چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

مولفه های موثر بر روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران و پاکستان


مولفه های موثر بر روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران و پاکستان

پاکستان, به عنوان همسایه ای که کشوری اسلامی است, دارای بمب اتمی است, محل عبور عمده روابط شرقی ایران است و مناسبات راهبردی مبسوطی با ایالات متحده آمریکا دارد از جمله همسایگانی است که دارای اهمیت فراوانی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می باشد

چکیده:

بررسی روابط خارجی کشورها با هر یک از همسایگانشان به منظور فهم، تبیین و اتخاذ تصمیمات راهبردی در روابط دوجانبه، از جمله موضوعات مهم در مطالعات سیاست خارجی کشورهاست. جمهوری اسلامی ایران به دلیل موقعیت ژئوپولیتیک و استراتژیک خود، به عنوان یکی از کشورهایی که بسیار بین المللی است، نیز از این قاعده مثتثنی نیست.

پاکستان، به عنوان همسایه ای که کشوری اسلامی است، دارای بمب اتمی است، محل عبور عمده روابط شرقی ایران است و مناسبات راهبردی مبسوطی با ایالات متحده آمریکا دارد از جمله همسایگانی است که دارای اهمیت فراوانی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می باشد.

همچنانکه ذکر گردید، مولفه های گوناگونی در روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران و پاکستان تاثیرگذارند که در هر دوره ای، مولفه ای بر مولفه های دیگر اولویت یافته و روابط دو کشور را بیشتر تحت تاثیر خود قرار داده است.

در پژوهش پیش رو، ضمن آشنایی مقدماتی و اجمالی با کشور پاکستان، عمده ترین مولفه های موثر بر سیاست خارجی دو کشور را در پاسخ به این پرسش که «مولفه های موثر بر روابط خارجی دو کشور جمهوری اسلامی ایران و پاکستان چیست؟» تشریح می نماید.

کلمات کلیدی:

روابط خارجی؛ سیاست خارجی. 

مقدمه:

بررسی روابط خارجی هر کشور با هر یک از همسایگانشان به منظور فهم، تبیین و اتخاذ تصمیمات راهبردی در روابط دوجانبه، از جمله موضوعات مهم در مطالعات سیاست خارجی کشورهاست. جمهوری اسلامی ایران به دلیل موقعیت ژئوپولیتیک و استراتژیک خود، به عنوان یکی از کشورهایی که بسیار بین المللی است، نیز از این قاعده مثتثنی نیست.

در این میان ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای در خاورمیانه و پاکستان به عنوان تنها کشور اسلامی دارنده سلاح اتمی در جنوب غربی آسیا در مجاورت یکدیگرند و مناسبات راهبردی بسیار حائز اهمیتی را دارا می باشند.

اهمیت این مجاورت، زمانی روشن تر می شود که تحولات عمده ای را در هر کشور مطالعه و بررسی نماییم. مسائلی چون بمب اتمی پاکستان، انقلاب اسلامی ایران، مجاورت با افغانستان به عنوان کشوری که کانون اتصال خاور، جنوب، باختر و آسیای میانه است، استقلال پاکستان، تحولات طالبان در افغانستان، بنیادگرایی، مواضع دو کشور در رابطه با قدرت ای بزرگ و ایالات متحده و ... موید این نظر است.

در این پژوهش نگارنده بر آن است تا ضمن مطالعه کلی پاکستان –با رویکردی کمّی گرایانه- همه خوانندگان را با این کشور به طور مقدماتی آشنا نماید و سپس ضمن بررسی بنیادهای سیاست خارجی دو کشور، به مولفه موضوع مورد مطالعه بپرداز تا در صدد پاسخ به این پرسش برآمده باشد که «مولفه های موثر بر روابط خارجی دو کشور جمهوری اسلامی ایران و پاکستان چیست؟» بر این اساس، این مولفه ها در دو دسته تقسیم بندی می شوند: عوامل یا مولفه هایی که موجب همگرایی دو کشور می شوند و عوامل یا مولفه هایی که موجب واگرایی دو کشور می شوند.

