سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

امروز با سعدی ـ چهارشنبه ۲۳ شهریور


امروز با سعدی ـ چهارشنبه ۲۳ شهریور

شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد
تو بیا کز اول شب درِ صبح باز باشد
عجب است اگر توانم که سفر کنم ز دستت
به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد؟
ز محبّت نخواهم که نظر کنم به رویت
که محب صادق …

شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد

تو بیا کز اول شب درِ صبح باز باشد

عجب است اگر توانم که سفر کنم ز دستت

به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد؟

ز محبّت نخواهم که نظر کنم به رویت

که محب صادق آن است که پاکباز باشد

به کرشمهٔ عنایت، نگهی به سوی ما کن

که دعای دردمندان ز سر نیاز باشد

سخنی که نیست طاقت که زخویشتن بپوشم

به کدام دوست گویم که محل راز باشد؟

چه نماز باشد آن را که تو در خیال باشی؟

تو صنم نمی‌گذاری که مرا نماز باشد

نه چنین حساب کردم، چو تو دوست می‌گرفتم

که ثنا و حمد گوییم و جفا و ناز باشد

دگرش چو باز بینی، غم دل مگوی سعدی!

که شب وصال کوتاه و سخن دراز باشد

قدمی که بر گرفتی به وفا و عهد یاران

اگر از بلا بترسی، قدم مَجاز باشد



همچنین مشاهده کنید