جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

پزشكی و قانون


پزشكی و قانون

اگر چه از اسم پزشكی قانون همراه بودن پزشكی باقانون مفهوم میشود ولی در حقیقت درعین حالی كه پزشكی در خدمت قانون است و پزشكی قانونی از تمام معلومات پزشكی استفاده میكند تا راه را برای موفقیت قانون بگشاید یك تضادی نیز بین آنان وجود دارد

اگر چه از اسم پزشكی قانون همراه بودن پزشكی باقانون مفهوم میشود ولی در حقیقت درعین حالی كه پزشكی در خدمت قانون است و پزشكی قانونی از تمام معلومات پزشكی استفاده میكند تا راه را برای موفقیت قانون بگشاید یك تضادی نیز بین آنان وجود دارد.

صدر نشینان مسند قضا كه ترازوی عدالت بر كف, سرنوشت انسانها را رقم میزنند در یك كفه ترازو, قانون را قرار میدهند كه با تمام صلابت واستحكام و پایداری و قاطعیت عرض اندان میكند ودر كفه دیگر پزكس را, یعنی در حقیقت نتایج حاصل از پزشكی یا بطور دقیق كارشناسی پزشكی قانونی را, كه درست برعمس قانون از قاطعیت و صلابت و پایداری در ان خبری نیست بلكه پر از ناپایداری, بی ثباتی و تغییر و تحول است.

گفتیم پزشكی قانونی معلومات پزشكی رادر خدمت قانون قرار میدهد یعنی وقتی در یك مساله مربوط به انسان كارشناسی در كفه ترازو در مقابل قانون قرار میگیرد در خقیقت از علم پزشكی استفاده شده است و اظهار نظر پزشكی قانونی در واقع حاصل از علم پزشكی میباشد و از اصول و قوانین موجود در آن متاثر است. علم پزشكی مربوط به انسان است كه یك موجود بیولژیك بوده و تابع اصول كلی بیولژی و زندگی و حیات است كه پر تغییرات و تحولات و ناپایداریها و ناهمگونیهاست: انسانها با شكلها و قیافه های مختلف, با طرز فكرها و مغزها و روانهای متفاوت خلق شده اند, سیاده زرد, بلند قد, كوتاه قامت زشت, زیبا, چاق, لاغر ... مدتهای متفاوتی عمر میكنند از چند ساعت, روز , ماه , سال تا چندین ده سال حتی متجاوز بر قرن, و در شرایط متفاوت زندگی را بسر میبرند.

فقر یا غنا, رفاه یا سختی, سعادت یا نگون تا ۵۰ + درجه, سختی های اقلیمی را تحمل مینمایند و دارای خصوصیات انفرادی كاملا متفاوت از همدیگر میباشند كه هیچكدام از این خصوصیات نیز ثابت و لا یتغیر نیست: بدین معنی كه مثلا انسان سالم قاعدتاً دارای قلبی است كه قریب ۸۰ ضربان در دقیقه دارد در حالی كه صاحبان ۷۰ یا ۹۰ ضربان نیز سالم و طبیعی میباشند همچنین فشار خون طبیعی انسان حدود ۱۳ و ۱۴ است در حالی كه شخص با فشار خود ۱۰ یا ۱۱ نیط بطور طبیعی و كاملا سالم زندگی میكند, یك نفر با فشار خون ۱۵ _ ۱۶ احساس ناراحتیهای مختلف مینماید در حالی كه دیگری با فشار ۱۷ و ۱۸ نیز هیچگونه ناراحتی حس نمیكند و وقتی درجه فشار خودن را به خودش اطلاع میدهند تعجب میكند, انسانی مكن است ساعتها و روزهای گرسنگی یا تشنگی را تحمل كرده و زنده و سالم بماند و یا در شرایط مختلف سرما و گرما مقاومت نماید و انسان دیگری بامختصر تغییری در شرایط حرارتی یا تغذیه ای از بین برود و هزاران نمونه دیگر كه نشان دهنده این است كه انسان موجودی بیولوژیك بوده و تابع قوانین و اصوبل متغیر بیولوژی یا زندگی و حیات میباشد و طبیعتاً قوانین ثابت و یكنواخت و مشابهی نمیتواند داشته باشد.

