پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

یاد باد آن كه سركوی توام منزل بود


یاد باد آن كه سركوی توام منزل بود

۲۰ سال پیش در تابستان ,۱۳۶۴ وقتی ۱۷ ساله بودم, به تهران آمدم تا در محل كار برادرم ایام سه ماهه تعطیلات را در موسسه آموزش زبان انگلیسی شكوه, سپری كنم و نمی دانستم این گذران سه ماهه, از سال پس از آن به اقامت دائم در تهران خواهد انجامید

هنوز پس از سال ها كه تغییرات كلی در روند زندگی ام رخ داده است، آن دو سال را كه تا پیش از رفتن به خدمت سربازی در موسسه شكوه اشتغال داشتم، از بهترین و دل انگیز ترین ایام زندگانی ام محسوب می دارم. محیط كاری كه هم دوستانه بود، هم فرهنگی و هم هنری. زندگی در جوار بزرگان فرهنگ و هنر این سرزمین كه یكی از آنان مرحوم دكتر حسین عمومی بود، از خاطره انگیزترین و لذت بخش ترین ایامی بود كه با وجود جوانی و جهالت ذاتی آن دوره زندگانی به خوبی قدرش را دانستم و در حد توانم از آن بهره كافی بردم. مرحوم دكترعمومی در موسسه شكوه سمت مدیریت مالی داشت و دفتر كارش در حیاط موسسه، جایی واقع شده بود كه احاطه و اشراف به همه جا داشت. بنابراین هیچ گاه بازیگوشی هایی كه از ما سر می زد، از نظرش پنهان نمی ماند. اما دكتر، جوانی ما را هیچ گاه فراموش نمی كرد، در اخلاق و ادب، ناصح مشفق بود و در امر كار؛ مدیر، مدبر و سخت گیر. یقیناً جایگاهش در هنر و ادب نیز همین گونه بود. در جایی نشسته بود كه گویی به همه چیز اشراف دارد. بازیگوشی ها و كج روی های هیچ هنرمند و ادیبی از دیده تیزبین او پنهان نمی ماند. در زمان انتقاد كردن، صریح و بی پرده سخن می گفت، اما هیچ گاه ندیدم رسم ادب را زیر پا بگذارد. همیشه جوانی هنرمندان را ملحوظ می داشت، حتی اگر سنی از آنان گذشته بود!

در جامعه هنری، دكتر حسین عمومی را بیشتر به دلیل احاطه ای كه به موسیقی آوازی و خصوصاً سبك اصفهان و شیوه آواز خوانی سیدرحیم داشت، می شناسند. اما این تنها یك وجه از وجوه چندگانه احاطه علمی و هنری دكتر عمومی بود. رشته تحصیلی اش حقوق و دكترایش نیز در همان رشته و سال ها در مسند قضاوت، بین حق و باطل را تفصیل داده بود. همیشه منطق خاص و دقیقی در فهم مطلب و بیان مافی الضمیرش حضور داشت كه به نظر می رسید محصول مداومت در دوستی با رشته حقوق بود و یقیناً صراحت در انتقاد و بیان عقیده اش نیز متاثر از همنشینی با مسند قضا. قضاوت بی تردید سخت ترین شغل دنیا است، نه تنها از نظر بیان حكم، بلكه در صدور حكم عادلانه. نشانه ای كه قضاوت دكتر را هیچ گاه خدشه دار نكرد، صداقت و درستكاری اش بود. امری كه بدون استثنا، تمام آشنایان و بستگانش بدان اقرار داشته و دارند و من نیز به چشم خود هر روز آن را مشاهده می كردم. در موضوع هنر دكتر خط شناسی فهیم نیز بود و البته خط تحریری را به سبك گذشتگان، بسیار موزون و منظم می نوشت. گویا این هنر را از پدر به ارث برده بود. چند سال پیش، روزی نامه ای از پدر را به من نشان داد. نوشته ای دلنشین با جوهر سبز و خط شكسته نستعلیق. آن خط لیاقت قاب گرفتن را داشت و دكتر نیز این كار را كرد. چون من در آن زمان مشق خط می كردم، به خوبی احساس غرور و افتخار را در پختگی خط پدر، در چشمان دكتر می توانستم ببینم. با آن كه دكتر درباره خطاطی كمتر سخن می گفت، اما احاطه اش به خط شناسی را از احترامی كه استاد امیرخانی و سایر شاگردانش (همچون استاد سبزه كار) به او می گذاشتند، هویدا می شد. سال ها باید می گذشت تا من در انس و همنشینی با خوشنویسی، بخشی از آنچه را او می گفت و احساس می كرد، دریابم.

