پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

«هومو ساکر» و رسالت تفکر سیاسی


«هومو ساکر» و رسالت تفکر سیاسی

مجادله برسر حق سقط جنین, شرایط حق ورود مهاجران, خدمات درمانی در آمریکا, حق افراد برای حمل اسلحه به منظور حفاظت از خودشان ـ همگی این مسائل که اکثر مجادلات سیاسی را در آمریکای معاصر و جاهای دیگر دنیا تشکیل می دهند, بر اساس آخرین بررسی های سیاسی ـ فلسفی جورجو آگامبن, تئوریسین سیاسی ایتالیا, تحت مقوله هومو ساکر قرار می گیرند

۱) مجادله برسر حق سقط جنین، شرایط حق ورود مهاجران، خدمات درمانی در آمریکا، حق افراد برای حمل اسلحه به منظور حفاظت از خودشان ـ همگی این مسائل که اکثر مجادلات سیاسی را در آمریکای معاصر و جاهای دیگر دنیا تشکیل می‌دهند، بر اساس آخرین بررسی‌های سیاسی‌ـ فلسفی جورجو آگامبن، تئوریسین سیاسی ایتالیا، تحت مقوله هومو ساکر قرار می‌گیرند.

۲) احتمالاً برای بیشتر خوانندگان آنگلوآمریکن اصطلاح «هومو ساکر» اصطلاحی ناشناخته‌ است، چرا که این اصطلاح به مقوله‌ای قضایی از قانون روم باستان اشاره می‌کند، که بر اساس آن فرد متهم به جرم را نمی‌توان برای انجام دادن جرم مزبور، قربانی کرد. گو اینکه ما از پامپیوس فستوس، نویسنده رومی، می‌آموزیم که مسئله مهم درباره هومو ساکر آن است که اگرچه «قربانی‌‌‌کردن این انسان مجاز نیست، اما کسی‌که او را بکشد برای قتل محاکمه نخواهد شد.» (نقل از آگامبن، ص۷۱) از این‌رو هومو ساکر مبین یک نوع حد ‌ـ مفهوم است که آگامبن سرتاسر تاریخ اندیشه سیاسی غرب را با آن ردیابی می‌کند و وضعیت هومو ساکر را به عنوان عنصر بنیادین قدرت حاکم مشخص می‌کند. از دیدگاه آگامبن تضاد حکومت ـ معمای سیاسی تمام‌عیار ـ آن است که قلمرو حاکم به‌واسطه منطق هومو ساکر ساختار می‌یابد، چنان‌که «زندگی در اسارت حاکم در اصل زندگی مقدسی است ـ بدین‌معنا که ممکن است هومو ساکر کشته شود اما قربانی نگردد ـ بدین‌معنا دستاورد حیات برهنه کنش اصلی حکومت است. » (آگامبن، ص۸۳)

۳) از این‌رو پیوندی مفهومی میان تقدس‌ـ‌حاکمیت‌ـ‌حیات برقرار می‌شود، جایی که کارکرد حکومت تعیین قلمرو نامشخصی است که زندگی را چونان چیزی مقدس برمی‌سازد. آنچه برای آگامبن اهمیت دارد آن است که تقدس زندگی ضرورتاً نباید به آن معنایی از امر مقدس ارجاع دهد که با شان الاهی در پیوند است. (زیرا ما همه مطابق تصویر خدا آفریده می‌شویم). از آن بیش، تقدس هومو ساکر مشخصا به ویژگی سرشت‌نمای حاکمیت اشاره می‌کند که امکان کشتن را تصویب می‌کند بدون نیاز به سایه الاهی که عمدتاً با مراسم قربانی کردن در ارتباط است. در این خصوص قدرت حاکم و حیات برهنه دقیقا بدین‌خاطر به هم پیوند می‌خورند که این حاکمیت است که از طریق بنانهادن منطقه‌ای نامعین حیات را در قالب حیات برهنه برمی‌سازد.

