سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

پیك نیك در میدان جنگ


پیك نیك در میدان جنگ

مازیار فكری ارشاد نخستین نكته ای كه با تماشای فیلم پرهزینه, پرسروصدا و جایزه دروكن «روز سوم» توی ذوق می زند, این است كه یك اتفاق واقعی در دنیای فیلم باورپذیر از آب درنیامده است

● «روز سوم» ساخته محمدحسین لطیفی

مازیار فكری ارشاد:نخستین نكته‌ای كه با تماشای فیلم پرهزینه، پرسروصدا و جایزه دروكن «روز سوم» توی ذوق می‌زند، این است كه یك اتفاق واقعی در دنیای فیلم باورپذیر از آب درنیامده است.

در شرایط بحرانی جنگ، دختر جوانی با پای شكسته و مصدوم در خرمشهر آن‌قدر می‌ماند تا كار از كار بگذرد. بعد، برادرش ناچار می‌شود او را زیر یك تكه حصیر و مقداری خاك، نیمه مدفون كند تا فردا یا پس‌فردا با كمك باقیمانده نیروهای مردمی، شهر را از این همه توپ و تانك و نیروی مجهز عراقی كه با نیت اشغال و ماندن به شهر وارد شده‌اند (آن شعار «جئنا لنبقی» روی دیوارهای شهر در فیلم را یادمان هست) پس بگیرد و دخترك را زنده نجات دهد. این اتفاق كه گویا در دنیای واقعی رخ داده، در فیلم به‌گونه‌ای عرضه می‌شود كه با هیچ عقل و منطق و حتی هیچ احساس و رقت قلبی، معقول به‌نظر نمی‌رسد.

تماشاگر در نهایت می‌گوید معقولش این است كه برادر، خواهر مصدومش را روی دوش بیندازد و هرطور كه هست، یا با هم از مهلكه بگریزند و یا با هم جان بسپارند اما گویا چنین تصویری در سینمای ایران قابل نمایش نیست. پس صبر می‌كنیم تا یك ماموریت غیر‌ممكن را انجام دهیم و دستمایه یك فیلم جنگی پرحادثه و اكشن را فراهم آوریم.

باورپذیری‌اش مهم نیست، آنچه اهمیت دارد، این است كه فیلم با خلوص نیت و عشق ساخته شود و قرار باشد به‌عنوان الگوی سینمای یكسال آینده در جشنواره مورد استقبال قرار گیرد.

فیلم برای تلطیف فضای تلخ و تیره جنگ، به طنز كلامی و شوخی با نشانه‌شناسی رفتاری جوانان خوزستان (از جمله عینك ری‌بن مجید یا روحیه بهلول‌وار سلیمان) روی می‌آورد. البته همیشه در بدترین و بحرانی‌ترین لحظات زندگی هم می‌توان رگه‌های خالصی از طنز را یافت اما وقتی بخش قابل‌توجهی از بار پیشبرد داستانی جنگی و تلخ را روی دوش شوخی و طعنه و مطایبه كلامی بگذاریم، آن وقت كار كمی لنگ می‌زند.

وسط توپ و تفنگ و خمپاره همه با هم شوخی می‌كنند و بعد در سكانس‌های پایانی كار به آن وصیت‌های بانمك درون كانال می‌رسد، آن هم در حالی كه عراقی‌های تا بن دندان مسلح در ۲۰ متری كانال كُپ كرده‌اند تا شش، هفت نفر نیروی غیرنظامی پای بی‌سیم حلالیت بطلبند. افراط در خلق و ایجاد موقعیت‌های طنز‌آلود كلامی در میانه وضعیت خطیر جنگی، فیلم را در برخی لحظات به طنزهای تلویزیونی شبیه می‌كند. روز سوم فیلمنامه‌ای چند‌پاره دارد، نه به‌خاطر چند خرده داستان موازی یا فلاش‌بك‌های مكررش.

بیشتر به‌خاطر آنكه دقیقا مشخص نیست روی كدام نكته تاكید بیشتری دارد. در صحنه‌ای از فیلم جوان تهرانی متعلق به طبقه مرفه زخمی می‌شود و پیش از جان‌سپردن، عكسی را از جیب بیرون می‌آورد. ابتدا عكس را نمی‌بینیم اما اندكی بعد متوجه می‌شویم، جوان عكسی از حضرت امام(ره) را در دست دارد. حالا شما بگویید كه كدامیك را در این صحنه ارج نهاده‌ایم و خدای ناكرده از كدام طرف استفاده ابزاری نموده‌ایم. نقطه قوت «روز سوم» بازی‌های شسته و رفته و اجرای جا‌افتاده اغلب نقش‌های فیلم است.

حامد بهداد در نقش یك افسر عراقی بازی فوق‌العاده‌ای ارائه داده كه به اعتراف برنده جایزه بازیگر نقش مكمل مرد در جشنواره بیست‌وپنجم، الحق شایسته دریافت این جایزه بود یا می‌توان به بازی‌های متفاوت و حیرت‌انگیز پوریا پورسرخ، برزو ارجمند و شهرام قائدی اشاره كرد كه نقش‌هایی كاملاً دور از پرسونای بازیگری خود را به شكلی غیر‌منتظره خوب و باورپذیر اجرا نموده‌اند.

ایفای نقش باران كوثری هم در كارنامه آبرومند این بازیگر جوان كار قابل‌دفاعی به‌شمار می‌رود اما از طعنه‌های روزگار یكی هم اینكه در سالی كه باران كوثری نقش پرتحرك و پیچیده و دشوار سارای «خون بازی» را در جشنواره دارد، برای نقش كم‌تحرك و سر‌راست (و البته باز هم دشوار) سمیره «روز سوم» برنده جایزه بازیگر نقش اول زن می‌شود.



همچنین مشاهده کنید