سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

آقای حجازی تو بزرگ هستی و بزرگ تر خواهی شد, اگر و تنها اگر, خودت بخواهی


آقای حجازی تو بزرگ هستی و بزرگ تر خواهی شد, اگر و تنها اگر, خودت بخواهی

استرس ِ بیش از حد ِ حجازی از همان آغاز ِ مسئولیت ِ مربی گری اش در این دوره از بازی ها, گویی آهسته آهسته دارد کار دستش می دهد حجازی, با این که آن همه پیشینه ی افتخارآمیز و درخشان در آستین داشت و دارد , و با این که نامش بر تابلوی دروازبانان ِ بزرگ ِ قرن ِ بیستم ِ آسیا می درخشید و می درخشد , باز هم از همان آغاز, به گونه ای وحشتناک برآن بود که خود را به عالم و آدم اثبات کند آن هم در این سن و سال و در این شرایط ِ حرفه ای و پیچیده و پرکشاکش و بی رحم ِ فوتبال ِ امروز

در این نوشته، هیچ نمی‌خواهیم وارد ِ وضعیت ِ تکنیکی ِ شاگردان ِ حجازی و جزئیات تاکتیکی ِ تیمش در بازی با سایپا شویم. بحث ِ جزئیات ِ بازی ِ ضعیف ِ استقلال در برابر ِ سایپا، درجای خود، بسیار مهم و بنیادی است، که دوستان و سروران ِ رسانه‌ای و مطبوعاتی، به‌اندازه‌ی کافی به آن می‌پردازند. بحث ما، در این‌نوشته، بحثی است کلی و روانشناسانه، درباره‌ی وضعیت ِ روحی و روانی و فکری ِ حجازی و شاگردانش.

اگر کام‌یابی ِ هر تیمی، در گرو ِ آمادگی ِ سه ضلع ِ مثلث ِ "وضعیت بدنی" و "وضعیت فنی" و "وضعیت روحی" باشد، ناصرخان حجازی به هر دلیل و علتی، در ضلع سوم این مثلث، کم آورده‌است! گویی کم کم باید کمابیش بپذیریم که شاید جان و روح و روان ِ حجازی، چندان با شرایط ِ امروزی ِ‌فوتبال، هم‌تراز نیست. استرس ِ بیش از حد ِ حجازی از همان آغاز ِ مسئولیت ِ مربی‌گری‌اش در این دوره از بازی‌ها، گویی آهسته‌آهسته دارد کار دستش می‌دهد! حجازی، با این‌که آن‌همه پیشینه‌ی افتخارآمیز و درخشان در آستین داشت (و دارد)، و با این‌که نامش بر تابلوی دروازبانان ِ‌ بزرگ ِ قرن ِ بیستم ِ آسیا می‌درخشید (و می‌درخشد)، باز هم از همان آغاز، به‌گونه‌ای وحشتناک برآن بود که خود را به عالم و آدم اثبات کند؛ آن‌هم در این سن و سال و در این شرایط ِ حرفه‌ای و پیچیده و پرکشاکش و بی‌رحم ِ فوتبال ِ امروز! و همه‌ی حرف ما این‌جاست که گویی این استرس ِ بیش از حد حجازی و این نیاز ِ شدید و بی‌جای او به اثبات ِ خویش، بدبختانه، به شاگردانش نیز سرایت کرده‌است! و دقیقاً همین است علت ِ بنیادی و اصلی ِ این‌که شاگردان ِ حجازی، خیلی خوب تمرین می‌کنند اما گاهی خیلی بد بازی می‌کنند!! درحالی‌که یکی نبود به حجازی ِ عزیز بگوید آخر بزرگ‌مرد! تو چه نیازی به اثبات ِ دوباره و چند باره‌‌ی خود داشتی؟!! آن‌هم در این سن و سال؟!! و آن‌هم در شرایط ِ رقابت ِ غلط با کوچک‌مردی که بارها با او نیز بی‌جا و بی‌تناسب، در مصاحبه‌ها گلاویز شده‌بودی؟!!! مگر تو کم افتخار داشتی و داری؟! مگر همه‌ی ما نمی‌دانیم که اگر محمد‌الدعایهٔ نبود، تو بهترین دروازبان ِ قرن می‌شدی؟! آخر بزرگ‌مرد! چه نیازی بود که بیایی و خود را، خواسته و ناخواسته، در جا‌یگاهی قرار دهی که تو را با دیگرانی مقایسه کنند که در حد ِ تو نیستند؟! تو که اثبات‌شده‌ بودی، ای دروازبان ِ بزرگ ِ آسیا! تازه همه‌ی این حرف‌ها را در شرایطی می‌گوییم که هنوز بر ما آشکار نیست که آیا حجازی، با همه‌ی بزرگی‌اش، از نظر ِ نرم‌افزاری ِ فوتبال ِ مدرن نیز مدرن هست یا نه! که اگر چنین نباشد، شوربختانه باید بگوییم که شمارش ِ معکوس استعفای حجازی، از همین بازی با سایپا، آغاز شده‌است!

