سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

روزی طولانی تر از یك سال


روزی طولانی تر از یك سال

امروز را تا ساعت ۳۰ ۹ شب, چطور سر كنیم همه انتظاری كه برای شروع این جام كشیدیم, یك طرف و این روزی كه از ماه و سال هم طولانی تر است, یك طرف ایتالیای تلخكام تا اینجای جام از هیچ بازیكن تیم های مقابلش گل نخورده چطور امروز را بگذرانیم تا ببینیم بوفون می تواند این طلسم را تا آخر نگه دارد یا نه ببینیم بوفون باور می كند كه ایمان مان را از دست نداده ایم یا نه

۱- وقفه ای كه در این ستون همه روزه ایام جام جهانی افتاد و دیروز آن را اینجا ندیدید، بابت سفری اجباری و كوتاه، گریزناپذیر بود. شاید هم این عادت همه مان است كه همیشه به فینال چند صد برابر بازی رده بندی بها می دهیم و عملاً در این ستون هم همین اتفاق افتاد و «پیش بازی» روز دیدار رده بندی بود كه قربانی آن وقفه شد. فردا برای پرداختن به بازی آلمان - پرتغال فرصت هست؛ الان باید از تب و تاب فینال امشب بگوییم كه جام ۲۰۰۶ را با همه خاطراتش، درست بعد از یك ماه، پایان می دهد.

۲- بچه كه بودیم، یكی از فیلم هایی كه بارها از تلویزیون پخش شد و حتماً بعضی از شماها هم به یادش می آورید، فیلمی اندوهگین و اثرگذار بود درباره شهری زلزله زده كه زندان حومه شهرش صدمه ندیده بود و رئیس زندان، زندانیان را از صبح روز زلزله آزاد می كرد تا تعداد نه چندان كافی نیروهای امدادی شهر را افزایش دهند و به زخمی ها و زیر آوارمانده ها كمك كنند و بعد، شب كه گذشت و آواره ها كمی اسكان یافتند، صبح فردایش به زندان برگردند.

برای برگشتن شان چه تضمینی وجود داشت؟ هیچ. فقط امید و اعتماد. رئیس فقط به آنان «اعتماد» می كرد و «امید» داشت كه برگردند. فیلم عملاً درباره چالشی اخلاقی و انسانی بود كه زندانیان با آن روبه رو بودند: به مردم كمك كنیم یا از فرصت یك روزه، برای فرار به جایی دورتر بهره بگیریم؟ برگردیم یا برویم خودمان را پنهان كنیم؟نمی دانم یادتان آمد یا نه؛ ولی این فیلم كه نامش «یك روز، طولانی تر از یك سال» بود و بازیگر اصلی اش همان بازیگر نقش كارآگاه مجموعه تلویزیونی معروف «سوئینی»، ضمن متمركز شدن بر همان چالش اخلاقی، مسیری را نشان می داد كه زندانی ها تا فرارسیدن صبح روز بعد طی می كردند.

كارها و كمك هایی كه در این یك شبانه روز می كردند یا مجبور می شدند بكنند، زمینه اصلی آن بازگشت به زندان و جواب دادن به امید و اعتماد رئیس را شكل می داد. هر كس این مسیر را با تلاش هرچند كوچكی برای نجات چند نفر از زیر آوار پیموده بود، صبح بدون این كه حس كند دارد به قفس و اسارتگاه برمی گردد، می رفت و خودش را به شخص رئیس زندان معرفی می كرد. آنجا باز هم می گرفتندش و به بند و سلولش می بردند؛ ولی با انبوهی سپاس و حرمت.

۳- حتماً تا اینجا دریافته اید كه چرا این فیلم را وصف كردم. این تیم ایتالیا كه امشب در بازی فینال و بعد از دو دوره حذف در مراحل پیش از نیمه نهایی، جلوی فرانسه شل و ول روزهای اول و «نتیجه گیر» این روزها می ایستد، فقط با همان «امید و اعتماد» این جاست. مربی اش و بازیكنانش در كشور و لیگ باشگاهی خودشان، با كثیف ترین اتهامات زد و بند و رشوه و تبانی درگیرند و خیلی هایشان با شدیدترین جریمه تاریخ باشگاه شان و سقوطش به لیگ دسته دو یا سه، از حالا باید به فكر انتقال و تغییر تیم باشند.

برای همین است كه اگر امشب ایتالیا ما را به فریاد شادمانی وادارد، خودش به شكلی متفاوت با هر برنده هر دوره دیگر، اشك شوق می ریزد. آتزوری ها می دانند كه اگر این تلاش ها نبود، فردا كه برمی گشتند، بارها بیش از این به باد انتقاد گرفته می شدند. حالا هم بعد از برگشت، مجبورند به مصاحبه های جنجالی و «تغییر تیم»های اجباری تن بدهند و درست مثل همان زندانیان فیلم مورد اشاره ام، در واقع به زندانی دوزخی برگشته اند. ولی با كوششی كه تا اینجا كرده اند، همه چیز تعدیل می شود.

آن امید و اعتماد، به سپاس و حرمت می انجامد و همه بدون این كه حس كنند دارند به محكمه برمی گردند، می روند و سرشان را هم بالا می گیرند. این فرصتی است كه برای اعاده حیثیت دارند و قهرمانی می تواند مسیر را بسی هموارتر كند.انصاف داشته باشید. در تاریخ فوتبال، قهرمانی یك تیم بار دراماتیكی به این میزان و با این تلخی و شیرینی توأمان داشته است؟ اگر امشب فرانسه از گور برخاسته ای كه دم مسیحایی اش را زیدان می دمد - و نه فرانسه كم هوش و كم جان ریموند دومنك - این ایتالیای مقاوم و مردانه ایستاده را به سكوی دوم بلغزاند، باز آن آبروداری و افتخار تا پیش از بازگشت به مسلخ، به انجام رسیده است. ولی دیدن قهرمانی ای كه این قدر معانی ضمنی و پنهان خواهد یافت، حتماً و اساساً بارها جذاب تر از قهرمانی بی مزه فرانسه متوسط و یك و نیم نفره زیدان و آنری خواهد بود كه فقط یك معنای آشكار دارد: یك تیم قهرمان می شود؛ همین!

۴- این گزیده عباراتی است از یادداشت های روزانه جیان لوئیجی بوفون، دروازه بان باهوش و بااخلاق و متشخصی كه حتی ضدایتالیایی ها هم دوستش دارند (مشابه وضعیتی كه زیدان نزد ما ضدفرانسه ها و رونالدینیو نزد ما ضدبرزیلی ها دارد).

یادداشت آخر بوفون كه همین پنجشنبه گذشته، دو روز بعد از نیمه نهایی و دو روز پیش از فینال امروز نوشته، خوب نشان می دهد كه آتزوری ها با چه حال و هوایی تاب آورده اند و توان گذاشته اند:«می دانم كه در ایتالیا جشن های خیابانی انبوهی برای پیروزی ما در نیمه نهایی برپا شده. باید هم این طور می شد. فوتبال ما داشت دوران ناگواری را می گذراند و هواداران ایمان شان را از دست داده بودند. حالا برای آنها حس فوق العاده ای دارد كه شادی شان را این طور ابراز كنند.ولی ما بازیكنان تیم باید جور دیگری جشن بگیریم.

هرچند طعم شیرین بردن آلمان را تا چندساعتی مزه مزه می كنیم، باید زود خودمان را جمع و جور كنیم و برای پرده آخر این جام جهانی محشرمان آماده شویم.... با تمام اینها، اصلاً ادعا ندارم كه به یوونتوس و مشكلاتی كه برای خودش به وجود آورده، فكر نمی كنم. خبرهای منفی جدی و ناجوری از ایتالیا می شنویم، ولی با آن نیمه نهایی كه گذراندیم و این فینال كه در پیش داریم، نمی توانم بگذارم این خبرها توی ذهنم جا خوش كنند؛ هرچند، خیلی هم نمی توانم از خودم دورشان كنم.»

۵- امروز را تا ساعت ۳۰/۹ شب، چطور سر كنیم؟ همه انتظاری كه برای شروع این جام كشیدیم، یك طرف و این روزی كه از ماه و سال هم طولانی تر است، یك طرف. ایتالیای تلخكام تا اینجای جام از هیچ بازیكن تیم های مقابلش گل نخورده. چطور امروز را بگذرانیم تا ببینیم بوفون می تواند این طلسم را تا آخر نگه دارد یا نه؟ ببینیم بوفون باور می كند كه ایمان مان را از دست نداده ایم یا نه؟

امیر پوریا



همچنین مشاهده کنید