خط کش بر روی پاکستان:

پاکستان با نام رسمی جمهوری اسلامی پاکستان، کشوری در جنوب غربی آسیا است. این کشور در جنوب مرز آبی هزار کیلومتری با دریای عمان دارد و از غرب با ایران، از شمال با افغانستان و از شرق با هندوستان و از شمال شرق با جمهوری خلق چین هم مرز است و پایتخت آن اسلام آباد است. این کشور از زمان استقلال، دوره های رشد نظامی و اقتصادی و همچنین بی ثباتی را همگام با جدا شدن بنگلادش از خود، تجربه کرده است و از لحاظ بزرگی نیروهای مسلح در رده هفتم جهان است و تنها کشور اسلامی دارنده جنگ افزار هسته ای می باشد.

مهمترین اطلاعات و داده ها درباره پاکستان را می توان در جدول زیر خلاصه کرد:

پاکستان به روایت آمار

ردیف موضوع داده ها

۱ جمعیت ۱۸۸,۲۰۰,۰۰۰ نفر

۲ وسعت ۷۷۰,۸۸۰ کیلومتر مربع

۳ تولید ناخالص داخلی ۲۴۶,۸۸ میلیون دلار

۴ سرانه تولید ناخالص داخلی ۸۱۸/۸۷ دلار

۵ شاخص توسعه انسانی ۱۴/۴

۶ تعداد پرسنل نظامی (۲۰۱۴) ۹۴۷,۸۰۰

۷ فاصله پایتخت تا تهران ۴/۲۰۰۶ کیلومتر

۸ در دسترسی موشک های شهاب ۳ و شهاب ۶ به پایتخت بلی

۹ تعداد پرسنل نظامی ۹۴۷,۸۰۰

۱۰ میزان واردات اسلحه (۲۰۱۴) ۶۵۹ میلیون دلار

۱۱ نرخ هزینه های نظامی نسبت به تولید ناخالص ملی ۲/۳ %

اگر بخواهیم الگوهای حاکم بر ویژگی های روابط دو کشور ایران و پاکستان را در مقاطع مختلف تاریخ بیان نماییم می توانیم بگوییم:

۱- نبود هیچگونه تهدید استراتژیک در مقابل یکدیگر.

۲- همکاری و هماهنگی های دوره ای در عرصه نظامی و امنیتی.

۳- رقابت و تفاوت دیدگاه در عرصه افغانستان.

پیوستگی روابط خارجی ایران و پاکستان:

پژوهش های متعددی نشان داده اند که در روابط دوستانه دو کشور، پیوستگی و تداوم وجود داشته است. علل این پیوستگی به قرار ذیل است:

۱- عامل ژئوپولیتیک: تعلق هر یک از این دو کشور به مجموعه امنیتی ای متفاوت از یک سو و حوزه های متفاوت تهدید امنیتی از سوی دیگر، موجب نشده است تا عامل ژئوپولیتیک منبع تنش باشد. همچنین گسست فضایی در مرزها و در فاصله هایی سرزمینی دو کشور، وجود بیابان های گسترده و خالی از جمعیت، تراکم جمعیت پایین در مناطق مرزی، گسست قطب های مهم سیاسی و اقتصادی دو کشور در منطقه مرزی و کمبود تعاملات در این مرزها، عدم وجود محورهای ژئوپولیتیک و مرزهای طبیعی مورد تعارض بین دو کشور و همپوشانی آن دو به لحاظ تداخل منابع انسانی و قومی و اقتصادی از جمله عوامل دیگرند.

۲- عامل تاریخی –فرهنگی: ریشه داشتن زبان ملی پاکستان در زبان فارسی، فارسی بودن سرود ملی پاکستان ، تعلق تمدنی پاکستتان به تمدن ایران، مواضع دو کشور در برابر یکدیگر موجب افزایش اعتماد متقابل گردیده، عضویت هر دو کشور در سازمان کنفرانس اسلامی و ... شواهدی از چنین ادعایی است.

