چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

ضرورت تغییر استراتژی های اقتصادی


ضرورت تغییر استراتژی های اقتصادی

دو سال بحران مالی باعث شد بیش از ۲۰ سال تجربه ثبات مالی محو و نابود شود

بحران اقتصادی اخیر تجربه ای بود که نسل ما نظیرش را تجربه نکرده بود. دستاوردهای دائمی که طی سالیان دراز در زمینه رشد اقتصادی و ایجاد اشتغال به دست آورده بودیم، در طول دهه گذشته از بین رفتند. تولید ناخالص داخلی (GDP) ما در سال ۲۰۰۹ به حدود ۴ درصد سقوط کرد. تولید صنعتی ما کاهشی چشمگیر یافته است و به میزانی رسیده که در سال ۱۹۹۰ بود، ۲۳ میلیون نفر و به عبارتی ۱۰ درصد از جمعیت فعال ما هم‌اکنون بیکار هستند. بحران اقتصادی شوکی عظیم بود که میلیون‌ها نفر از شهروندان را تحت تاثیر خود قرار داد و نقاط ضعف اساسی اقتصاد ما را آشکار کرد.

بعد از این بحران، وظیفه تامین امنیت رشد اقتصادی بسیار سخت‌تر شده است. از دیگر سو وضعیت هنوز شکننده سیستم مالی سبب می‌شود که بهبود اقتصادی به تاخیر بیفتد، خانوارها و شرکت‌ها در زمینه وام گرفتن، خرج کردن و سرمایه‌گذاری دچار دشواری هستند. سیستم مالی عمومی ما به شدت تحت تاثیر قرار گرفته است و این تاثیرات با وجود کسری ۷ درصدی از تولید ناخالص داخلی و سطح بدهی که رقمش بیش از ۸۰ درصد تولید ناخالص داخلی است، چندان عجیب نیست. حدود دوسال بحران مالی باعث شده است که بیش از بیست سال تجربه ثبات مالی محو و نابود شود. ظرفیت ایجاد رشد اقتصادی در طول بحران اقتصادی تقریبا نصف شده است. بسیاری از طرح‌های سرمایه‌گذاری، استعدادها و ایده‌ها به علت جو بی‌ثبات، تقاضای کند و کمبود بودجه، تلف شدند.

● نقاط ضعف ساختاری اروپا آشکار شد

حرکت برای خروج از بحران یک چالش فوری است، اما بزرگ‌ترین چالش این است که از تبعات بحران فاصله بگیریم و تلاش کنیم به وضعیت ماقبل بحران بازگردیم. حتی پیش از بحران اقتصادی نیز مناطقی در اروپا وجود داشتند که نسبت به متوسط سرعت رشد اقتصادی در جهان، رشد اقتصادی کندی داشتند. در حال حاضر متوسط رشد اقتصادی اروپا به لحاظ ساختاری کمتر از شرکای اقتصادی اصلی آن است؛ و علت اصلی این مساله شکاف در بهره‌وری است، شکافی که در طول دهه گذشته گسترده‌تر نیز شده است. بخشی از دلایل به‌وجود آمدن وضعیت فعلی از این قرارند: تفاوت در ساختار کسب‌وکار در اروپا، به نحوی که سطح سرمایه‌گذاری در بخش‌های تحقیقی و توسعه‌ای و نوآوری بسیار کم است، استفاده ناکافی از اطلاعات و فناوری‌های ارتباطی، بی میلی و بی‌توجهی در برخی از بخش‌های جامعه نسبت به استقبال از نوآوری، موانع دسترسی به بازار و وجود یک محیط کسب‌وکار راکد و غیردینامیک.