یك بیماری همه گیر شیوع پیدا میكند. عده ای مبتلا میگردند و عده دیگری كوچكترین ناراحتی پیدا نمیكنند از آنهائی كه مبتلا شده اند گروهی میمردند و گروه دیگری زنده میماند از عده ای كه زنده مانده اند گروهی سلامت كامل خود را بازیافته و هیچگونه نقص و معلولیتی نشان نمیدهند در حالی كه گروه دیگری بقایائی از بیماری مبتلا شده را بصورت معلولیت و نقص عضو تا آخر عمر با خود دارند, تمامی این مسائل نسان دهنده متغیر بودن قوانین و اصوال بیولژیك است كه مخصوص ه رموجود زنده از جمله انسان میباشد كه پزشكی انسان نیز متاثر از آن است در نتیجه علم پزشكی قانونی نیز منعكس كننده این اصول متغیر بیولوژیك میباشد. اگر بخواهیم در پزشكی با قاطعیت سخن بگوئیم باید هر انسانی را مستقلا بطور كامل و كلی مطالعه كرده و بشناسیم و خصوصیات بیول.ژیك او را مشخص و معین سازیم سپس درباره او بعنوان فردی مستقل با خصوصیات ویژه و منحصر به خود اظهار نظر نمائیم یك شكستگی استخوان ران در فردی ممكن است در ظرف دو ماه بكلی جوش خودره و بهبودی یابد در حالی كه همین امر در فرد دیگری امكان دارد در مدت یك ماه انجام گیرد و یا در شخص دیگری ماه ها طول بكشد ویا اصلا جوش نخورد و یا عوارض ثانوی بوجود اورده حتی منجر به مرگ نیز گردد یعنی در حقیقت شكستگی استخوان ران و جوش خوردن ان اگر چه در كل یك پدیده واحد است ولی بطور انفرادی میتوان گفت هر انسانی شكستگی مخصوص به خود و جوش خوردن مخصوص به خود را دارد یعنی هر وجودی از وجود دیگر مستقل است وهر كدام واكنشهای مخصوص به خود را دارد.

نمونه دیگری بیان كنیم, دختر باكره ای مورد تجاوز جنسی قرار میگیرد, قاعدتاً معاینه او باید پارگی پرده بكارت را نشان داده و پارگی هم با خونریزی همراه باشد در حالی كه بعضی اوقات نه پرده بكارت پاره میشود و نه خونریزی بوجود میآید و درعین حال تجاوز نیز انجام گرفته است اینم امر وقتی اتفاق میافتد كه پرده دختر از پرده های به اصطلاح نوع الاستیك یاكشدار باشد یعنی با وجود انجتم عمل جنسی پاره نشود فقط بعلت كشدار بودن كشش پیدا كرده و این عمل را ممكن سازد طبیعتاً چون پارگی نیست خونریزی هم نخواهد بود, در بعضی مواقع بعلت فقدان خونریزی مورد اتهام و بحرمتی داماد قرار گرفته وحتی گاهی مظلومانه جان خود را نیز از دست داده است.

برای روشن شدن بیشتر مساله و درك مشكلات پزشكان قانونی نمونه های دیگری از ناپایداری و ناهمگونی اصول بیولوژیك انسانی ارائه می كنیم تا خوانندگان محترم ملاحظه فرمایند تا چه حد پزشكی قانونی در رابطه با بی ثباتی و تغییر پذیری اصول بیولوژیك با سختی ها رو دروست.

