پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

پیکان روی شقیقه


پیکان روی شقیقه

سرنوشت حجازی گویا در این چند سال که در استقلال بوده با تیم های صنعتی گره خورده است و از آن راهی برای فرار نیست آن روز که در بازی با سایپا ورق برگشت و متخصص تئوری توطئه همه چیز را به دست های پشت پرده ربط داد, گویا باز هم لحظه وداع نزدیک است و سرمربی پیشکسوت آبی پوشان به روز های آخرش نزدیک می شود

‌۱) سرنوشت حجازی گویا در این چند سال که در استقلال بوده با تیم‌های صنعتی گره خورده است و از آن راهی برای فرار نیست. آن روز که در بازی با سایپا ورق برگشت و متخصص تئوری <توطئه> همه چیز را به دست‌های پشت پرده ربط داد، گویا باز هم لحظه وداع نزدیک است و سرمربی پیشکسوت آبی‌پوشان به روز‌های آخرش نزدیک می‌شود. پیکان، امروز با استقلال بازی دارد و این ‌می‌تواند آخرین فرصت استقلال و ناصرخان برای فرار از بحران و تمدید حضورشان در لیگ برتر با همین افراد باشد. پیکان زخم خورده با ساموئل که او هم از سوی مصطفی کارخانه زیر فشار است برای نباختن به آزادی قدم می‌گذارد و نبرد برای بقا از امروز صبح آغاز شده است، این‌که بازیکنان چگونه از خواب بیدار شده‌اند و تغذیه‌شان به چه شکل بوده است تا در بعدازظهر امروز بهترین بازی‌شان را به نمایش بگذارند. پیکان روی شقیقه حجازی قرار دارد و پیکان دیگری روی شقیقه‌های ساموئل، کدام آخرین فرصت‌شان خواهد بود.‌

‌۲) ناصر حجازی در طی این ده سال هیچ تغییری نکرده است، با اعتماد به نفس اضافی، بی‌توجه به توصیه‌ها و گوش تیز کرده برای آن‌که بفهمد دیگران چه حرف‌هایی پشت سرش می‌زنند، حتی این‌که ابتدای فصل اعلام کرد می‌خواهد برابر شکست‌ها هم حرفه‌ای برخورد کند خیلی زود از میان رفت و با لحن بسیار بدی به خبرنگاران گفت: <چیه این گوشت‌کوب‌ها را جلوی دهن من گرفته‌اید؟> او همانگونه مغرور و بسته مانده است که دایره روابطش از هرطرف کوچک شده، مردی که روزگاری به بنگلادش رفت تا به حقش برسد و به استقلال بازگشته تا حقش را به رخ دیگران بکشد انگار هیچ حقی برای دوستدارانش قائل نیست که خرد شدنش را نمی‌توانند نظاره کنند.

۳) ناصر حجازی شاید فقط همان باشد که بلاژویچ با هیجان گفت: <او خوش‌تیپ‌ترین مربی ایرانی است> و نه بیشتر، چون حداقل می‌توانست از دانایی‌اش بگوید، ناصر حجازی همان مردی است که یکدهه از آخرین افتخارش می‌گذرد و در این سال‌ها و در هر فصل تیمی را نیمه کاره رها کرده است و هوادارانش را با خاطرات تلخش تنها گذاشت. روزگار انتقام سختی از انسان‌های خطا کار می‌گیرد؛ خطای حجازی رحم نکردن به خودش و دوستدارانش بود، مردی که باید آن بالا می‌نشست و با چشمان نافذ و نگاه‌های مدیریتی‌اش تیمی را جمع می‌کرد، خودش را به وسط میدان انداخته تا تیمی را متفرق کند.

در همه این هفته‌ها نه نمایشی دلپذیر از استقلال دیدیم و نه رگه‌هایی از تفکرات و اندیشه‌های تاکتیکی سرمربی آبی‌پوشان در شکل حرکت تیمی و بازیسازی.‌نمایش ناامید کننده استقلال شمای کلی از تفکرات بریده و ناهمگون ناصرخان در این روزهاست، مردی که ثباتش را از دست داده و چشمانش همه جا می‌پلکد و گوش‌هایش به همه جا سرک می‌کشد اما آنجایی که <باید> هیچ وقت پیدایش نمی‌شود. پیکان روی شقیقه‌های حجازی سنگینی می‌کند، چرا حجازی به این روز افتاده است؟



همچنین مشاهده کنید