به‌رغم آنکه اخیرا پیشرفت‌هایی در نرخ اشتغال در اروپا حاصل شده است و نرخ اشتغال به ۶۹ درصد (به صورت متوسط) برای گروه سنی ۲۶-۲۰ سال رسیده است، اما نرخ اشتغال هنوز هم به صورت معنی داری پایین‌تر از سایر نقاط جهان است. تنها ۶۳ درصد از زنان و ۷۶ درصد از مردان شاغل هستند و تنها ۴۶ درصد از نیروی کار مسن (۶۴-۵۵) در وضعیت اشتغال قرار دارند، که در مقایسه با رقم ۶۲ درصدی ایالات متحده آمریکا و ژاپن بسیار ناچیز است. به علاوه به صورت متوسط اروپایی‌ها ۱۰ درصد (براساس ساعت) کمتر از همتایان خود در ایالات‌متحده آمریکا و ژاپن کار می‌کنند. پیری جمعیت در کردارهای جمعیتی مشهود است، نسلی که در زمان انفجار جمعیتی و در سال‌های ازدیاد تولد، به دنیا آمده است با سرعت به سنین بازنشستگی می‌رسد. جمعیت فعال اتحادیه اروپا از سال‌های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ رو به کوچک شدن خواهد گذاشت. تعداد افراد زیر ۶۰ سال در حال حاضر با سرعتی دو برابر آنچه قبل از سال ۲۰۰۷ شاهد آن بودیم در حال کاهش یافتن است (در حدود دو میلیون نفر در سال، در مقایسه با یک میلیون نفر در گذشته) ترکیب دوعامل کوچک‌تر شدن جمعیت فعال و افزایش تعداد بازنشستگان می‌تواند سویه‌ها و اقتضائات تازه‌ای را در سیستم رفاه ما ایجاد کند.

● چالش‌های جهانی تشدید شده‌اند

اروپا باید به ضعف‌های ساختاری خود رسیدگی کند، اما جهان نیز متوقف نشده و به سرعت در حال حرکت است و در پایان دهه آینده جهان بسیار متفاوت از قبل خواهد بود. اقتصاد ما در اروپا به صورت فزاینده‌ای به هم پیوسته است. در آینده اروپا همچنان از مزایای این به هم پیوستگی برخوردار خواهد بود، اما رقابت به خصوص رقابت با کشورهای توسعه‌یافته و اقتصادهای نوظهور تشدیدخواهد شد. کشورهایی همچون هند یا چین سرمایه‌گذاری‌های کلانی در حوزه تحقیقات و فناوری صورت داده‌اند تا ارزش صنایع خود را در زنجیره ارزش اقتصاد جهانی بالا ببرند و حرکت‌های خود را به اقتصاد جهانی گره بزنند. این مساله فشار بیشتری بر برخی بخش‌های اقتصاد ما وارد می‌کند، به منظور بقا در چرخه رقابت باید تمهیدات مناسبی اندیشید، اما هر تهدید فرصت نیز هست، هرقدر کشورهایی نظیر هند و چین توسعه یافته‌تر شوند، بازارهای جدیدی برای کمپانی‌های اروپایی ایجاد خواهد شد. زیرساخت‌های مالی جهانی هنوز نیاز به ترمیم دارند، دسترسی ساده به اعتبارات، کوتاه مدت بودن اعتبارات و ریسک‌پذیری بالای بازارهای مالی در سراسر جهان به رفتارهای سوداگرانه دامن زده است و سبب افزایش رشدهای حباب گونه و عدم تعادل‌های عمده شده است. اروپا درگیر پیدا کردن راهی جهانی است، راهی که بتواند یک سیستم مالی سازگار و کارآمد به ارمغان بیاورد.