داروئی به بیماری تجویز می شود معمولا اثر شفا بخش دارو سبب بهبودی وبیمار می گردد و اگر دارو با مقادیر زیادتر از اندازه تجویز شود باعث خطر بوده و در صورت تجویز بمقدار كمتر از اندازه, بی تاثیر خواهد بود پس پزشك دارو را به اندازه تعیین شده و توسط علم پزشكی تجویز می كند و مطمئن است كه كار صحیح انجام داده و هیچ خطائی مرتكب نشده است ولی بعد از دقایقی حال مریض بهم می خورد و بیمار حالت شوك پیدا می كند كه اگر بطور فوری و صحیح درمان نشود امكان دارد فوت نماید در این حالت می گویند بیمار نسبت به آن دارو حساسیت یا آلرژی داشده و داورئی كه با مقدار صحیح و بدون عیب و نقص تجویز شده بود بجای بهبودی و شفای بیمار سبب ناراحتی و احیاناً مرگ او گردیده است پس مساله ای به اسم آلرژی نیز وجود دارد كه پزشك باید به فكر آن باشد بار دیگر همان دوای شفا بخش را به بیمار دیگری تجویز می كند ومساله آلرژی را نیز در نظر می گیرد از مریض تحقیقات كافی كرده در صورت لزوم, آزمایشهای مشخصی را نیز انجام می دهد تا از بابت آلرژی خطری متوجه بیمار نگردد این بار پس از تجویز دارو مشاهده می شود كه مثلا اگر دارو را برای ناراحتی عصبی تجویز كرده بود و روی اعصاب او اثر شفابخش اعمال كرده ولی روی دستگاه تنفس وی اثر تضعیف كننده داشته و او را دچار ناراحتی تنفسی ساخته است این بار اثر به اصطلاح جانبی یا اثر فرعی دارو مطرح می باشد.

نوبت دیگر باز در تجویز همان دارو به بیمار دیگری پزشك اثرات جانبی انرا نیز در نظر می گیرد و دارو را تجویز می كند ایندفعه پس از چند روز بیمار دچار اختلالات گوارشی می گردد و معلوم می شود كه ناشی از آثار به اصطلاح ثانوی دارو بوده بار دیگر به هنگام تجویز همان دارو آثار ثانوی ممكن را نیز درنظر می گیرد و با احتیاط كاملتر دارو را تجویز می كند متاسفانه پس از مدت كوتاهی بیمار دچار اختلالاتی در یكی از دستگاههای بدن مثلا دستگاه خونی می گردد و معلوم می شود كه این بیمار بخصصو, نقصانی در ساختمان آنزیمی بدن داشته و كمبود آن ماده یا آنزیم باعث این نوع اختلالات خونی گردیده است بالاخره ماهها یا سالها پس از تجویز یك دارو ممكن است بیمار دچار سرطان یا نقص عضو یا اختلال دیگری گردد كه معلوم شود ناشی از تجویز همان دارو و اثرات ویروسی انبوده است.

بدنی ترتیب ملاحظه می شود كه در تجویز فقط یك قلم دارو كه ساده ترین و رایجترین اقدام پزشكی است چه اندازه مشكلات و پیچیدگیها وابهام وجود دارد و چقدر بدن انسانها در پذیرش یك دارو از همدیگر متفاوتن و جتی یك داروی تنها روی همه آنها یكساتن و مشابه اثر نمی كند و ظایف پزشك قانونی مثلا دررابطه با همین عوارض یك دارو, در ارزیابی خطای پزشكی چقدر مشكل می باشد.

نگاهی به مساله مرگ بیندازیم , همه اسنانها طعم مرگ رامی چشد و دیر یا زود كالبد خاكی را وداع می گویند و به عالم می شتابند در این سفر بی بازگشت تعجب می كنیم وقتی می بینیم یك انسان ماهها بلكه سالها روی تخت بیمارستانی یا در منزل خود با مرگ دست و پنجه نرم می كند و مغلوب ان نمی شود و انسان دیگری صحیح و سالم در یك چشم بهم زدن و بطور آنی در سر كار خود و یا درمنزل بدون كوچكترین مبارزه یا كمترین تقلائی چشم از جهان فروبسته ودارافانی را بدرود می گوید و باصطلاح با یك مرگ انی در می گذرد در اینجا مختصر مكثی درباره گروه مرگهای به اصطلاح انی داشته باشیم و ببینیم این مرگهای آنی چگونه اتفاق می افتند و مثلا چگونه انسانی با شنیدن یك خبر ناگهانی بر یا بعضیب اوقات حتی خوب آناً قالب تهی كرده رخت از جهان بر می بندد و در كالبد گشائی هیچگونه ضایعه و عیب و نقصی در داخل بدن او دیده نمی شود كه علت مرگ را توجیه كند و می گویند او در اثر رفلكس وقفه ای مرده است رفلكس وقفه ای دیگر چیست؟

