چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

دختران چوگان


دختران چوگان

جامعه چوگان در دنیا آن قدر بزرگ نیست شاید به این دلیل كه این بازی, بازی بزرگان است بازی بزرگان دوباره در ایران به راه افتاده و حالا نزدیك به ۸۵ نفر در ایران گوی می زنند چوگان عشق به ایران است و شعله آن باید كه فروزان تر شود ای كاش در میان هیاهوی فوتبال جایی هم برای این ورزش ملی ایران باز شود

● اولین تجربه بین المللی بانوان سواركار ایران

همه كودكان را به میدان فرست

به بازیدن گوی و چوگان فرست

دخترها كنار جوی آب و زیر سایه چنارهای بلند نشسته اند. اضطراب دارند و دل توی دلشان نیست. گه گاه نگاهی به اسب ها می اندازند و بعد به میدان كه روبه روی آنها است. دروازه ها از قلب تاریخ آمده اند، دو میله موازی كه فاصله شان حدود ۳۰۰متر است. زمین ۶۰ هزار متری تا چند دقیقه دگر زیر سم اسبان خواهد لرزید و افسار در دست دختركانی است كه به سمت گوی می رانند.

دختران ایران لباس سبز پوشیده اند و با ساز و برگ سوار می شوند. دختران انگلستان هم جامه سفید به تن كرده اند و اسب ها را هی می كنند. كارگران دم اسب ها را گره می زنند. زین و برگ را سوار می كنند.

كنار دروازه شمالی «ستار» سوار بر اسب كهر اوضاع را ورانداز می كند و تكس وبستر هم با آن عینك آفتابی و كلاه لبه دار با دختران انگلیسی حرف می زند. ستار از پاكستان آمده و وبستر از استرالیا تا داور بازی های سه جانبه چوگان دختران ایران، استرالیا و انگلستان باشند.

دختران ایران آماده ورود به میدان می شوند. كتایون سوار بر رویا است، نادیا سان لایت را نوازش می كند، غزاله روی زین آویلا است و هاله هم با راما می تازد.

انگلیسی ها هم اسب های كهر را سوار شده اند. دهنه ماه بانو در دست لوئیز است، آنا «آقا» را می راند، كارولین كاپیتان تیم «نور»را انتخاب كرده و هلوئیز هم فونیكس را هی می كند.

راس ساعت شش بعدازظهر قرار است اولین مسابقه بین المللی دختران چوگان بازی ایرانی آغاز شود و پیش از آغاز فرصت خوبی برای یادآوری خاطرات است.

دختران ایران یك ماهی است كه دوباره كنار هم جمع شده اند. كتایون از آمریكا آمده، نادیا از آلمان و غزاله هم چند وقتی است كه در اهواز درس می خواند. تیم چهار نفره ایران دو هفته ای تمرین كرده اند تا در برابر دوتا از بهترین تیم های دنیا یعنی انگلستان بازی كنند. اوضاع به شدت هیجان انگیز است طوری كه دخترها پیش از شروع نمی دانند به كدام سمت بروند. اینجا «كانون چوگان» است و آفتاب گرم تابستانی به شدت می تابد.

دو تیم به خط شده اند، روبه روی جایگاه. گوینده فهرست دو تیم را می خواند و دخترها به ترتیب اسب را هی می كنند و پیش می آیند و بعد از یك دور می روند سرجایشان. رتبه و امتیاز هر یك از سوارها هم خوانده می شود و طبق قانون به تیم ضعیف تر یعنی ایران دو گل به صورت آوانتاژ داده می شود.

بازی كه شروع می شود ایران ۰-۲ جلو است اما خیلی زود تابلوی نتایج تغییر می كند.