چالش‌های مربوط به محیط زیست و منابع انرژی نیازمند اقداماتی جدی هستند. وابستگی قوی به سوخت‌های فسیلی همچون نفت و استفاده ناکارآمد از مواد خامی که مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان از آنها بهره می‌برند سبب آسیب‌های جدی و شوک‌های قیمتی پرهزینه می‌شوند، امنیت اقتصادی ما را تهدید می‌کنند و نقش موثری در ایجاد بحران‌ها و تغییرات آب و هوایی دارند. گسترش جمعیت جهان از تعداد ۶ میلیارد نفر به ۹ میلیارد نفر، رقابت جهانی بر سر منابع طبیعی و فشار بر محیط زیست را تشدید خواهد کرد. اتحادیه اروپا باید به صورت همزمان علاوه بر اجرای استراتژی‌های آب و هوایی و انرژی که بر سر آنها با اعضای خود به توافق رسیده است در قلمرو اتحادیه، به فکر راه‌حل‌های جهانی نیز باشد و به کمک‌های خود به سایر نقاط جهان در جهت یافتن راه حلی جهانی برای حل مشکل تغییرات آب و هوایی ادامه دهد.

● اروپا باید اقدام کند

درس‌های فراوانی وجود دارد که ما می‌توانیم از بحران اقتصادی بیاموزیم. یک درس مهم این است که ۲۷ اقتصاد اتحادیه اروپا به شدت به هم وابسته هستند و بحران اقتصادی ارتباط نزدیکی با اقتصادهای ملی، به خصوص اقتصادهای منطقه یورو دارد. تحولات یا عدم تحولات اقتصادی یک کشور عملکرد اقتصادی مابقی کشورها را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد، این مساله‌ای است که در وقایع اخیر شاهد آن بودیم. بحران اقتصادی محدودیت‌های شدیدی در زمینه توانایی بعضی از اعضای اتحادیه در زمینه مخارج عمومی ایجاد کرد، به نحوی که برخی کشورها در زمینه تامین هزینه‌هایی زیرساختی نیز ناتوان شدند و در حوزه‌هایی همچون حمل‌ونقل و انرژی به مشکلاتی برخوردند، این حوزه‌ها نه‌تنها برای مشارکت این کشورها در بازارهای جهانی بلکه برای اقتصاد داخلی نیز ضروری بودند و عدم هزینه در آنها نتایج بدی به‌دنبال داشت.

پاسخ‌هایی که به بحران اقتصادی داده شد، نشان داد که اگر با همدیگر هماهنگ و متحد عمل کنیم به نحو قابل‌توجهی کارآمدتر خواهیم بود. اقداماتی که برای ایجاد ثبات در سیستم بانکی انجام دادیم و همچنین اقدامات مربوط به طرحی که برای بهبود اقتصادی اروپا تصویب کردیم، این مساله را اثبات می‌کند. یک کشور منزوی در جامعه جهانی هرگز قادر نخواهد بود با موفقیت با چالش‌های اقتصادی رو به رو شود.

اتحادیه اروپا قادر است به ارزش معادلات جهانی بیفزاید. اگر اتحادیه اروپا به نحوی منسجم و یکپارچه عمل کند، می‌تواند سیاست‌های جهانی را تحت تاثیر خود قرار دهد، اما یک عملکرد بیرونی خوب نیازمند هماهنگی درونی مناسب است. این بحران فقط یک ضربه کوچک نبود، چالش‌هایی که هم‌اکنون اتحادیه اروپا با آن مواجه است بسیار بزرگ‌تر از آن هستند که تصور می‌شود. بازگشت به عقب و از سر گرفتن گذشته ممکن نیست. چالش‌هایی که با آنها رو به رو هستیم بزرگ‌تر از چالش‌های پیش از بحران هستند و این در حالی است که دامنه مانور ما محدودتر نیز شده است. نباید فراموش کنیم که جهان به خاطر ما صبر نکرده است، گروه ۲۰ هم‌اکنون در جهان اهمیتی بیش از پیش یافته است و این مساله از رشد اقتصادی و افزایش قدرت سیاسی اقتصادهای در حال ظهور حکایت می‌کند. اروپا با انتخاب‌هایی روشن اما کماکان چالشی مواجه است. ما با دو دسته چالش مواجه هستیم، چالش‌های کوتاه مدت که به احیای پس از بحران مربوط می‌شوند و چالش‌های بلندمدت که به عواملی چون: تاثیر جهانی‌سازی بر منابع، پیری جمعیت، بازگشتن به عرصه رقابت، بالا بردن بهره‌وری و قرار دادن اروپا در مسیر ارتقای رفاه (بهبود پایدار اقتصاد) ارتباط پیدا می‌کنند.

