پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

آوا و آواز ها


آوا و آواز ها

از جوان خوش حنجره و آواز خوان پر فروغ کشور آقای صدیق شباب
می گوییم

سخن از هنراست

خوانده بودیم که، سخن هنر است و هنر خداست!

موسیقی هم هنر است وهم طبیعت واین آمیختگی در احساس انسان تا اعماق وجود اثر می کند. اگر آواها و آواز های سوزناک انسانس نبودند، حس واحساس ما نا تمام و خام باقی میما ند. من نمیتوانم به موسیقی جایگاه کمتر از دین، کمتر از آیین و کمتر از روح و خرد آدمی؛ نقش قایل شوم. بقول فردوسی بزرگ:

غیر از هنر که تاج سر آفرینش است دوران هیچ منزلتی پایدار نیست.

در این نبشته بر محور هنر واز آن حوزه در باب موسیقی و آواز خوانی سخن میرانیم. هنر در زندگی وزیست انسانی، بیشتر به نشاط و انگیزش میپر دازد. نان زندگی، آب حیات، محیط زیست و آفتاب تابان هستی موسیقی است. بدون موسیقی تنفس نیز در جان شفته ی انسان می ایستد و روان فرد را می پژمرد.

امواج واحتزاز آواز در هنر موسیقی، چه از تار باشد و چه از پرده های بی تار، بهر اصول در جان می نشیند و روان را تربیت میکند. همانگونه که مولوی بزرگ در آستانه چهل سالگی خویش به پیامبری این رستاخیز عشق نایل شد و یگانه راه خدا باوری و انسان مداری یعنی عشق را پایه گذاری نمود. او گفت: تنها راه رسیدن به خداوند، مذهب عشق است، جز عشق هرچیز دیگری راه زندگی خواهد بود اما نه راه رسیدن به او.

بلی در باب جناب صدیق شباب سخن میگوییم، این هنر مند جوان، که آواز و آ وازه اش همچون رود نیلاب از نشیب و فراز می گذرد، از بلندای هندوکش فریاد میزند و امواج آواز و آهنگهایش در فرود گاه های ذهن و باطن مردم فرود می آید.

شاید بیش از نصف نفوس افغانستان به موسیقی گوش میدادند، اما تحولات سیاسی پیهم و قیامت موجود در افغانستان، روان موسیقی گرایی را توقف داد. شباب ها که میشوند طاهر جان شباب وصدیق جان شباب، برادران هنری هستند. ولی گمان می کنم یکی هنر آموخته ودیگری هنر ا ندوخته است.

طاهر شباب از مکتب موسیقی فراغتنامه دارد، او گیتار را بسویه ی بسیار عالی مینوازد و در فستیوالهای خارج از کشور از برندگان این زمینه است. اما صدیق شباب نیز آموزه های اورا خود آموخته است، بدین ترتیب این فرزندان یک افسر نظامی در جامعه ی سنتی ما هستند؛ که به موسیقی دست مییباند و در رگه های هنر به آزمایش آواز و تارگاه هنر میپر دازند.

صدیق شباب در آهنگ مشترک با برادرش طاهر شباب (اهل هر کجا که باشی بازهم افغانی هستی...) اولین پر تاب موفقانه خویش را در جنگل نا آشنا با مخاطبان خویش اجراکرد. در افغانستان این آهنگ بیش از دیگر آهنگهای آوازخوانهای دیگر نفوذ یافت.

این افسر جوان (صدیق شباب) بر اساس قوت ذوق و عشق آرام نا پذیر خویش پروژه های هنری خودرا فراهم نمود و در پله های بالا رونده ی مرتبت موسیقی و هنر آواز خوانی پا نهاد. از ایشان چند (سی. دی) وکاست رادیویی موجود است که غالباً تایید عامه و خواص را برده اند. من بشخصه ایشان را در اجرای آهنگ مرثیه (گله دارم) موفقتر از هز هنر مندان دیگر پیدا می کنم.

بی گمان میشود اورا خود روی موسیقی و خود ساخت هنر دانست. همان انگیزه اصلی وکار اساسی که هر هنر مند بزرگ دنیا داشته است و آن راه را رفته است. صدیق شباب بیشتر آهنگهای خویش را با اشعار مردمی وساده فراهم نموده است. او آهنگهای پشتو و فارسی را بشیوه ی بسیار موثر اجرا میکند و در حقیقت آواز رسای او در دلنشین ساختن آهنگهایش خیلی یاری میکند.

صدیق شباب در هنر آواز خوانی بیشتر آماتور است، در حالیکه طاهر شباب دانش آموخته ی این هنر در هنر کده ی هنرهای پایتخت میباشد. رسایی آواز، لرزش واحتزاز، بیان وابراز در واژگان و سادگی وحالت اغماز در گردش صدایش شانسی است که صدیق شباب را به ارتقای قا بلیتهای بیشتر نوید میدهد.

رود روان هنر ورزی ایشان دمادم است وشتاب گذشت وگذر آفرینش در ایشان فراهم. پس میتوان امید بست که کار هنری این هنر مند جوان روزنه های ترقی را بروی خویش بگشاید و باب نوی از باغ درخشش هنر و آواز ش را بروی خود و مخاطبانش بگشاید.

من برای این هنر مند، روزگار بهتر و آفرینشهای بیشتر آرزو می کنم.



همچنین مشاهده کنید