رفلكسی كه ممكن است در اثر یك اقدام كوچك پزشكی حتی مانند وارد كردن یك سوزن در بدن اتفاق بیفتد ویا در اثر شوخی دو نفر با همدیگر و وارد شدن یك ضربه مختصر از طرف یكی بدیگری پیش آید در مطالعات پزشكی قانونی", كالبد گشائی هیچ علامت كمك كننده ای به پزشك قانونی نمی دهد یعنی عملا پزشك ضایعه ای پیدا نمی كند تا مرگ را به آن نسبت دهد و علت مرگ را رفلكس وقفه ای اعلام م یكند و از طرف دیگر می دانیم كه هر روز به هزاران هزار انسان آمپول تزریق می كنند و اعمال پزشكی گوناگون روی آنها انجام می دهند و هزاران انسان با همدیگر شوخی می كنند یا بهم ضربه می زنند ولی هیچكدام نمی میرند و اتفاق هم نمی افتد پس از واكنش انسانها نسبت به داروها, به ضربه ها, و اقدامات دیگر پزشكی یكسان نمیست و هر كدام واكنش مخصوص بخود را داراست وقتی ارزیابی این واكنشها به پزشك قانونی محول می گردد پزشك قانونی در اقیانوس بی پایان بی ثباتی ها و ناهمگونیها و ابهامات باید غوطع خورد تا صدفی مقصود را كه همان حقیقت امر است شناسائی كرده و ارائه نماید.

نمونه های فراوانی از این قبیل كه همه و همه نشان دهنده متفاوت و متغیر بودن قوانین و اصول بیولژی است, كه در كل پزشكی و بطور اختصاصی در پزشكی قانونی, متجلی است.

در مقابل این ناپایداریها, ناهمگونیها و تغییر و تحول پذیری ها پزشكی قانونی با آنها روبرواست علم حقوق قرار دارد كه علم ثبات و پایداری و تداوم است قوانین وضع شده در ان ثابت و پایدار بوده و مجریان آن عادت به قاطعیت و ثبات داشته از پزشكان قانونی نیز همین خصوصیات را انتظار دارند ولی با توجه به آنچه گذشت انصاف باید داد كه كار پزشك قانونی از این حیث فوق العاده مشكل و پیچیده بوده و انتظار همچو قاطعیت و صلابتی از او چندان منصفانه و واقع بینانه نیست,

زیرا همانگونه كه ملاحظه شد یكنواختی و ثبات در پزشكی و در نتیجه پزشكی قاننی وجود ندارد و پزشك قانونی باید خیلی مجاهدت كرده ودقت و مهارت بخرج دهد تا بتواند از ورای ابرهای تیره و تار ابهامات , غیر یكنواختی و بی ثباتیها, حقیقت ثابت و پیادار را كه مطلوب مراجع قضاست پیدا كرده و با اطمینان خاطر و قاطعیت بر آنان عرضه نماید تا آنان بتوانند بعد از اطلاع از حقیقت ثابت و پایدار را كه مطلوب مراجعه قضاست پیدا كرده و با اطمینان خاطر و قاطعیت بر آنان عرضه نماید تا آنان بتوانند بعد از اطلاع اط حقیقت امر و پی بردن به كنه مطلب رای صائب خود را صادر نمایند.

دكتر صد قضائی استاد پزشكی قانونی و طب دانشگاه علوم پزشكی تهران



همچنین مشاهده کنید