۴) آگامبن در بحث از پارادوکس حاکمیت، شرح منطق منع حاکم را از ژان لوک نانسی به عاریت می‌گیرد. وی ساختار حکومت را با نمونه ایده اشمیتی استثناء شرح می‌دهد، که به موجب آن ساختار قانون (law) حاکم قدرت‌اش را در امکان تعلیق قانون (rule) اعمال می‌کند به‌طوری‌که وضعیتی اضطراری رخ می‌دهد. در نتیجه آنچه که خارج از قلمرو تأثیرگذار حکومت قرار می‌گیرد، بیرون از قلمرو برسازنده حکومت نیست بلکه بیشتر بیرونی است که از قبل به‌واسطه تعلیق اعتبار هنجار حقوقی مشمول قلمرو حاکم می‌شود. در این مورد آگامبن می‌گوید: «قاعده، استثناء را در برمی‌گیرد اما نه در اعمال کردن آن بلکه در صرف‌نظر کردن از آن. بنابراین وضعیت اضطراری آشوبی مقدم بر نظم نیست بلکه وضعیتی است ناشی از تعلیق نظم.» (آگامبن، ص۱۸)

۵) آگامبن رخدادی را که به‌واسطه منطق متناقض حکومت پدیدار می‌شود قلمرو نامشخص می‌نامد. آنچه که به ما درتعلیق قاعده از طریق وضعیت اضطراری نشان داده شده است به‌واسطه منطقه پیچیده‌ای است که مفاهیم متمایز فلسفی همچون وضعیت طبیعی و قانونی، بیرون و درون، استثناء و قاعده از طریق یکدیگر به نقطه اصلی نامشخصی سرازیر می‌شوند. در شرح آگامبن عملکرد حکومت رها کردن، به وحشت انداختن و بی‌‌پناه کردن افراد است هنگامی‌که خارج از (قلمرو) قانون قرار می‌گیرند و حکومت آنها را در قلمرویی فاقد امکان استیناف، قرار می‌دهد. (آگامبن، ص۲۹) پس آنچه که برای کل پروژه آگامبن اهمیت دارد، اشاره به این نکته است که چطور ناحیه نامشخص امکان ایجاد تمایزات را متلاشی می‌کند ـ به علاوه همچنان که گفتیم اشاره به این مسئله است که فلسفه سیاسی چطور محدوده تفکر را در تناقض حکومت می‌یابد. ما نمی‌توانیم فکر کنیم که در قلمرو نامشخص، تمایزات همان‌گونه عمل می‌کنند که ممکن است در زندگی روزمره عمل کنند.

۶) به نظر من نکته سیاسی ارزشمندی وجود دارد که قابل پیگیری است. به هر حال آنچه این بصیرت را مسئله‌دار می‌کند تلقی آگامبن از تاریخ و وضعیت هومو ساکر در آن است. بخش اصلی کتاب «‌هومو ساکر» استدلال می‌کند که مقوله هومو ساکر، مقوله‌ای اساسا تاریخی است. به علاوه بدیهی است که در داوری دائمی آگامبن از پرونده‌های قضایی روم باستان شناسایی رخداد دوباره هومو ساکر در سرتاسر تاریخ وجود دارد. اما دقیقا همین امکان رخداد هومو ساکر در «سرتاسر تاریخ» است که گه‌گاه تحلیل آگامبن را با مشکل در خود فرو رفتن مواجه می‌کند. در سطح مفهومی ناب می‌توان راغب بود تا فرا‌ادعایی را که آگامبن مطرح می‌کند، بپذیریم. اما او نمی‌خواهد خود را با سطحی مفهومی محدود کند. او می‌خواهد بر بعد ماهیتی هومو ساکر و واقعیت این مقوله در زندگی معاصر تأکید کند. در نتیجه تنشی ذاتی میان امر خاص هومو ساکر به عنوان نمونه ماهیتی سیاست مدرن و مقوله فرا‌تاریخی هومو ساکر همچون مقوله‌ای که به‌واسطه تناقض حکومت و وضعیت نامشخص بر‌ساخته می‌شود، در کار است.