تسلط دكتر بر شعر كهن فارسی، خصوصاً حافظ و سعدی مثال زدنی بود. ادبیات فارسی را بسیار خوب می دانست و چقدر خوب آن را فهمیده و حس كرده بود. گویی كه جوهر ادبیات فارسی را در ضمیر داشت. برای هر موضوعی شعری درخور و مناسب در آستین داشت. تمام دوستانش از بداهه گویی های او در ادبیات فارسی، محظوظ و به آن مفتون بودند. حتی شعر خواندن معمولی اش یك سر و گردن با دیگران تفاوت می كرد. شعر در هنر اصیل ایرانی، فصل مشترك خوشنویسی و موسیقی است و می توان گفت كه این دو هنر بدون آن یك، ناقص و ابتر. مقامی كه دكتر بر آن ایستاده بود، نشان از احاطه او به هر سه مقوله داشت.

از اینها مهم تر آن كه دكتر به مثابه خطیبی بلند مرتبه و بی همتا سخن می گفت. احاطه اش به فن بیان، تسلطش به لغت، شعر و حتی آشنایی اش با زبان عربی كه اقتضای تحصیلاتش در رشته حقوق بود، او را برای بیان مافی الضمیر و تحلیل پدیده های هنری، توانا می ساخت. تمام این مقدمات، در كنار موسیقی شناسی اش، او را در جایی قرار داد كه می توانم به جرات بگویم دكتر حسین عمومی بزرگترین تحلیلگر و موسیقی شناس معاصر و شاید تمام تاریخ موسیقی بوده است.

در تاریخ موسیقی، خواننده ها و همچنین انگشت شمار تحلیل گران موسیقی خوبی داشته ایم. در میان خوانندگان كسی كه شعر را خوب بشناسد و خوب بخواند، می توان یافت. در میان اهل موسیقی به سختی اگر بتوان سخنورانی پیدا كرد كه قادر باشند منویات درونی خود را در قالب الفاظ مناسب و دقیق بیان دارند، اما من كسی را ندیدم و نشناختم كه آنچه خوبان همه داشتند؛ در عالم موسیقی كسی چون او، یك جا داشته باشد. به راستی این خصوصیتی بود كه او را از همگان ممتاز كرد. بنا بر همین توانایی منحصر به فرد، او می توانست دقیق ترین و حقیقی ترین تحلیل مطابق با واقع را برای پدیده های هنری بیان كند، امری كه دیگران اگر می فهمیدند یا احساس می كردند، قدرت بیانش را نداشتند.

به موسسه شكوه و دوران خاطره انگیز آن باز گردم. با تاسف باید بگویم كه متولیان موسیقی ایران، دكتر را بسیار دیر پیدا كردند تا از دانش او بهره گیرند. در آن زمانی كه ما كارمندان او بودیم، ارتباط دكتر تنها با موسیقی دانان و بزرگان موسیقی بود. استادانی همچون كسایی، شهناز و شجریان. از رده های دوم به پایین در موسیقی سنتی ایرانی، كسی با دكتر رفت و آمدی نداشت. به یقین تنها مفلسانی كه در اطرافیان دكتر هوای می ومطرب داشتند، ما بودیم.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید