پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

ارزان ترین و گران ترین مرد تاریخ فوتبال


ارزان ترین و گران ترین مرد تاریخ فوتبال

ناصر ابراهیمی می گوید در سال ۱۳۷۰ که دستیار علی پروین بودم, مربیان تیم ملی به زحمت ۲۰ هزار تومان در ماه می گرفتند که با توجه به قیمت سکه ی طلای آزادی در آن سال, می شد با این پول ۷ سکه بهار آزادی خرید

● بررسی رقم قرارداد دهداری در تیم ملی

ناصر ابراهیمی می گوید در سال ۱۳۷۰ که دستیار علی پروین بودم، مربیان تیم ملی به زحمت ۲۰ هزار تومان در ماه می گرفتند که با توجه به قیمت سکه ی طلای آزادی در آن سال، می شد با این پول ۷ سکه بهار آزادی خرید. اگر این ۷ سکه را امروز در ماه به سرمربی یا یکی از مربیان تیم ملی بدهند، رقمی حدود ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان می شود که در سال رقمی حدود ۲۵ یا ۲۶۹ میلیون تومان است. به عبارتی رقم دستمزد مربیان، امروز حدود ۱۰ تا ۱۵ برابر بیشتر از آن دوران شده است، البته در نظر بگیریدکه سکه طلای بهار آزادی شاخص اقتصاد ما نیست و قیمتش به صورت غیر طبیعی بالا رفته است و در اوج گیری قیمت آن مسائل دیگری دخالت دارد. به هر حال این که در تاریخ فوتبال ایران تنها یک نفر بوده که برای هدایت تیم ملی فوتبال ایران دستمزدی را طلب نکرده. آن یک نفر هم استاد پرویز دهداری است.

● هدایت تیم در ۲ مقطع

پرویز دهداری ۲ بار در ۲ مقطع مختلف هدایت تیم ملی فوتبال را بر عهده گرفت. ابتدا سال ۱۳۵۰ و در ۳۸ سالگی بود که سرمربی تیم ملی شد. بار دوم در سال ۱۳۶۵ بود که هدایت تیم ملی فوتبال را بر عهده گرفت. او در این مقطع تا سال ۱۳۶۷ سر مربی تیم ملی فوتبال کشورمان بود و در هر مقطع در فوتبال ایران ۲ اتفاق بسیار مهم رخ داد که در ادامه با هم مرور می کنیم.

● دوران فوتبال استاد

دهداری فوتبال را از تیم شاهین آبادان شروع کرد. او در سال ۱۳۳۴ به تیم شاهین تهران رفت، البته بعد از آن که چشمان مسئولان تیم ملی او را با پیراهن تیم آبادان در مسابقات قهرمانی کشور دید، به تیم ملی دعوت شد و بعد از دعوت به تیم ملی فوتبال بود که به تیم شاهین تهران رفت. رفتار نجیبانه، موقر و متین او باعث شد که خیلی زود در دل اهالی فوتبال جای گیرد و همزمان به عنوان یک ستاره فنی و یک اسطوره اخلاق معرفی شود. نام دهداری در فوتبال ما همواره با احترام و ادب توام بوده است.

● اولین قهرمان کشور

در دهه های ۳۰ و ۴۰ هر شهر صاحب یک شاهین و یک تاج بود! این تیم ها با هم تشریک مساعی داشتند و یک عنوان واحد را یدک می کشیدند. هر بازیکن، راحت می توانست بدون رضایت نامه و فقط با اطلاع مدیریت مرکزی تیم های شاهین و تاج در شهرهای مختلف تردد کند. به همین دلیل بودکه ستارگان تیم شاهین در سال ۱۳۳۹ همگی به تیم شاهین آبادان پیوستند. شاهین تهران در مسابقات قهرمانی کشور در سال ۳۹ شرکت نکرد. در آن سال برای اولین بار مسابقات کشور به جای شهرها با شرکت باشگاه های منتخب شهرها برگزار شد. به دنبال انصراف شاهین، تاج، دارایی و کیان، از تهران تیم «سپه» در مسابقات قهرمانی کشور شرکت کرد. از شهرهای دیگر هم تیم هایی مثل فرهنگ قزوین و شاهین آبادان در مسابقات حضور یافتند. مسئولان تیم شاهین آبادان ستارگان شاهین را از سایر شهرها جذب کرد. البته ستارگانی که اصالتاً آبادانی بودند. آن ها تیم شاهین آبادان را با حضور شاهوردی، حمید جاسمیان، منوچهر سالیا، پرویز دهداری، حمید برمکی، علی پورجانکی و ... تشکیل داده و قهرمان کشور شدند. پرویز دهداری، کاپیتان آن تیم تاریخی بود.

● دکترین تشکیل پرسپولیس

سال ۱۳۴۶، با اختلاف بین دکتر اکرامی و پرویز دهداری، مقدمات انحلال باشگاه شاهین فراهم شد. شاهین منحل شد و ستارگانش در آستانه پیوستن به تیم های دیگر بودند که آن اتفاق تاریخی رخ داد. دهداری ارتباط نزدیکی با رجب فرامرزی داشت که هدایت باشگاه گمنامی به اسم پرسپولیس را در دسته سوم مسابقات تهران عهده دار بود. دهداری از فرامرزی خواست تا با حاج رضایی گفت و گو کند. حاج رضایی معاون و قائم مقام رئیس باشگاه پرسپولیس یعنی علی عبده بود. حاج رضایی و فرامرزی مقدمات آشنایی و دیدار دهداری و عبده را فراهم کردند. در این دیدار، توافق حاصل شد تا ستارگان شاهین به پرسپولیس بروند. این بود دکترین دهداری در تشکیل پرسپولیس.

● ستارگانی که به فوتبال معرفی شدند

دهداری تا سال ۴۸ سرمربی پرسپولیس بود. در اواسط این سال بر اساس یک قرارداد همکاری بین عبده مالک پرسپولیس و محمود خیامی رئیس پیکان، تمام ستارگان پرسپولیس منهای عزیز اصلی به تیم فوتبال پیکان رفتند. دهداری با ستارگان تیم به پیکان رفت. سرمربی پیکان در آن مقطع آلن راجرز بود. دهداری تیم بسیار جوان گارد را در اختیار گرفته و با ستارگان جوان این تیم در مسابقات تهران درخشید. ستارگان گارد در سال ۵۲ تیم هما را ساختند. مردانی چون سهام میرفخرایی، علیرضا خورشیدی، برادران خبیری، حسن نایب آقا، جواد رمزی، سجاد صادقی و ...از این تیم، به تیم ملی فوتبال رسیدند.

استاد برای نجات تیم ملی امید

در سال ۱۳۴۹ تیم ملی در بازیهای آسیایی ۱۹۷۰حذف شد. دهداری برای نجات تیم ملی آمد و در سال ۱۳۵۰ تیم ملی را قهرمان جام بین المللی کوروش کرد. او سپس تیم ملی را دستخوش تغییرات اساسی کرد. با اقدامات او تیم ایران قهرمان جام ملت های ۱۹۷۲ آسیا شد و به المپیک ۱۹۷۲ مونیخ صعودکرد.

● روزهای بیماری و دوری

در سال ۱۳۵۲ در حالی که استاد دهداری ۴۰ ساله بود، دوران بیماری قلب او شروع شد و برای مدتی مربیگری را کنار گذاشت. او در مقطعی سرپرست تیم صنعت نفت آبادان و در برهه ای نیز سرپرست تیم ملی امید شد. همچنین در سال های بعد از انقلاب اسلامی در حالی که تاج سابق به شدت روی جذب او نظر داشت، به شاهین رفت و سرپرست این تیم شد. در سال ۶۰ از شاهین جدا و خانه نشین شد. در سال ۶۵، نصرا... سجادی از او درخواست کرد تا از خانه بیرون آمده و مدیریت تیم های ملی فوتبال را بر عهده بگیرد.

● جوانگرایی رویایی

در زمانی که ۱۴ بازیکن تیم ملی فوتبال در سئول ۱۹۸۶ از تیم ملی استعفا دادند، اما او با یک عده جوان، در جام ملت های ۱۹۸۸ آسیا سوم شد. در دیداری دوستانه برابر ژاپن، تماشاگران به سوی او سنگ و برف و یخ پرتاب کردند و باعث ناراحتی و اندوه شدید استاد شدند. به این ترتیب او از تیم ملی کناره گرفت، در مقطعی کوتاه سرپرست تیم بنیاد شهید تهران شد و در آذرماه سال ۷۱ در حالی که ۵۹ ساله بود، درگذشت.

دهداری در میان تمام سرمربیانی که در ادوار مختلف هدایت تیم ملی فوتبال را بر عهده گرفته اند، تنها کسی بودکه از هدایت تیم ملی انتظار دریافت پول نداشت. شیدا دهداری دختر استاد می گوید: «روزی مهدی خبیری از طرف فدراسیون یک دستگاه اتومبیل رنو ۵ آورد تا به پدر بدهد تا او مسافت منزل تا فدراسیون و تمرینات تیم ملی را با اتومبیل طی کند. اما استاد اتومبیل را برگرداند. یک بار دیگر زمانی که کودک بودم، باشگاه پرسپولیس در سال ۵۴ و ۵۵ یک تخته فرش دستباف را برای پیشکش به خانه ما فرستاد تا پدر را برای بازگشت به پرسپولیس ترغیب کند، اما پدر قبول نکرد و هدیه را پس فرستاد.»

دهداری در حالی برای تیم ملی در سال های ۶۵ تا ۶۷ بدون دریافت دستمزد کار می کرد که همان زمان، کریم باوی برای پیوستن به پرسپولیس ۱۲۰ و صمد مرفاوی برای رفتن به استقلال ۱۵۰ هزار تومان گرفتند. ۲ سال بعد با تشکیل باشگاه کشاورز، دستمزدهای ۶ میلیون تومانی در فوتبال به وجود آمد، اما استاد همچنان دستمزدی را از فوتبال نمی گرفت. از دیدگاه او، فوتبال حرفه نبود، بلکه عشق بود. ناصر ابراهیمی می گوید، طی ۱۸ سال دستمزد من در تیم ملی از ۲۰ هزار تومان در سال ۷۱ به ۵۰ میلیون تومان در سال ۸۶ رسید، اما امروز افشین قطبی برای پیوستن به تیم ملی ایران، در حالی که تجربه سرمربیگری را تنها در یک تیم داشته است (پرسپولیس) ۸۰۰ میلیون تومان پول می گیرد. البته تاریخ هیچ گاه با حسرت از مردی نمی نویسد که به رغم بزرگی، شکوه و عظمتی که در کارش داشت، در قبال هدایت تیم ملی فوتبال کشورش دستمزدی دریافت نکرد.

نمی نویسد که به رغم بزرگی، شکوه و عظمتی که در کارش داشت، در قبال هدایت تیم ملی فوتبال کشورش دستمزدی دریافت نکرد.

منبع: تماشاگر ، شماره ۳۳



همچنین مشاهده کنید