پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

فقر زدایی و توسعه آموزش عالی


فقر زدایی و توسعه آموزش عالی

تناسب, کارایی و عدالت شروط تاثیر مثبت نظام آموزشی در فقرزدایی است

فقر و معنای آن در گذشته نه‌تنها بار منفی نداشته، بلکه به نوعی نشان از بی‌‌نیازی و غنای درونی فرد محسوب می‏شده است. به عنوان مثال در ایران‌باستان و فرهنگ زردشتی، زرتشت خود را بزرگ‌ترین فقیر معرفی می‏کرده است در یونان نیز به معنای مشابهی از فقر دست پیدا می‏کنیم. به عنوان مثال سقراط فقر را یک صفت درونی که جزو منش انسان محسوب می‏شود می‌دانست. افلاطون فقر و ثروت، هر دو را آسیب تلقی می‏کند و ارسطو نیز ادعا می‏کند انسان زمانی به ثروت می‏رسد که به استقلال درونی دست یافته باشد. در اینجا ما شاهد جابه‌جایی‌های مکرر معنا در مفاهیم فقر و ثروت هستیم.

در ادیانی مانند مسیحیت و اسلام نیز فقر از بار منفی برخوردار نبود. پیامبر اسلام (ص) نیز می‏فرمایند: فقر فخر من است.

در ادبیات شفاهی ما نیز اشعاری همچون:

حافظ غبار فقر و قناعت ز رخ مشوی

کاین خاک بهتر از عمل کیمیاگریست

اما با ظهور نظام سرمایه‏داری این مفهوم دچار دگردیسی شد و فقر تبدیل به یک موقعیت اجتماعی گردید که جایگاه انسان‏ها را در سطح جامعه معرفی می‏کرد. به روایت دکتر مجید رهنما، در سده سیزدهم در غرب معنای فقر و بینوایی مترادف یکدیگر شدند.

● تعریف فقر در دوران معاصر

امروزه طبق تعریف بانک جهانی کسانی که روزانه کمتر از یک دلار درآمد داشته باشند، دچار فقر مطلق هستند.

فقر مطلق به این معناست که فرد نتواند نیازهای اولیه (فیزیولوژی) خود را برآورده سازد و فقر نسبی در هر جامعه‏ای متفاوت است و مربوط می‏شود به سایر نیازهای انسان همان‌گونه که مازلو سلسه مراتب نیازهای بشری را دسته‏بندی می‏کند.

اما در این میان آمارتیاسن تعریف دیگری از فقر ارائه می‏دهد و آن عبارت است از فقر قابلیتی.

فقر قابلیتی به این معناست که بشر باید از حدی از توانایی برخوردار باشد که بتواند نیازهای خود را برطرف سازد. این معنای فقر مرتبط می‏شود با بحث آموزش.

صاحب‏نظران توسعه و موسسات بین‏المللی همچون بانک و صندوق جهانی اعتقاد داشتند که آموزش عمومی موجب فقرزدایی از کشورهای جهان سوم می‏شود، اما بعد از گذشت چندین سال تجربه در اکثر کشورها معلوم شد که آموزش عمومی نتوانسته است به اندازه مورد نیاز تاثیری در کاهش فقر به وجود بیاورد. پژوهش‏های به عمل آمده نشان داد ۲ عامل عدم کیفیت و عدم تناسب آموزش مانع تاثیر مطلوب آموزش در امر توسعه می‏شود. مثلا در برخی نقاط آفریقا، جادوگران بومی تبدیل به معلمان محلی شدند. یا به عنوان مثال سرمنشأ رشد گروه‏های تروریسم در منطقه را می‌توان در نظام‌های آموزشی آنها کاوید. در این زمینه می‌توان به نظام آموزشی کشور پاکستان اشاره کرد. آسیب دیگر نهادهای آموزش عالی در اکثر کشورهای جهان سوم نگاه و رویکرد ناپلئونی است. این رویکرد به امر آموزش نگاهی فن‌سالارانه و ابزاری دارد. به طور کلی دو رویکرد در سیستم آموزشی مطرح است، رویکرد ناپلئونی و رویکرد همبولتی. ناپلئون در زمان به قدرت رسیدن خود دستور بستن دانشگاه‌ها را داد و فقط اجازه داد آموزشگاه و مدارسی به کار خود ادامه دهند که فن‏سالار تربیت کنند. وی اعتقاد داشت کشور نیازمند افسر و مهندس جنگی و... است و سیستم آموزشی باید این‌گونه افراد را تربیت کند.