۳- عامل سیاسی –امنیتی: نیاز امنیتی دو کشور به یکدیگر به عنوان حاشیه های امنیتی یکدیگر بویژه از سوی پاکستان که در معرض تهدید مداوم هند قرار دارد.

اما با این حال دلایلی وجود دارد که نشان دهنده اهمیت کشور پاکستان در سیاست خارجی ایران است. از جمله آن دلایل می توان موارد زیر را عنوان داشت:

۱- پاکستان همسایه ایران است و نفوذ هر کشوری در پاکستان می تواند بر امنیت ملی ایران تاثیر بگذارد.

۲- پاکستان کشوری است که سلاح اتمی دارد و از این رو جهت گیری های این کشور بر امنیت ملی ایران تاثیر می گذارد.

۳- افغانستان دیگر کشور همسایه ایران است که پاکستان در دوره های مختلف در آن نفوذ زیادی داشته است. [بنابراین افغانستان محل رقابت هر دو کشور است.]

۴- با توجه به اینکه ساختار تسلیحاتی پاکستان با بسیاری از تسلیحات ایران که قبلاً ساختار غربی داشته اند مشابه هستند (به ویژه در زمینه هوایی)، اسلام آباد کانال مهمی برای دریافت قطعات به شمار می رود.

۵- پاکستان یک کشور مسلمان است و کشورهای مسلمان و به ویژه همسایه در سیاست خارجی ایران از اهمیت بالایی برخوردارند. ایران امیدوار است به همراه پاکستان نقش محوری را در جهان اسلام ایفا کند. [همچنین] ایران به خاطر می آورد که در هنگامم جنگ با عراق، مرزهای شرقی اش امن بود و این مهم را مدیون پیوندهای تاریخی و فرهنگی با همسایگان شرقی اش می داند و لذا تمایل دارد این محیط امن همچنان در قلرو شرقی اش برقرار باشد.

۶- برای ایران مهم است در وضعیتی که از اطراف تحت دکترین سد بندی واشنگتن قرار دارد، پنجره ای به نام پاکستان جهت تنفس وجود داشته باشد. حضور آمریکا در پاکستان به معنای گسترش ناامنی و فرقه گرایی و رشد افراطی گری در منطقه است. در نتیجه راهکار ایران برای مقابله با وضعیت دوگانه مشارکت فعال در حل مسائل منطقه با کمک قدرت های منطقه ای و جلوگیری از نفوذ قدرت های فرامنطقه ای است.

گسستگی روابط ایران و پاکستان:

علل و کانون های گسستگی میان ایران و پاکستان را می توان به دو گروه عوامل گسست از جانب ایران و عوامل گسست از جانب پاکستان تقسیم کرد.

‌أ. علل گسست از جانب پاکستان:

۱- حضور نیروهای نظامی آمریکا و تاثیرپذیری از سیاست های منطقه ای واشنگتن.

۲- توان هسته ای و موشکی پاکستان.

۳- عدم اقدام جدی پاکستان درباره قاچاق مواد مخدر در نوار مرزی بین دو کشور.

۴- وهابیت، ناآرامی های ناشی از فرقه گرایی –فعالیت سپاه صحابه- و جریانات ضد شیعه در پاکستان.

۵- رقابت های منطقه ای با جمهوری اسلامی ایران به ویژه در رابطه با مسئله افغانستان.

۶- نگرش رقابتی با جمهوری اسلامی ایران در زمینه اقتصادی.

‌ب. علل گسست از جانب ایران:

۱- نگرانی از نفوذ جمهوری اسلامی ایران در میان شیعیان آن کشور.

۲- نگرانی از گسترش سطح روابط بین دو کشور ایران و هندوستان.

۳- نگرانی از تلاش های جمهوری اسلامی ایران به منظور ایجاد راه ترانزیتی حمل کالا به کشورهای آسیای مرکزی.

بسترهای همکاری و منازعه ایران و پاکستان:

در آغاز این پرسش پیش می آید که چرا همکاری و منازعه را در کنار یکدیگر آوردم ام؟ با نگاهی به نظریه همکاری و منازعه در روابط بین الملل در می یابیم که هرچه سطح همکاری در حوزه ای افزایش یابد، در همان حال سطح منازعه نیز در درون آن می تواند رشد کند و بالعکس. بدین معنا که بسترهای منازعه در عین حال می تواند منجر به همکاری گردد. بنابراین در اینجا من تحت تاثیر این تئوری همکاری و مناعه را در کنار یکدیگر آورده ام تا پژوهشگران بدانند که در تحلیل ها این مسئله را مد نظر قرار دهند. در ادامه، بسترهای همکاری و منازعه را مورد بررسی قرار می دهیم:

۱- روابط پاکستان با ایالات متحده:

«بررسی تاریخی روابط دو کشور [پاکستان و ایالات متحده] نشان دهنده این است که مناسبات واشنگتن –اسلام آباد نه بر اساس ارزش های مشترک و منافع اقتصادی پیوند دهنده –که به مرور رشد می یابد- بلکه به طور کلی بر پایه منافع راهبردی در حوزه سخت قدرت شکل گرفته است. منافع آمریکا بیشتر در حوزه سیاسی و راهبردی در تقابل با شوروی و منافع پاکستان در تقابل با هند و تامین نیازهای مالی تسلیحاتی برای ارتش خود جلوه گر بود.

پاکستان در دوره های مختلف در مناسبات بین المللی ایالات متحده نقشی مهم ایفا کرده است:

۶۱۶۹۲; فراهم کردن زمینه ملاقات مخفیانه وزیر خارجه آمریکا با همتای چینی اش در کاهش شکاف بین چین و آمریکا و عادی شدن روابط این دو کشور نقشی اساسی ایفا کرد.

۶۱۶۹۲; پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و حمله ارتش سرخ شوروی به خاک افغانستان منافع منطقه ای و جهانی ایالات متحده را در معرضض تهدید قرار داد و به احیاء و تقویت موقعیت ژئواستراتژیک پاکستان کمک شایانی کرد.

۶۱۶۹۲; در حوزه امنیتی، تروریسم بین المللی، تروریسم داخلی، همکاری امنیتی پاکستان و آمریکا، اششاعه موشک و سلاح هسته ای، تلاش های آمریکا در منع گسترش سلاح هسته ای و موضوع کشمیر مسائل مهمی هستند که در روابط دو کشور طرح می شوند و بر مناسبات آنها و در نتیجه بر چگونگی تامین منافع ملی ایران تاثیر می گذارند. اگرچه پاکستان در به قدرت رسیدن طالبان نقشی اساسی ایفا کرد ولی تدابیری که اتخاذ گردید، موضوع را متفاوت از آن چیزی که به نظر می رسید کرد. درک این مسئله زمانی مهمتر و کاملتر می شود که سطح همکاری های نظامی –امنیتی این دو کشور مورد توجه قرار گیرد. اگرچه جو غالب در پاکستان حامل آمریکا ستیزی در عین اسلام گرایی می باشد.

در مجموع در رابطه با موضوع روابط پاکستان با ایالات متحده می توان گفت: «نفوذ پذیری اسلام آباد از آمریکا به نفع منافع ملی ایران نیست و می تواند بر مناسبات تهران –اسلام آباد تاثیر منفی بگذارد. پاکستان با ثبات، مستقل و مردم سالار می تواند به نفع جمهوری اسلامی ایران باشد. در اوضاع فعلی موضوعاتی که بر مناسبات اسلام آباد –واشنگتن و در نتیجهه بر منافع ملی ایران تاثیر می گذارد، افغانستان، پاکستان و تروریسم است که خارج از موضوعات محوری ایران است اما فرصت های ارزشمندی را در اختیار ایران قرار می دهد.

در شرایطی که ایران تمایلی به رقابت با پاکستان ندارد، ایالات متحده تلاش می کند به عنوان وسیله ای برای کنترل جمهوری اسلامی ایران استفاده کند.

مبارزه با تروریسم و افراطی گرایی و جلوگیری از کشت خشخاش و قاچاق مواد مخدر موضوع و مسئله مشترکی است که می تواند به تقویت پیوندهای سه کشور –ایران، پاکستان و آمریکا- با یکدیگر منجر شود و پاکستان به عنوان عاملی پیوند دهنده و ترمیم کننده در میان ایران و آمریکا باشد.»

۲- افغانستان:

قبل از هر چیز باید بدانیم که «مناسبات ایران و پاکستان تحت تاثیر معادله دو سویه (افغانستان و هند) قرار داشته است که هند به لحاظ تهدیداتش و افغانستان به جهت فرصت های راهبردی اش برای پاکستان مهمترین مفروض شناخته می شوند. در این بین افغانستان به دلیل همسایگی با هر دو کشور به عنوان یکی از مولفه های تعیین مناسبات ایران و پاکستان بوده و خواهد بود. [...] ایران برای پاکستان نوعی موازنه بسیار سنگین در قبال هندوستان نیز است.» حال آنکه افغانستان در راس اهداف سیاست خارجی ایران قرار ندارد اگر جایگاهی برای افغانستان در سیاست خارجی ایران تصور شود مرتبه ای بعد از خاورمیانه، خلیج فارس و حتی بعد از آسیای مرکزی و قفقاز خواهد داشت.»

در مجموع رقابت های اقتصادی در افغانستان، گسترش بنیاد گرایی اسلامی به مرزهای ایران و توسعه تفکرات ضد شیعی و ضد ایرانی در افغانستان از جمله عواملی هستند که بر مناسبات تهران –اسلام آباد تاثیرات واگرایانه دارد و در حال حاضر می توان به این نکته اکتفا کرد که شکاف های موجود در دیدگاه های ایران و پاکستان در قبال افغانستان عمیق تر از آن به نظر می رسد که در کوتاه مدت قرابتی در آن شاهد باشیم

۳- تولیدات دفاعی:

زمینه های زیادی برای همکاری دو کشور در بخش دفاعی وجود دارد که در دراز مدت موثر تر و از نظر هزینه به صرفه تر خواهد بود. هم ایران و هم پاکستان باید بدانند که در آینده نزدیک، در تامین نیازهای تسلیحاتی خود از جانب غرب و روسیه دچار مشکل خواهند شد. این در حالی است که دو کشور می توانند در زمینه تولیدات نظامی و اسلحه با یکدیگر همکاری و تا حد زیادی نیازهای یکدیگر را بر طرف کنند.

۴- آسیای میانه:

به نظر می رسد منافع ایران و پاکستان در آسیای میانه، تا حد زیادی منطبق و هماهنگ است. جمهوری های این منطقه، موقعیت مهمی برای همکاری اقتصادی ایران و پاکستان فراهم می کنند. به رغم رقابتی که در حال حاضر بین دو کشور در این منطقه بر سر راه های ترانزیت جریان دارد دو کشور می توانند از بندر گوادر در پاکستان و بندرعباس در ایران و خطوط راه آهن شمال به جنوب ایران به صورت خطوطی تکمیلی برای اتصال آسیای مرکزی به آبهای آزاد جنوب استفاده کنند. همچنین، عضویت دو کشور در سازمان همکاری شانگهای به عنوان ناظر می تواند به گسترش همکاری های امنیتی دو کشور در منطقه و مقابله با مسائلی چون قاچاق کالا و مواد مخدر و مقابله با تروریسم کمک کند.

