پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

گذر از پله های شیشه ای


گذر از پله های شیشه ای

با این که ادیان و مذاهب مختلف برای سعادت بشر ظهور کرده اند, اگر به دست نااهلا ن بیفتد حکم شمشیر دولبه ای را پیدا خواهد کرد که حتی ممکن است پیروانش را هم از لبه تیغ بگذراند

گروهی شک را اولین مرحله یقین معرفی می کنند، به شرط این که فرد خیلی در این مرحله نماند و با پیدا کردن جواب سوال هایش از آن عبور کند و سن نوجوانی دقیقا زمانی است که فرد به تمام عقاید واصول شک می کند. نوجوان می خواهد از درستی عقایدی که بزرگترها در یک قالب مشخص به اومی دهند اطمینان حاصل کند وبعد آنها را بپذیرد. او می خواهد دنیا و اصول حاکم بر آن را با دلا یل عقلی منطقی و تفسیری که با ذهن کنجکاو و جست وجو گر او همخوانی دارد، بشناسد وقبول کند.

افراد در سنین نوجوانی معمولا به همه تعاریف و عقایدکلی که از طرف بزرگسالا ن به آنها القا می شود، شک می کند; اما از طرفی ترس این را دارد که اگر شک خود را با کسی به خصوص بزرگترها در میان بگذارد به بی دینی و لا قیدی متهم شود. اگر شک ها وسوالا ت او بدون جواب بماند، ذهن او را مختل می کند و مطمئنا به اعتقادات او ضربه ای جبران ناپذیر وارد می کند.

اما گروهی از نوجوانان این جرات را پیدا می کنند که به صراحت راجع به عقاید وشکیات خود صحبت کنند، اما ممکن است پاسخی به پرسش های آنها داده نشود و آنها در شک باقی بمانند و جواب قانع کننده ای برای شک های خود پیدا نکنند. یا برای رفع کردن شک های خود به افراد نامطمئن و ناآگاهی مراجعه کنند که نه تنها جواب روشنی از آنها نگیرند بلکه روح پاک و با صفایشان دستآویز افراد ناصالح و شیادی قرار بگیرد که روح و روان شان را تخریب کنند.

با این که ادیان و مذاهب مختلف برای سعادت بشر ظهور کرده اند، اگر به دست نااهلا ن بیفتد حکم شمشیر دولبه ای را پیدا خواهد کرد که حتی ممکن است پیروانش را هم از لبه تیغ بگذراند.

متاسفانه درهمه ادیان و مذاهب همیشه افراد تندرو ومتعصبی هستند که آنچه ساخته ذهن بیمار و افراطی شان است را می خواهند به نام مذهب و سنت تمام کنند و به خورد افراد جامعه به ویژه نوجوانان بدهند.

اعمال افراطی و بیمارگونه آنها باعث می شود که نوجوان همه آنها را به حساب دین و مذهب بگذارد و آن وقت متاسفانه ممکن است که از مذهب دست بکشد.

آنچه که بسیار اهمیت دارد نحوه بیان مسایل مذهبی و دینی است. این که مسایل چطور مطرح شوند که نه تنها نوجوان از دین زده نشود بلکه در او اثر بگذارد. مسایل دینی باید به گونه ای مطرح شود که با نیازها و شرایط زندگی نوجوان مطابقت کند و حتی تامین کننده احتیاجات روانی او باشد.

در این بین شاید ناقص ترین راه برای دعوت نوجوان به اصول و عقاید مذهبی پند و نصیحت است. نوجوانان معمولا از شنیدن سخنرانی های نصیحت گونه بزرگترها فراری هستند. بنابراین کسانی که می خواهند راجع به مسائل دینی با نوجوان صحبت کنند، خود باید الگوی واقعی دین باشند و به آنچه می گویند عمل کنند.

باید آن قدر اطلاعات داشته باشند که بتوانند از پس سوالا ت فراوان و البته گاهی اوقات عجیب و غریب نوجوان برآیند. باید نسبت به آنچه که می گویند تسلط داشته باشند و اعمالشان تا سر حد ممکن مطابق قوانین و اصول مذهبی باشد. باید آن قدر مطلع و نکته سنج باشند که بتوانند خرافات را از اصل و پایه دین جدا کنند.