و اما به طرفداران ِ خوب و صادق و پاک ِ حجازی می‌گوییم که این‌قدر به صورت ِ افراطی، یقه‌ی دشمنان ِ مرد ِ محبوب‌شان را نگیرند! بی‌هیچ شک و گمانی، حجازی، بزرگ و دوست‌داشتنی‌ است؛ و چون چنین است، حتماً دشمنانی حسود و بدخواه دارد. اما و دوهزار اما، بزرگ‌ترین دشمن ِ انسان، خود ِ انسان است! اساساً این‌گونه است که بزرگترین دشمن ِ هر گروه و قشر و فردی، از درون ِ آن گروه و قشر و فرد، زاده می‌شود. درست است که دشمنان بیرونی، همواره، هستند و بیدارند، اما بزرگ‌ترین دشمن، دشمن ِ درونی است. بزرگ‌ترین دشمن ِ پزشکان، کارکرد ِ نادرست ِ خود ِ پزشکان است. بزرگ‌ترین دشمن ِ قاضیان، قضاوت ِ ناعادلانه‌ی خود ِ قاضیان است. بزرگ‌ترین دشمن ِ فیلسوفان، نافیلسوفی ِ خود ِ فیلسوفان است. بزرگ‌ترین دشمن ِ روحانیان، عمل‌کرد ِ نادرست ِ خود ِ روحانیان است. بزرگ‌ترین دشمن ِ مسئولان ِ کشور، ناکارامدی ِ خود ِ مسئولان است. و بزرگ‌ترین دشمن ِ یک مربی، تفکر و کارکرد ِ غلط ِ خود ِ آن مربی است. آقای ناصرخان ِ حجازی ِ عزیز! ای بزرگ‌مرد ِ آسیا! ای مرد ِ محبوب و دوست‌داشتنی ِ فوتبال ِ ملی و استقلال! تو بزرگ هستی.

و بدان که بزرگ‌تر خواهی ماند، اگر، و فقط اگر، خودت بخواهی. نیک‌خواهانه و فروتنانه به تو می‌گوییم که اگر در ادامه‌ی بازی‌ها، تیمت را با درایت و شجاعت و تفکر ِ مدرن و حرفه‌ای، جمع و جور کردی، که مبارکت باد این درایت و تفکر! ما نیز قلباً خوش‌حال خواهیم شد. ولی اگر خدایی‌نکرده، در ادامه‌ی بازی‌ها، هم‌چنان نتوانستی کامروا و کام‌یاب باشی، مرد و مردانه، هم‌چون یک مربی ِ حرفه‌ای ِ مدرن و امروزی، شکست را بپذیر و باخت را بزرگ‌منشانه، به گردن بگیر و هرگز هزار توجیه ِ کج و معوج نکن و هزار دشمن ِ پیدا و پنهان برای خودت درست نکن! دشمنان، همیشه هستند. و همه می‌دانیم که مردان ِ بزرگ، همیشه، بیش‌تر از دیگران، دشمن دارند. اما مردان ِ بزرگ، در ستیز با دشمنان، نخست، دشمن ِ درون را می‌کشند. مردان ِ بزرگ، مرد و مردانه می‌جنگند و مرد و مردانه، می‌برند؛ اما باخت را نیز مرد و مردانه نیز می‌پذیرند. آقای حجازی! مردانگی، دیگر این نیست که انسان، در هر شرایطی، سر ِ حرف ِ خویش بماند و همیشه خود را پیروز ِ میدان‌ها بپندارد. مردانگی و مروت، دیگر این نیست که یک مربی، بعد از باخت‌های پیاپی، باز هم بنشیند پشت میکروفون و جز توجیه و فرافکنی، کار دیگر نکند! بزرگی و مردانگی ِ یک مربی ِ حرفه‌ای و امروزی و مدرن این است که همان‌طور که شجاعانه می‌جنگد و می‌برد، شجاعانه، مسئولیت ِ باخت‌های پیاپی را نیز بپذیرد.

به حجازی و طرفداران ِ پر و پا قرصش می‌گوییم که هنوز دیر نشده‌است. باید به حجازی گفت و رساند این حرف را که هیچ نیاز نیست که این‌قدر در فکر ِ اثبات ِ خویش باشد و در نتیجه‌ی این اثبات‌کردن ِ بی‌جا، استرس و نگرانی را بر خود و شاگردانش تحمیل کند. او باید بداند که برای همه‌ی فوتبال‌دوستان و طرفداران ِ استقلال، اثبات‌شده است. (که اگر این نکته را به‌خوبی هضم کند، بی‌شک، آرامش بیش‌تری بر تیمش حاکم می‌شود.) باید به او گفت که کاملاً حرفه‌ای کار کند، کاملاً حرفه‌ای فکر کند، و کاملاً حرفه‌ای، بردها و نیز باخت‌ها را بپذیرد. باید به او گفت که حرفه‌ای‌گری، امروزه، تنها در دانستن ِ تاکتیک‌های گوناگون ِ فوتبال ِ مدرن نیست.

حرفه‌ای‌گری، باید در همه‌ی جنبه‌های فوتبال، و حتی در همه‌ی جنبه‌های زندگی، جاری و ساری باشد. باید به او گفت که اگر به‌فرض، ناکام شود، بداند که هرگز از بزرگی‌اش کم نخواهد شد، اگر و فقط اگر، حرفه‌ای‌گرانه، مسئولیت ِ باخت‌ها را به گردن بگیرد. باید به او بارها و بارها گفت که هرگز خود را، نه فقط در حرف و سخن، بلکه در عمل و تفکر، با کوچک‌مردان مقایسه نکند. و باید به او گفت که لغزش ِ بزرگ ِ پروین را تکرار نکند که با هر باخت و شکست، سر ِ بازیکن و داور و زمین و آسمان و مدیر باشگاه و عالم و آدم را می‌برید جز سر ِ خودش را!... کوتاه سخن این‌که اگر ناصر خان ِ حجازی ِ بزرگ و عزیز، چنین شود و چنین باشد که گفتیم و یک یک برشمردیم، بی‌هیچ شک و گمانی، خود و شاگردانش، با آرامش بیش‌تری بازی خواهند کرد و به کام‌یابی و کام‌روایی و پیروزی، نزدیک‌ و نزدیک‌تر خواهند شد.

سید هادی جعفری



همچنین مشاهده کنید