۵- سازمان همکاری های اقتصادی اکو:

اگرچه این سازما چندجانبه است، اما دو کشور می توانند از این سازمان برای گسترش روابط اقتصادی دو جانبه با یکدیگر بهره بجویند. تاسیس راه آهن پاکستان –ایران –ترکیه یکی از اقدامات مهم در زمینه بهره جویی از پتانسیل های همکاری در اکو است. در واقع اکو با تاکید بر تاسیس و گسترش زیرساخت ها و تدوین قوانین و مقررات تجارت ترجیحی یا تجارت آزاد بین اعضاء می تواند زمینه افزایش و بهبود همکاری های اقتصادی دو کشور را فراهم کند و به آن سرعت بخشد. ضمن آنکه نزدیکی و همکاری بیشتر بین پاکستان و ایران نیز می تواند به تقویت اکو کمک کند. ایران می تواند به عنوان حلقه واسط دو کشور مهم عضو اکو، ترکیه و پاکستان، را به یکدیگر متصل کند. افزایش همکاری دو جانبه بین اعضای اکو نیز به تقویت روحیه همکاری و از بین رفتن تفرقه در سازمان کمک کند.

۶- روابط فرهنگی:

در این رابطه آنچه از اهمیت به سزایی برخوردار است این است که بهبود روابط فرهنگی بین دو کشور می تواند به بهبود ادراک و تصورات مردم و دولتمردان دو کشور کمک کند. برگزاری نمایشگاه های سالانه هنری، مبادله بین دانشگاه ها و نهادهای تحقیقاتی و مواردی از این قبیل در زمره همکاری های مورد نیاز بین دو کشور است.

۷- تجارت و مبادله کالا:

یکی از محورهای مهم همکاری و رابطه دو کشور روابط تجاری است که با موانعی روبروست. عدم وجود درک صحیح از ظرفیت ها و فعالیت ها در بین تجار ایرانی و پاکستانی و نگاه منفی آنها به یکریگر از موانع مهم موجود در بخش خصوصی است. محدودیت هایی که بانک های پاکستانی برای گشایش اعتبار برای تاجران ایرانی ایجاد کردند نیز از دیگر موانعی است که امکان رشد ایده آل روابط تجاری را از بین می برد. ناامنی مرزی نیز از دیگر موانع است. دو کشور نیاز دارند انرژی بیشتری در این حوزه متمرکز کنند. روابط دو کشور تا کنون نتوانسته است بر یک مبنای اقتصادی باشد. با وجود این، پتانسیل های زیادی برای افزایش حجم تجارت در دو کشور وجود دارد. از جمله این پتانسیل ها وجود راه های مختلف زمینی، دریایی و هوایی برای مبادله بین دو کشور است.

۸- خط لوله صلح:

به رغم گذشت یک و نیم دهه از اعلام طرح خط لوله گاز ایران –پاکستان –هند (IPI) موسوم به خط لوله صلح، هنوز قطعیت این پروژه در هاله ای از ابهام قار دارد. در شرایطی که نقش گاز طبیعی در سبد انرژی مصرفی جهان پر رنگ تر شده است و انتظار می رود در آینده نیز چنین روندی استمرار داشته باشد.

تحقق خط لوله، وابستگی متقابل بین هند و پاکستان را تشدید می کند و پتانسیل نزاع را بین دو کشور کاهش می دهد. همچنین خط لوله، اگر به فراتر از هند تسری پیدا کند، ایران را در موقعیتی بسیار ممتاز در منطقه و آسیا قرار خواهد داد. مولفه های زیر در رابطه با موانع خط لوله تاثیرات فراوانی دارد:

بی ثباتی های سیاسی در بلوچستان پاکستان.

منازعه هند و پاکستان.

مخالفت های آمریکا.

بدون تردید، خط لوله، در روابط ایران و پاکستان و بویژه روابط سیاسی –اقتصادی این دو نقش عمده ای داردکه البته مولفه های خارجی نیز نقش قابل توجهی در توقف این فرایند داردند که باید مورد توجه قرار گیرند.