در مقابل در آلمان فون همبولت درخصوص امر آموزش اعتقاد داشت که نهادهای آموزشی باید منظومه‏ای از دانش را که متناسب باشد به اجرا درآورد.

در اتحادیه اروپا هم‏اکنون تصویب شده است که نظام آموزش عالی باید دو پایه باشد تا فن‌سالاری و ابزار گرایی بر آن چیره نشود. در واقع، آنچه بیش از فن‌سالاری مورد توجه قرار می‌گیرد، تفکر خلاق و نقاد، مساله‌یابی و حل مساله، کار جمعی و یادگیری است. منظور از دانش آن نگاه انتقادی به جهان است و نه تفکیک به علوم طبیعی و انسانی. مثلا با یک نگاه انتقادی به گوشی‏های تلفن همراه آسیب‏های به جای مانده از ضایعات آن در طبیعت و مضرات آن مشخص می‏شود.

درواقع این تقسیم‌بندی شبیه همان تقسیم‌بندی هابرماس درباره عقل ابزاری و همکنشی است.

● آموزش عالی؛ کالای لوکس یا ضروری

در دهه‏های گذشته به آموزش عالی به عنوان یک کالای لوکس نگاه می‏شد، زیرا بررسی‌های اقتصادزده آنها نشان می‌داد که آموزش‏های پایه بیشترین بازدهی را از نظر اقتصادی دارند. زیرا این آموزش‏ها به تربیت کارگران ماهر منجر می‏شد که مورد نیاز کارخانجات بودند. اما با رشد تکنولوژی و تغییر ساختار تولید نیاز به کارگر ماهر کمتر و نیاز به متخصصان با دانش بالاتر بیشتر شد. در مقابل کیفیت پایین آموزش‏های پایه نیاز به معلمان و مربیان متخصص را ضروری ساخت. بنابراین آموزش عالی از یک کالای لوکس، امری ضروری در امر توسعه و کاهش فقر بدل ساخت، به شکلی که نهادهای بین‌المللی مانند بانک جهانی و... حاضرند براحتی در امر آموزش عالی در سایر کشورها سرمایه‌گذاری کنند (که البته رویکرد تجاری و کالایی خود را دنبال می‌کنند.)

در کشور ما نیز تحقیقات بی‌شماری درباره دلایل فقر و توسعه‌نیافتگی صورت گرفته است که عمده دلایل در ۳ محور ضعف نگرش، ضعف ساختاری و ضعف مدیریتی ـ عملکردی جای می‏گیرند که اگر ریشه‌یابی‌کنیم، عمده دلایل آن به بحث کیفیت و تناسب آموزش برمی‏گردد.

● پیش به سوی یک آموزش عالی کارآمد

در بحث آموزشی عالی در کشور ما انتقادات مهمی مطرح است. به قول دکتر طباطبایی، دانشگا‏ه‌های ما مقلد مقلدان تربیت می‏کنند. یکی از اساسی‌ترین مشکلات نظام تولید علم به تعبیر دکتر طباطبایی «غفلت در مبانی» و برخوردار نبودن از «پشتوانه سنت علمی» است که به شکل‌گیری ۲ نهاد موازی انجامیده است، ۲ نهادی که «دستگاه مفاهیم یکی خالی از مضمون و دیگری فاقد مبناست.»

وانگهی، امروزه این بحث مطرح است که هر دانشی در مدت ۳ سال منسوخ می‏شود یعنی وقتی دانشجو فارغ‏التحصیل شد، از دانشی برخوردار است که دیگر کاربردی ندارد، بنابراین سیستم آموزش باید دارای رویکرد یادگیری باشد.۳ شرط لازم باید در سیستم آموزش عالی برقرار باشد تا بتواند نقش موثری در کاهش فقرزدایی و توسعه کشور نه‌تنها در ایران بلکه در هر کشوری ایجاد نماید.

شرط اول داشتن تناسب با نیازهای جامعه بومی و جهانی است.

شرط دوم برخورداری از کارایی و کیفیت است.

و شرط سوم برخورداری از عدالت در دسترسی است. عدالت به مفهوم افقی و عمودی آن. عدالت افقی رقابت برابر بین افراد برابر است و عدالت عمودی ایجاد فرصت‏های برابر بین افراد غیر برابر. به این معنی که افراد در شرایط گوناگون اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فرصت برابری برای دسترسی به آموزش عالی داشته باشند.

فرید میرموسوی



همچنین مشاهده کنید