● اروپا می‌تواند موفق شود

اروپا ظرفیت‌های بالقوه فراوانی دارد. نیروی مستعد و نخبه، پایه قوی صنعتی، بخش کشاورزی با کیفیت و مجهز، واحد پول قوی، بزرگ‌ترین بلوک تجاری دنیا و یکی از مراکز بزرگ سرمایه‌گذاری مستقیم در جهان. اینها همه ویژگی‌هایی هستند که توانایی‌های اروپا را منحصر به فرد می‌کند. از سوی دیگر سرمایه‌های فرهنگی اروپا هم عظیم است: ارزش‌های تاریخی مستحکم، نهاد های دموکراتیک، پیشتازی اجتماعی و تاریخی، احترام به محیط زیست، تنوع فرهنگی قابل ملاحظه، احترام به کرامت و حقوق انسانی و... بسیاری از کشورهای عضو اتحادیه اروپا در میان پیشرفته‌ترین و خلاق‌ترین اقتصادهای جهان قرار دارند. این بهترین فرصت است که اتحادیه اروپا به عنوان یک کل سازمان یافته، بتواند از پس مشکلات بربیاید و به سوی آینده‌ای روشن‌تر حرکت کند.

هنگامی که با اتفاقات بزرگی که در گذشته اروپا رخ داده است مواجه می‌شویم، بهتر می‌توانیم چالش‌های پیش رویمان را بفهمیم. در دهه ۱۹۹۰، اتحادیه اروپا بزرگ‌ترین بازار مستقل دنیا را به پشتوانه واحد پولی یکسان ایجاد کرد. در چند سال گذشته کشورهای تازه‌ای به اتحادیه پیوستند و کشورهایی هم که هنوز عضو اتحادیه نشده‌اند، گام‌های مثبت و موثری را در این راستا برداشتند. در دو سال گذشته و در جریان بحران مالی جهانی، کشورهای عضو اتحادیه، برای مقابله با تاثیرات بحران همکاری‌های گسترده‌ای با یکدیگر داشتند. مخصوصا «طرح بازسازی اقتصادی اروپا» (ERP) موج مخرب تاثیرات این بحران بر زندگی مردم را مهار کرد.

اروپا می‌تواند با واکنش‌های به موقع و مناسب، اقتصاد خود را سامان دهد. امروزه کشورهای اروپایی دوباره باید خودشان را با اثرات بحران اقتصادی سازگار کنند. بازسازی ساختار اقتصادی کشورهای عضو، یکی از اولویت‌های این سازگاری است.

در همین راستا ما نباید صرفا به خروج از بحران فکر کنیم. بلکه باید مسیر جدیدی را برای بهبود اقتصادی کشورهای عضو شروع کنیم. اگر بخواهیم ملاک‌های بالای زندگی مردم اروپا را همچنان برای نسل‌های بعد حفظ کنیم، ناگزیر از انجام این اصلاحات هستیم. اصلاحاتی فوری که هر چه سریع‌تر باید انجام شوند. در این برهه زمانی، آنچه نیازش بیشتر از هر زمان دیگری حس می‌شود، ضرورت تغییر استراتژی‌های اقتصادی است. استراتژی‌هایی که باعث افزایش بهره‌وری، ارتقای سیستم توزیع و پیشرفت تکنولوژیک کشورها شود. باید تا سال ۲۰۲۰ به این اهداف دست پیدا کنیم. کشورهای عضو باید نیازهای متفاوت، نقطه‌های شروع اقتصادی گوناگون و مزیت‌های نسبی اقتصادی مختلف را مورد توجه قرار دهند. این دستور کار ما ظرف چند سال پیش رو است.

مترجم: مژگان جمشیدی



همچنین مشاهده کنید