۷) با این تنش در ذهن است که فرد شروع به ابتیاع در چیزی می‌کند که آگامبن از مفهوم «حیات برهنه» مراد دارد. همان‌طور که او در عبارت کلیدی کتاب تأکید می‌کند «زندگیِ گرفتار در ممنوعیت حاکم زندگی‌ای است که اساسا مقدس است ـ یعنی ممکن است فرد کشته شود ولی قربانی نمی‌شود ـ و بدین‌معنا ایجاد حیات برهنه کنش اصلی حاکمیت است.» اصطلاح حیات برهنه ترجمه ایتالیایی اصطلاح nuda vita است، همچنان‌که در ترجمه تحسین‌برانگیز هلر روآزن به طور کامل اشاره می‌شود که nuda vita صرفا حیاتی نیست که برهنه از هر محتوای معنایی رها شده باشد. به‌عکس این اصطلاح به حیات در برهنگی ناب‌اش اشاره می‌کند؛ همان‌جا که آنچه مورد تصور ماست، مادیت حیات برهنه محکم حفظ شده است اما در وضعیت تفکیک غایی. در همین راستا قدرت حاکم نه‌تنها حیات برهنه را همچون یک پدیده واقعی سیاسی برمی‌سازد، بلکه حیات برهنه را (به عنوان نمونه در شکل هومو ساکر) در ناحیه نامشخص تعین می‌بخشد، ناحیه‌ای که هیچ درخواستی نمی‌تواند مطرح شود. بنابراین آگامبن همانطور که می‌گوید: تلاش می‌کند تا تزهای فوکویی در باب زیست‌ ـ ‌سیاست را کامل و تصحیح کند. کار تفکر سیاسی ما را مجاب می‌کند که بیاندیشیم چگونه حیات برهنه هم زندگی معاصر را آشکار می‌کند و هم بر آن پافشاری می‌کند. دقیقا به همین دلیل است که آگامبن در آخرین فصل کتاب آنچه را که امروزه نمونه هومو ساکر است به ما نشان می‌دهد: اردوگاه کار اجباری همچون الگوی زیست‌ـ‌سیاست مدرن. او به تجسم وضعیت اضطراری در فضای اردوگاه اشاره می‌کند و همچنین واقعیت‌بخشیدن به هومو ساکر به عنوان کسی که در آن زندگی می‌کند.

۸) در اینجا بایستی به این نکته اشاره کنیم که آگامبن زمانی که به تصویر اردوگاه اشاره می‌کند منحصرا از کشتار یهودیان صحبت نمی‌کند. اگر‌چه همه‌جا آن را به عنوان راه‌حل نهایی مطرح می‌کند، اما بی‌درنگ بحث می‌کند که نباید با اردوگاه کار اجباری نازی‌ها همچون نمونه منحصربه‌فرد تاریخی برخورد کرد. اردوگاه همچون الگوی وضعیت سیاسی مدرن تنها به مکانی اشاره نمی‌کند که به عنوان آرشیو و خاطره نگهداری می‌شود، بلکه بیشتر رخدادی است که خودش را در بنیان روزمره بازتولید می‌کند. در نتیجه هنگامی‌که قایقی انباشته از مهاجران را می‌بینیم و پناهندگانی را که در استادیوم‌های فوتبال قرار می‌گیرند، ما نمونه‌ای از اردوگاه داریم که وضعیتی اضطراری را تجسم می‌بخشد؛ جایی‌که فرد به عنوان حیات برهنه ساخته می‌شود و محدودیت منطق روندگرایی قضایی حاصل می‌شود. در این بصیرت آگامبن شرح می‌دهد: «زایش اردوگاه در عصر ما همچون رخدادی ظاهر می‌شود که دقیقا به خود فضای سیاسی مدرن اشاره می‌کند.» (آگامبن، ص۱۷۴) و رسالت تفکر سیاسی بررسی دقیق چگونگی امکان بقاء چنین رخدادی است.