چوكه (یك چهارم زمان بازی معادل ۵/۷ دقیقه) اول آغاز شده و سفیدها خیلی سریع گوی را می رانند. سبزها تا به خودشان بجنبند یك گل می خورند. راجا ستار پاكستانی گوی را به وسط زمین می آورد و به زمین پرت می كند. دوباره این انگلیسی ها هستند كه چوگان می زنند. سبزها هنوز خودشان را باور ندارند كه سفیدها از روی نقطه پنالتی ۶۰ یارد گل چهارم را هم می زنند.

در چوكه دوم اوضاع كمی بهتر می شود انگلیسی ها به شش گل رسیده اند اما بالاخره دختران ایرانی به گل می رسند. غزاله امیرابراهیمی بعد از یك كورس طولانی گوی را به سمت دروازه حریف برده و كار را تمام می كند. تماشاگران به وجد می آیند و حسابی تشویق می كنند. اینجا هم انگار میدان فوتبال است، انگلیسی ها بیشتر تیمی كار می كنند و سبزهای ایران تكی. غزاله مثل علی كریمی گوی را برمی دارد و فرار می كند و همین دریبلینگ است كه همه را سرحال می آورد. كارولین جایلز اما به سرعت نتیجه را ۳-۷ و بعد ۳-۸ می كند. نیمه اول با همین نتیجه تمام می شود و اسب و سوار می روند زیر سایه چنار تا چند دقیقه ای استراحت كنند.

در جایگاه تماشاگران یك نفر می گوید: «چوكه به چوكه بهتر می شویم... مطمئنم...»

كارولین جایلز كه نهمین گل را می زند دیگر كسی حال تشویق كردن ندارد. همه منتظرند كه غزاله كار بكند. اسب ها كف به دهان دنبال می دوند و چوب ها در هوا می چرخند. غزاله توی شلوغی توپ را از خط می گذراند و دوباره شادی به اردوی ایران برمی گردد.

اوضاع سبزها بهتر شده و حالا دارند موی دماغ سفیدها می شوند.

تكس وبستر برای ایران پنالتی ۶۰ یارد می گیرد و غزاله امیرابراهیمی با دورخیز مناسبی گوی را شلیك می كند. اما گوی را سفیدها برمی گردانند و ضدحمله شكل می گیرد.

ایران خوب دفاع می كند و دوباره حمله ای می شود كه نتیجه آن یك پنالتی دیگر از فاصله ۴۰ یاردی است. همه منتظر هنرمندی غزاله اند و انتظار زود به پایان می رسد. گوی از دروازه رد می شود و روی تابلو ۵-۹ نقش می بندد.

دختران ایران كمی خسته شده اند و ضرباتشان به گوی تحلیل رفته اما با تمام توان حمله می برند. هلوئیز جانسون گل دهم را می زند و كارولین نتیجه را ۵-۱۱ می كند. پنالتی ۶۰ یاردی به نفع ایران دفاع می شود و باز هم غزاله است كه محكم شلیك می كند.

این یكی به اوت رفت اما چند دقیقه بعد باز هم غزاله است كه ششمین گل را می زند. چوكه چهارم وقتی تمام می شود كه آفتاب به سرخی زده است. دختران ایران بازی را باخته اند اما به گرمی از آنها استقبال می شود. حتی دختران انگلیسی هم از آنها تعریف می كنند.

«حمزه ایلخانی زاده» رئیس خوشروی فدراسیون چوگان لبخند معناداری به لب دارد. او موفق به برگزاری مسابقه ای شده كه تا دو ماه قبل «كاری نشدنی» تلقی می شد.

رئیس چنان میهن پرستانه و با غرور از چوگان حرف می زند كه همه را به وجد می آورد. می گوید: «چوگان صرفاً یك بازی نیست، تاریخ ماست، هنر ماست. هنر این سرزمین است، ما صدها كتیبه و مینیاتور از چوگان داریم. چوگان میراث فرهنگی ماست.»

سپس اشعاری از رودكی و فردوسی و نظامی می خواند و می گوید: «اگر ورزش های دنیا را از نظر سطح و كلاس طبقه بندی كنیم، چوگان بی تردید ۱۰۰ است. این اولین بازی تیمی اختراع بشر است و اولین گوی یا توپ در این میدان به بازی گرفته شده است.» سپس فرازهایی از تاریخ سه هزار ساله این بازی را می گوید و هنر گوی بردن و گوی ربودن.

ایلخانی زاده از كسانی است كه «احیای چوگان در ایران» به آنها مدیون است و توسعه آن نیز به مدد تلاش و سعی آنها به دست آمده. «بازی سلاطین» این روزها در تنها زمین چمن ایران در ملك شخصی آقای ایلخانی زاده جریان دارد و حالا می تواند مهره با ارزش در بازی های دیپلماتیك باشد. رئیس فدراسیون با غرور می گوید: «چوگان اقتدار ملی است.» و اغراق هم نمی كند. حالا دختران استرالیایی و انگلیسی كه با ترس و لرز وارد ایران شده بودند برای دعوت نامه بعدی لحظه شماری می كنند. آنها با خاطرات فراموش نشدنی و بی نظیری ایران را ترك كردند و با خود عهده كردند كه سفیر افتخاری فرهنگ ایران در دنیا باشند.

كارولین جایلز كاپیتان دختران انگلیسی پیش از ترك ایران به مسئولان فدراسیون می گوید كه ای كاش یك بار دیگر به مسابقه دعوت شود. او و هم تیمی هایش چندماه قبل به ایران دعوت شدند اما بهانه هایی از این دست كه «منطقه امن نیست» و «مسابقات بین المللی دیگر در پیش است» مانع شد تا اینكه رایزنی ها نتیجه داد و استرالیایی ها هم به آنها اطمینان خاطر دادند كه اوضاع بسیار خوب است. دختران انگلیسی و استرالیایی هشت روز قبل به تهران آمدند و در سفری تاریخی به اصفهان رفتند. آنها برای اولین بار میدان نقش جهان، میدان باستانی چوگان ایران را دیدند و مشعوف شدند. برخورد گرم و دوستانه اصفهانی ها هم آنها را حسابی ذوق زده كرد. آنها به درستی دریافتند كه چوگان میراث ایران است، هرچند كه پیش از این نیز می دانستند.

انگلیسی ها و استرالیایی ها سه روز مسابقه دادند و در تنها زمین چمن استاندارد ایران چوگان بازی های ایرانی را محك زدند. دختران ایران در بازی دوم با تیم استرالیا ۵/۴-۷ باختند تا نشان دهند آینده خوبی در انتظارشان است.

در بازی فینال هم انگلستان و استرالیا بازی بسیار جذاب و تماشایی را برگزار كردند و نهایتاً انگلیس شش بر ۵/۴ پیروز و قهرمان شد. هیجان و شور بازی آن قدر زیاد بود كه وقتی ژاكلین هوپر بازیكن انگلیسی از اسب افتاد و دچار شكستگی انگشت دست شد، پس از بستن آتل دوباره به میدان بازگشت و بازی كرد.

جامعه چوگان در دنیا آن قدر بزرگ نیست شاید به این دلیل كه این بازی، بازی بزرگان است. بازی بزرگان دوباره در ایران به راه افتاده و حالا نزدیك به ۸۵ نفر در ایران گوی می زنند. چوگان عشق به ایران است و شعله آن باید كه فروزان تر شود. ای كاش در میان هیاهوی فوتبال جایی هم برای این ورزش ملی ایران باز شود.

چوگان روزگاری بازی جنگجویان و پهلوانان این مرز و بوم بوده حالا هم می تواند ورزش نظامیان باشد.

ای كاش پای اسپانسرها به این ورزش زیبا و بی نظیر باز شود و چوگان بشود پیشانی ورزش ایران. خانم ها و آقایان، چوگان بودجه ندارد.

آرش راهبر



همچنین مشاهده کنید