۹- مسئله کشمیر:

مسئله کشمیر، یکی از اختلاف های طولانی مدت منطقه ای است که به رغم ایجاد مشکلات فراوان در روابط پاکستان و هند و افزایش ناامنی در نظام فرعی شبه قاره هنوز چشم انداز روشنی برای آن متصور نیست. یکی از علل تطویل بحران کشمیر، وجود راه ها و گذرگاه های متعدد در ان، وجود منابع آبی مورد نیاز کشاورزی پاکستان و هند و قرار گرفتن در بین سه تمدن مختلف، به عبارت دیگر موقعیت استراتژیک و سوق الجیشی آن است. همچنین، بحران کشمیر، اکنون یک بحران هویتی است. در عین حال، به محض اینکه بحران کشمیر آغازیدن یافت، وارد مرحله جنگ سرد شد و در پس آن تابعی از ملاحظات قدرت میان ابر قدرت ها گردید. همچنین این رحان تا کنون رهیافت نظامی داشته و مذاکرات دو یا چند جانبه ملموسی نداشته است. در ادامه نیز، هسته ای شدن دو کشور پاکستان و هند، مسئله کشمیر را نه به دلیل خود کشمیر بلکه به دلیل جلوگیری از درگیری هسته ای بین دو کشور مورد توجه قرار داد.

موضوع کشمیر، در سیاست خارجی ایران جایگااه درخوری ندارد و در عین حال با پیچیدگی های فراوانی همراه است. جمهوری اسلامی ایران آن طور که باید و شاید بر مبنای اصول قانون اساسی اش، از کشمیر حمایت نکرده است. بخشی از این مسئله به دلیل قرار گرفتن ایران در زیرمجموعه خاورمیانه است در حالی که کشمیر در زیر مجموعه شبه قاره قرار دارد و بخشی هم به اولویت موضوع افغانستان در مقایسه با کشمیر در رویکرد شرقی ایران باز می گردد. همچنین ایران بین منافع راهبردی خود و مصالح اسلامی خود، مسیر روشنی را دنبال نکرده است. پیگیری مصالح اسلامی هند را از سیاست های ایران ناخوشنود می کند، این در حالی است که پاکستان نیز در مقابل ایران اولویت را به مسائل ملی خود داده است تا مصالح اسلامی.

۱۰- شیعیان پاکستان:

پاکستان، پس از ایران دومین کشور دارای جمعیت شیعه در جهان است. شیعیانی که حدود ۲۵ درصد از جمعیت ۱۷۵ میلیونی این کشور را شامل می شوند که معادل ۴۳ میلیون نفری هستند که در سراسر پاکستان پراکنده اند.

با وجود فراز و فرودهای موجود، روابط دو کشور همسایه هیچ گاه خصمانه نبوده و بر پایه ترکیبی از همکاری و رقابت تداوم یافته است. در واقع، غیر از مسئله شیعه در شکل گیری روابط دو کشور مولفه های دیگری نیز نقش دارند که آنها را به همکاری نزدیک سوق می دهند.

حمایت تهران از جامعه شیعی پاکستان به دلیل شرایط متفاوت ان، هیچ گاه یک مسئله حاد امنیتی تلقی نشد. [...] در حالی که عنصر مذهب و مسئله اقلیت شیعه می تواند در روابط دو کشور ایجاد تنش کند، عناصر دخیل دیگر، نقشی تعدیل کننده و همگرایانه در روابط دو جانبه بازی می کنند.