۹) شاید یکی از دستاوردهای بزرگ آگامبن در کتاب هومو ساکر مطرح‌کردن مسئله رسالت تفکر سیاسی است به شیوه‌ای که خود صورت‌بندی می‌کند. ساختار کتاب به سه‌بخش مجزا و مشخص تقسیم شده است. اولین فصل کتاب با عنوان «منطق حاکمیت» شدیدا نظری است و مسائلی را مطرح می‌کند که به‌واسطه آن آگامبن به‌طور کلی با صورت‌بندی شفاف اگر‌چه پیچیده‌ای سر و کار دارد که وی از تناقض حکومت می‌فهمد. فصل دوم (هومو ساکر) نه‌تنها شرح و بسط اصطلاح هومو ساکر بلکه بیشتر ارائه بحثی درباره چهره هومو ساکر در مقام رخدادی است که از منطق حکومت (همچنان که قبلا صورت‌بندی شد) به‌وجود می‌آید. فصل آخر کتاب در باب وضعیت سیاسی اردوگاه در زندگی مدرن نوعی واقعیت‌سازی از مثال حیات برهنه را نشان می‌دهد.

۱۰) در این راستا هومو ساکر هم در شکل و هم در محتوا فراخوانی است به تفکر درباره واقعیت‌های سیاسی دوران ما، به همان صورتی که آنها در سطح نظری و مادی ظاهر می‌شوند. این کتاب حاوی بازگشت به سوی فهم اندیشه‌ای است که با ثبت مادی بدن در مقام حامل زندگی و مرگ مطابقت می‌کند. براساس دیدگاه آگامبن، اگر امکان واقعی هومو ساکر بودنِ ما وجود داشته باشد، بنابراین تفکر نمی‌تواند بدون توجه به تجربه واقعی زندگی، مرگ و قلمرو نامشخصی که این تجربه در آن قرار می‌گیرد، رخ دهد.

۱۱) با این دیدگاه آگامبن در تقابل با بسیاری از متفکرین سیاسی آنگلو‌آمریکن قرار می‌گیرد، کسانی‌که رسالت سیاسی را در شرایط ناب عملی همچون نمونه‌ای از عقلانیت رویه‌ای به نمایش می‌گذارند که می‌بایست درون پارامترهای سراسر حوزه عمومی شناختی به وقوع بپیوندد. آگامبن فرض‌های روندگرایی لیبرال آمریکایی را رد می‌کند که مجبور به جدایی مسائل متافیزیکی (شامل تقدس، دین، ایدئولوژی و پیگیری زندگی خیر) به‌واسطه بیرون قرار دادن آنها از بازی سیاست است. از نظر آگامبن دقیقاً همین مسائل است که مرکز بحث است. بنا به‌همین دلیل است که او کل بحث‌اش را با این ادعا شروع می‌کند که رابطه میان حاکمیت و حیات ـ که به تمام معنی مسئله سیاسی است ـ همواره به ضربه‌ای متافیزیکی نیازمند است: «سیاست» همان ضربه است.

۱۲) از این‌رو سیاست به عنوان ساختار واقعی بنیادین متافیزیک غربی پدیدار می‌شود، تا جایی‌که در آستانه‌ای رخ می‌دهد که رابطه میان هستی زنده و لوگوس درک شده است. انسانیت بشر زنده در «سیاسی‌سازی» حیات برهنه ـ که به تمام معنی رسالتی متافیزیکی است ـ تصمیم گرفته شده است. در مفروض گرفتنِ این رسالت، مدرنیته چیزی نیست جز اظهار وفاداری به ساختار ذاتی سنت متافیزیکی. (آگامبن، ص۸)

۱۳) بنابراین رسالت تفکر سیاسی طبقه‌بندی این «مسائل سخت» نیست بدین‌خاطر که در واقع، آنها سخت و شاید حل‌نشدنی باشند، بلکه رسالت آن دقیقا اینست که دریابد چگونه این مسائل که اجازه وقوع رخدادی را می‌دهند، هنجار سیاسی معاصر را می‌سازند. چرا زندگی مقدس است؟ چگونه تقدس حفظ می‌شود؟ رابطه مابین تقدس زندگی و گسترش مرگ چیست؟ اینها مسائلی است که آگامبن بدون ترس از متافیزیکی یا سیاسی‌بودن‌شان طرح و پیگیری می‌کند.

دیوید پاناگیا

ترجمه: پیام ذوقی



همچنین مشاهده کنید