئت در مذاكره با مقامات مصری پیشنهاد كرد كه تنگه باب المندب با كمك دو كشور به روی كشتی‌های اسراییلی بسته شود. به دنبال آن كشتی‌های جنگی مصر در تنگه باب المندب مستقر شدند تا با همكاری كشتی‌های جنگی یمن، مانع تحریك كشتی‌های جنگی اسراییل شوند.

پس از جنگ اكتبر، اسراییل نیروی دریایی خود را دریای سرخ تقویت كرد. از جمله در آوریل ۱۹۷۴، دو ناوچهٔ موشك‌انداز از نوع «ویشف» به نیروی دریایی خود دریای سرخ افزود. به دنبال آن، شلومو رابیل فرمانده نیروی دریایی این كشور، طی مقاله‌ای در روزنامه اسراییلی معاریو نوشت: «این دریا كه در گذشته نقطه ضعف اسراییل بود، می‌تواند به صحنهٔ ابتكار عمل آن كشور به هنگام جنگ تبدیل شده و برای پشت جبههٔ مصر و راه‌های دریای آن تهدید كننده شود. تسلط مصر بر كانال سوئز تنها یك كلید در این گذرگاه آبی به نفع مصر است و كلید دوم و مهمتر می‌تواند در دست اسراییل باشد، مشروط بر اینكه بداند چگونه برتری دریایی در منطقهٔ دریای سرخ را حفظ كرده و آن را متحول سازد.»

●روابط اسراییل با كشورهای كنارهٔ دریای سرخ

به طوری كه گفته شد، یكی از اصول استراتژی اسراییلی در دریای سرخ، برقراری روابط با كشورهای واقع در كنارهٔ این دریا است. به همین منظور در این قسمت روابط اسراییل با كشورهای مصر، اتیوپی، اریتره و جیبوتی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

●روابط اسراییل با مصر

۱. اختلافات سیاسی اسراییل و مصر: از زمان امضای موافقتنامهٔ صلح بین اسراییل و مصر در ۱۹۷۹، روابط دو كشور همچنان سرد باقی مانده و در طی دو دههٔ گذشته، تنش‌های متعددی در روابط دو كشور روی داده است. در سال ۱۹۸۰ پارلمان اسراییل، شهر بیت‌المقدس دو بخش شرقی و غربی را پایتخت ابدی این كشور اعلام كرد. در ۴ ژوئن ۱۹۸۱، اسرا&#


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید