پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

گسست «خانواده» در بستر بحران های اروپا


گسست «خانواده» در بستر بحران های اروپا

در اروپای قرون گذشته، اکثر خانواده های سلطنتی حاکم بر کشورها، روابط نزدیک و خویشاوندی با یکدیگر داشتند. همین امر موجب شد سیستم و مشی دیپلماتیک اروپایی به تدریج، خصوصیات خاص …

در اروپای قرون گذشته، اکثر خانواده های سلطنتی حاکم بر کشورها، روابط نزدیک و خویشاوندی با یکدیگر داشتند. همین امر موجب شد سیستم و مشی دیپلماتیک اروپایی به تدریج، خصوصیات خاص خود را بیابد که تا اواخر قرن نوزدهم، این خصوصیات تغییر نکرد. در حقیقت منافع سلسله های بزرگ امپراتوری و خانواده های حاکم، تامین و متقابلاً رعایت می شد. بر این اساس، دولت های اروپایی با توجه به منافع متقابل و خواسته های پادشاهان، به این نتیجه رسیده بودند که با ایجاد «موازنه قدرت» و متعادل کردن نیازهای گروهی در قالب کشورها، امکان سازش و تفاهم بیشتر است. این شیوه دیپلماسی، که در یک محیط بسته و خانوادگی انجام می شد، به تدریج یک شیوه روابط سیاسی در حقوق بین الملل به وجود آورد.

اولین گام برای فروپاشی نسبت های دیرینه:

با ورود دولت روسیه به جامعه بین المللی، همبستگی خانواده های بزرگ سلطنتی اروپا مورد تهدید قرار گرفت. زیرا این دولت مسبب کلی تجزیه عثمانی و ایجاد مسأله مشرق و بالمآل برای باز کردن راهی به سمت اروپای مرکزی با همکاری دولتین پروس و اتریش در زمان فردریک دوم و ماری ترز، موجبات تقسیم لهستان را فراهم آوردند و این مسأله در سال های ۱۷۷۲، ۱۷۹۳ و ۱۷۹۵ سه بار در تاریخ لهستان تکرار گردید.

دوره آخر قرن هجدهم، در تاریخ اروپا و مستعمرات اروپاییان در آمریکا، دوره شروع انقلاباتی عظیم است که از بسیاری جهات، اوضاع جهان را به کلی تغییر داده است و در همین دوره، اولین گام ها برای در هم ریزی نظام سلطنتی خانواده های بزرگ اروپا برداشته می شود.

دومین گام:

دومین حادثه ای که باعث از هم پاشیدگی نسبت های دیرینه خانواده های بزرگ و حکومتی اروپایی گردید، وقوع انقلاب کبیر فرانسه در سال ۱۷۸۹ بود که قدرت استبدادی سلاطین را در فرانسه و سایر ممالک اروپا، از میان برد و به برقراری جمهوری موفق آمد. هر چند در این میان مقاومت هایی شکل گرفت اما در نهایت این مقاومت ها شکننده بودند. تا بدانجا که نظام های جمهوری و غیروابسته در حالتی کلی در جهان مستقر گردید.

تاریخ برای امروز:

پس از وستفالیا و استقرار نظام اروپایی ملت –دولت (Nation -State) و تسری آن به سرتاسر جهان، در اواخر دهه ۱۹۹۰، شاهد ظهور نظام پساوستفالیایی هستیم که این نظام پسا وستفالیایی با شکل گیری اتحادیه اروپا بوجود آمد.

اتحادیه اروپا، گامی اساسی در جهت تشکیل مجدد نوعی خانواده پیوسته اروپایی در اشکال جدید بود. هر چند بیشتر صبغه اقتصادی داشت و هنوز هم صبغه سیاسی به خود نگرفته است، اما بحران های پیش رو در اروپا می تواند شبیه همان گام هایی باشد که به فروپاشی نسبت های دیرینه خانواده اروپایی انجامید.

اروپا و غرب، در طول تاریخ، بارها در صدد تاسیس خانواده پیوسته حکومتی بر جغرافیای خود برآمده اند و هر بار این خانواده تهدید های متعددی را منبعث از همان نظام جهانی ای به خود دیده است که خود، پایه گذار آنها بوده است. بدون تردید، تهدیدات و ماهیت آنها، از یک سو و آینده پژوهی های تافلر و هم مسلکانش از سوی دیگر، نشان از آینده ای پر تنش و بحرانی برای اتحادیه اروپا دارد. خاص آنکه جهان موج سومی، رو به سوی بازتولید و بازتعریف هویت های متکثرتر و محلی تری دارد که در برابر این اتحاد فربه مقاومت می کند؛ تا آنجایی که پیروز گردیده و نظم جدید خود را مستقر نماید.

رضا رضایی (مصدق)



همچنین مشاهده کنید