جمعه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۱ / 3 February, 2023
حمایت از خلاقیت یا در بند کردن آن

در سال ۱۷۰۹ که پارلمان انگلیس تصمیم گرفت قانون جدیدی را ایجاد کرده تا از کپی غیرمجاز کتابها جلوگیری کند، ناشران و کتابفروشان لندنی که از چنین قانونی حمایت میکردند بسیار خشنود شدند.
این خشنودی زیاد به طول نینجامید. در ده آوریل سال بعد (یعنی ۳۰۰ سال پیش در همین زمان) که ملکه آن (Queen Anne) موافقت خود را با «قانونی که آموزش را تشویق کند» اعلام کرد، پارلمان قانونی را که به تصویب رسانده بود محدود کرد.
طبق این قانون جدید کتابهایی که قبلا چاپ شده بودند تا ۲۱ سال و کتابهای جدید تا ۱۴ سال و در صورتی که نویسنده آنها تا پایان ۱۴ سال اول زنده باشد تا ۱۴ سال دیگر تحت حمایت قانون جلوگیری از کپی غیرمجاز قرار میگرفتند. پس از این دوره زمانی نیز این آثار به دامنه عمومی وارد میشدند و هر کسی میتوانست آنها را چاپ کند. در واقع سیاستگذاران میخواستند انگیزه خلق آثار فکری و همچنین منفعتی که جامعه از دستیابی آزادانه به دانش و هنر به دست میآورد را متوازن کنند. به جرات میتوان گفت که حکم ملکه آن به سَلَیان قریحه و ابتکاری که در جامعه عصر روشنگری و جوامع پس از آن به جریان افتاده بود اجازه بروز داد.
با این حال در طول ۵۰ سال گذشته این توازن از بین رفته است. به خاطر تلاشهای وکلای صنایع تفریحی و لابیگرها، دامنه کپیرایت و طول آن به شدت افزایش پیدا کرده است. در آمریکا، حمایت کپیرایت تا ۹۵ سال پابرجا است. این افزایش مدت در سال ۱۹۹۸ اتفاق افتاد و منتقدان آن را «قانون حمایت از میکی ماوس» لقب دادهاند! اکنون حتی زمزمههای افزایش بیشتر این دوره به گوش میرسد و در اروپا نیز تلاشهایی در این زمینه صورت گرفته است. این در حالی است که لزوم اجرای سیاستهایی که توازن را بازگرداند به طور جدی حس میشود.
گفته میشود که حمایت طولانی مدت انگیزه خلق اثر فکری را افزایش میدهد. حتی به نظر میرسد که تکنولوژی دیجیتالی به اهمیت بحث افزوده است: وقتی کپی کردن آسانتر میشود، نیاز به حمایت از آثار فکری اهمیت بیشتری پیدا میکند. ایده بسط کپیرایت یک جذابیت اخلاقی نیز دارد. مالکیت فکری شبیه دارایی حقیقی است به خصوص زمانی که متعلق به یک شرکت ناشناخته نباشد.
در نتیجه مردم فکر میکنند زمانی که مالک اثری شدند (به خصوص هنگامی که خودشان خلقش کرده باشند) باید تا ابد مالک آن بمانند؛ همانطور که زمانی یک خانه میخرند میتوانند آن را به ارث بگذارند. از این دید، محدودیت گذاشتن روی زمانی که شخص مالک اثری فکری است به مثابه مصادره آن پس از گذشت مدت معینی است.
این که طولانیتر کردن کپیرایت به افزایش خلق آثار میانجامد قطعی نیست. نویسندگان و هنرمندان عموما قبل از خلق آثار خود به مدتی که این آثار مشمول قانون کپیرایت میشوند اهمیتی نمیدهند.
به علاوه، کپیرایت طولانی مدت اغلب به جای تشویق خلق اثر، انتشار و تاثیرگذاری آن را محدود میکند. اصولا پیدا کردن صاحبان کپیرایت یک اثر قدیمی کار مشکلی است. در نتیجه اغلب این آثار در برزخی قانونی گیر میافتند و به قول فیلمهای قدیمی «میمانند تا بپوسند».
کپی کردن این آثار برای حفظ آنها یک عمل مجرمانه است و حتی مجازات کپی غیرعامدانه آنقدر زیاد است که کسانی که میخواهند اثر جدید خلق کنند مجبور به خود سانسوری میشوند. حتی ظهور تکنولوژی دیجیتال نیز برای افزایش دادن دورهای که هر اثر مشمول کپیرایت میشود توجیه خوبی نیست. یکی از دلایلی که در دفاع از کپیرایت آورده میشود این است که برای پوشش دادن هزینههای خلق و توزیع یک اثر چنین قانونی مورد نیاز است، اما تکنولوژی دیجیتال این هزینهها را کاهش میدهد و بنابراین توجیه مذکور را زیر سوال میبرد.
در ابتدا قرار بود که دولت با قانون کپیرایت به طور موقت انحصار کپی کردن یک اثر را به شخص خاصی بدهد و این قانون حکم حق مالکیت نداشت. اما از سال ۱۷۱۰ به بعد، ناشر یا خالق یک اثر با دولت معاملهای میکند که طبق آن از هر ادعای ابدی و طبیعی خود چشمپوشی میکند تا دولت به وی یک حق محدود و مصنوعی اعطا کند.
سوال این است که چه طور ملاحظات مربوط به برابری را میتوان در چنین معاملهای وارد کرد. در حال حاضر قواعد این مبادله بیش از حد به نفع ناشران تمام میشود. بازگشت به دوره ۲۸ ساله کپیرایت که در زمان ملکه آن اجرا میشد، کار راحتی نیست، اما عاقلانه است. اگر در مورد خاصی دوره طولانیتری لازم باشد باید جداگانه مورد بررسی قرار گیرد.
در واقع، ارزشی که جامعه برای خلاقیت قائل میشود ایجاب میکند که استفاده از آثار گسترش یابد و خطای غیرعمدی مجازات شدیدی در پی نداشته باشد. البته هیچکدام از این دو مورد نباید سر راه اجرای قانون کپیرایت که ابزاری اساسی در تشویق آموزش به شمار میرود مانعی به وجود آورد. اما نباید این نکته را از یاد برد که ابزارها نیستند که اصالت دارند، بلکه اصالت از آن خلاقیت است.
مترجم: دومان بهرامیراد
منبع: اکونومیست