از منظر راهبردی و امنیت ملی بهترین گزینه برای ایران در قبال پاکستان در ارتباط با جامعه شیعی که در اقلیت و در معرض خشونت فرقه ای است، پشتیبانی از یک روند دموکراتیک مبتنی بر انتخابات آزاد، آزادی مذهبی، حفظ حقوق اقلیت ها و رواداری مذهبی است. در این میان، تشویق شیعه به مشارکت سیاسی و سازماندهی منابعش با هدف حفظ و تضمین منافع خود نیز باید مورد توجه قرار گیرد. شیعیان پاکستان و ایران در هر روند اصلاحی که به کاهش قدرت احزاب و گروه های بنیادگرای مذهبی و فرقه گرا منجر شود، منافع حیاتی دارند. و به موازات این موضوع، برای جلوگیری از نفوذ خارجی و کاهش اعتبار فکری و ایدئولوژیکی جریان های رادیکال سنی و ناسیونالیسم قومی که در امتداد مرزهای شرق کشور در جریان است، تهران باید به تامین حقوق، آزادی ها و تقاضاهای اقلیت سنی خود در چارچوب قانون اساسی بیشتر توجه کند.

۱۱- برنامه اتمی پاکستان:

پاکستان نباید فراموش کند که در هنگامه آزمایش اتمی اش، سکوت یا بی تفاوتی تاکتیکی ایران بسیار کمک حال شرایطش بوده است. جمهوری اسلامی ایران در آن شرایط می توانست مطابق با ماده ۱۰ (NPT) از این معاهده خارج شود و آزمایش اتمی پاکستان را تهدید منافع عالیه ملی اش قلمداد نماید. اگرچه ایران چنین نکرد، اما اگر ایران اقدام به چنین امری می کرد، شاید شرایط منطقه و بین المللی بر علیه پاکستان تغییر می کرد.

۱۲- پرونده اتمی ایران:

«هر نوع تحلیلی در باب سیاست در پاکستان با رقابت های دیرین نخبگان سیاسی –نظامی در این کشور آغاز می شود. در پاکستان یک الیت نظامی –بروکراتیک قدرت را در دست دارد و رقابت ها و کشمکش های داخلی آنها ویژگی بارز سیاست در این کشور است.

مسئله هسته ای ایران نیز از این رقابت دیرین برکنار نبوده است. نخبگان متمایل به آمریکا و غرب تمایلی ندارند که ایران به توانایی هسته ای پیشرفته دست یابد و گاه آن را از زاویه رقابت میان شیعه و سنی تحلیل می کنند. در نقطه مقابل، نخبگانی وجود دارند که به شدت از برنامه هسته ای صلح آمیز جمهوری اسلامی حمایت می کنند.

روابط پاکستان و هند از یک سو و روابط آمریکا و پاکستان از سوی دیگر، هر یک به نحوی بر پرونده اتمی ایران موثر است.

در این نکته تردیدی نیست که دست یابی هر کشوری به توان هسته ای قدرت آن را در منطقه و حتی نظام بین الملل افزایش می دهد و بر اساس محاسبات و استدلال های حامیان نظریه های قدرت محور، افزایش قدرت یک بازیگر همواره یاعث نگرانی بازیگران دیگر است و حس ناامنی آنها را افزایش می دهد. بر همین اساس می توان گفت فعالیت های جمهوری اسلامی ایران در موارد زیر موقعیت پاکستان را در منطقه تحت تاثیر قرار می دهد:

۱- افزایش نفوذ ایران در افغانستان.

۲- تضعیف موقعیت عربستان.

۳- شکل دهی به رفتار ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای.

اما پرونده اتمی ایران، منافعی را هم برای پاکستان در بر داشته است که به طور کلی چنین اند:

• افزایش اهمیت پاکستان برای آمریکا و غرب و جذب کمک های مالی بیشتر توسط پاکستان.

• در حاشیه قرار گرفتن موضوع فعالیت های هسته ای پاکستان به دلیل طرح پرونده هسته ای ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی، شورای امنیت سازمان ملل و رسانه های جهان.

• نادیده گرفتن برخی اقدامات غیردوستانه پاکستان از سوی جمهوری اسلامی ایران.

رضا رضایی (مصدق)



همچنین مشاهده کنید