نوجوان و جوان به دنبال تکیه گاهی مطمئن و قوی است تا در همه سختی ها و مصائب به آن پناه ببرد. اگر این تکیه گاه، والدین، دوستان، مربیان و حتی بزرگان دینی باشند، چون از نوع جسمانی هستند ممکن است به هر دلیلی در زمانی که به آنها نیازاست، ایشان حضور نداشته باشند. آن وقت ممکن است با نبودن آنها اعتقادات نوجوان سست شود و این یعنی سقوط او.

اما اگر ریشه اعتقادات نوجوان عمیق باشد و وصل به منبعی لا یزال و همیشه ثابت باشد، آن وقت در بدترین شرایط هم نوجوان به راحتی میدان را ترک نخواهد کرد و تسلیم شکست نخواهد شد. وجود یک تکیه گاه مطمئن باعث می شود نوجوان راه کمال و تعالی را در پیش بگیرد و از روی آوردن و تقلید کورکورانه فرهنگ های مبتذل که نتیجه ای جز انحطاط ندارد، دوری کند.

در تثبیت اعتقادات مذهبی نوجوان، والدین و مربیان نقش بسیار بااهمیتی دارند. آنها با برقراری رابطه دوستانه و استدلا ل منطقی، علا وه بر پاسخگویی به پرسش های نوجوان، می توانند او را با مبانی عقیدتی و مذهبی آشنا کنند و البته باید مراقب باشند که دادن اطلاعات جدید، باعث شک های جدید، اختلا ف و تعارض نشود.

درباره تضاد و تعارض یک نکته دیگر قابل توجه است و آن هماهنگی بین گفتار و رفتار پدر و مادر و اولیای مدرسه است. اگر نوجوان احساس کند پدر، مادر و مربیان درباره مسائل مذهبی متفق القول نیستند و حتی گفتارشان با اعمال و کردارشان یکی نیست و خود به آنچه می گویند عمل نمی کنند، هم نسبت به خود آن افراد بی اعتماد می شوند و هم نسبت به مسایل مذهبی بدبین خواهند شد و تصور خواهند کرد که دستورات دینی فقط جنبه تئوری دارد که هرکس بنا به علائق شخصی آن را تفسیر می کند. به وجود آمدن چنین دیدگاهی در نوجوان می تواند تبعات منفی و مخربی داشته باشد.

یکی دیگر از وظایف پدر و مادرها و به خصوص مربیان و اولیای مدارس این است که به نوجوان آموزش دهند که دین و علم از یکدیگر جدا نیستند و لازم و ملزوم یکدیگرند. وجود هر کدام بدون دیگری ناقص است و برای صعود به قله موفقیت به هر دو نیاز است.

باید به نوجوان تفهیم کنند که مطالب دینی و مذهبی، عقلی و بعضا علمی هستند. به نوجوان فلسفه اعمال مذهبی را به وضوح و شیوه ای جذاب بیان کنند و دلیل هر کدام از اعمال را تا سر حد ممکن توضیح دهند تا نوجوان با درک و شعور کامل به آن رو بیاورد. مثلا در مواقعی که او را ترغیب به دعا می کنند، دلیل علمی و روانی آن را هم تشریح کنند. باید نوجوان بفهمد که دعا کردن به این معنی نیست که ساکن و راکد بماند تا کارها به واسطه دعا روبه راه شود، بلکه دعا عاملی برای تحرک و پویایی است که انسان رابه مقصد هدایت می کند و راه رانشان می دهد. دعا هدف را مشخص می کند و برای رسیدن به آن، به انسان امید می دهد، نه اینکه دست از تلاش بکشد و دست به دعا شود تا کارها خود به خود سر و سامان بگیرد.

● نتیجه اینکه:

در برخورد با ناهنجاری های نوجوان که بزرگتر ها آن را منتج از روح ناآرام و پرشر و شور نوجوانان می دانند باید گفت حتما شیطان در کمین نوجوان ها نشسته است، اما مطمئنا به راحتی نمی تواند در قلب هایشان لانه کند.

اگر نوجوان مرتکب خطایی می شود، فقط و فقط او مقصر نیست بلکه برخورد نادرست با نوجوان و ارایه الگوهای نادرست از مذهب نیز می تواند موثر باشد.

بی تردید پدرها، مادرها و مربیان می توانند نقش بازدارنده و راهنما را ایفا کنند و با پاسخگویی به نیازهای روحی و روانی نوجوان و ارائه الگوهای درست، در رسیدن به مقصدی متعالی او را یاری نمایند.

نویسنده : اعظم دانشجو



همچنین مشاهده کنید