ناجی یا غریق

گره کور استقلال فیروز کجاست آیا همانگونه که وی مدعی است حاشیه سازی ها مانع توفیق تیم است هر کسی کاندیدای مربیگری در باشگاه های بزرگی چون پرسپولیس و استقلال می شود باید آنقدر قدرت مدیریت و رهبری تیمی داشته باشد تا بر حاشیه های گوناگون مسلط شود

بحران استقلال تهران در هفته های میانی لیگ هیات مدیره تیم را مجاب کرد تا با دو مربی مطرح این روزهای فوتبال ایران برای جایگزینی ناصر حجازی که در آن مقطع نتایج قابل قبولی کسب نکرده بود مذاکره کند. آمد و رفت های آن روزها در نهایت قرعه شانس را به نام فیروز کریمی زد تا امیر قلعه نویی رهسپار دیار کرمان شود. فیروز کریمی مربی نامداری است. او به اندازه ای در فوتبال باشگاهی ما حضور داشته که می توان تصویر روشنی از توانمندی ها و نقاط ضعفش ارائه کرد. مربیگری در بهمن، پاس، ابومسلم، راه آهن، استقلال اهواز و ... او را صاحب تجربه های فراوانی کرد. فیروزخان در بعد فنی پیشرفت های چشمگیری داشت و به قول خودش کارنامه ای روشن دارد اما مساله مهم استقلال در حال حاضر و در فاصله پنج هفته تا پایان لیگ این است که مدیران آن او را برای فرار از بحران و به عبارتی تغییر روند نزولی تیم و تغییر رویه در نتیجه گیری به پایتخت آوردند وگرنه با نگاهی اجمالی به نتایج حجازی و کریمی به این واقعیت تلخ می رسیم امتیازاتی که ناصر حجازی به دست آورده از فیروز کریمی در فصل جاری بیشتر بوده است.

گره کور استقلال فیروز کجاست آیا همانگونه که وی مدعی است حاشیه سازی ها مانع توفیق تیم است هر کسی کاندیدای مربیگری در باشگاه های بزرگی چون پرسپولیس و استقلال می شود باید آنقدر قدرت مدیریت و رهبری تیمی داشته باشد تا بر حاشیه های گوناگون مسلط شود. آیا مردی که در جشنواره طنز گل آقا مورد تقدیر قرار می گیرد می تواند تیم را از حاشیه دور کند یا اینکه هر مصاحبه، هر اظهار نظر، هر بار کنار زمین آمدنش، هر بار لباس پوشیدنش و هر بار تنبیه بازیکنانش پس از بازی حاشیه ساز می شود.

حقیقت امر این است کسی که بی تاب حاشیه سازی، مزه پراندن، دست انداختن خبرنگاران و مشتری دایمی کمیته انضباطی باشد توان اداره یک بحران آن هم در تیم بزرگی چون استقلال را ندارد. به عبارت دیگر هم اکنون فیروز که قرار بود نقش ناجی یک تیم پرطرفدار و صاحب عنوان را ایفا کند با فرافکنی ها و چالش هایی که به خاطر حاشیه سازی های بی مورد ایجاد کرده بیشتر شبیه یک غریق است و اعتبار گذشته اش را هم در معرض قضاوت آگاهان قرار داد که شاید کریمی دیگر تسلط فنی و احاطه مدیریتی و اتوریته گذشته را ندارد یا اینکه توانایی کار در تیم پرستاره آبی را آن طور که باید و شاید نداشته است.

شاید مربی پرتجربه آبی ها در محاسبات اولیه اش اشتباه کرده. این احتمال هست کریمی به دلیل آنکه هیچگاه در تیمی چون استقلال و پرسپولیس مربیگری نکرده تصورش از فضا، جو، شرایط کار، نوع عکس العمل هواداران و حتی مربیان تیم اشتباه بوده است. شاید او نمی دانسته آستانه تحمل هواداران استقلال به اندازه سایر تیم ها بالا نیست.

بله آقای کریمی کار کردن در باشگاه بزرگی چون استقلال یا پرسپولیس قواعد خاص خودش را دارد. پرسپولیس و استقلال تیم های گمنامی نیستند که شما با شیوه خاص گفتار و کلامتان اخبار آنها را در معرض دید مردم قرار دهید و به جرات می توان گفت این دو تیم مردمی آنقدر بزرگند که مربیان و حتی مدیران آن باید از این دو تیم کسب اعتبار کنند نه اینکه فکر کنید شما به استقلال اعتبار بخشیده اید و بنابراین فرصت هر اشتباه و خطایی را دارید. برادرجان خیلی باید مراقب باشید که هیچ یک از هواداران کوچک و بزرگ و میلیونی را آزرده خاطر نکنید چه در بعد فنی چه در بعد رفتاری و کلامی سرمربی آبی و قرمز ۲۴ ساعت موظف است در خدمت افکار عمومی و خبرنگاران باشد این قاعده پذیرفتن این مسوولیت سنگین است.

سرمربی استقلال بهتر از هر شخص دیگری می داند که معیار و متر موفقیت و عدم موفقیت یک مربی در فوتبال نتایج و عملکرد اوست نه تعداد مصاحبه ها، مزه پرانی ها، حرف از جادو و جمبل زدن ها و هجویاتی است که می گوید. به این مربی با دانش توصیه می کنیم به جای آنکه قسمت اعظم وقت، انرژی و قوای خلاقه اش را صرف پرداختن به حاشیه های رنگارنگ سازد، روی مسائل فنی تمرکز کند تا با بروز این توانمندی های بالقوه تیم به پتانسیل های بالفعل در میدان عمل استقلال از بحران خارج شود چه از قدیم گفته اند: «به عمل کاربرآید به سخن دانی نیست».

داود عطایی