جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

کلاسیسیسم


کلاسیسیسم

آشنایی با مکاتب ادبی

کلاسیسیسم یا کلاسیسیسم جدید گرایشی است که در دوران رنسانس یا نوزایی در جامعه اروپا نسبت به مبانی و اصول فرهنگی، هنری و ادبی یونان و رم باستان که به اصطلاح کلاسیک نامیده می شود، پدید آمد و باعث تحول بزرگی در معماری، موسیقی، مجسمه سازی و ادبیات آن دوران شد.آن چه در ادبیات، به عنوان یکی از مکتب های ادبی، به کلاسیسیسم جدید معروف شده است، مکتبی است که در قرن هفدهم با توجه به اصول و مبانی ادبیات کلاسیک یونان و رم، نخست در ادبیات فرانسه به وجود آمد و به دنبال آن به ادبیات سایر ملل اروپایی نیز راه یافت و به شکل نهضتی ادبی در آمد.زمینه های ظهور این مکتب، از قرن چهاردهم میلادی، یعنی آغاز دوران نوزایی و ظهور نهضت اومانیسم یا انسان گرایی در اروپا فراهم آمد و در قرن هفدهم و هجدهم به اوج خود رسید. این نهضت هر چند در ادبیات بیشتر ملت های اروپایی کم و بیش تأثیر داشته است، اما جدی ترین و کامل ترین شکل خود را در ادبیات فرانسه پیدا کرد.در قرن شانزدهم، تشکیل گروهی به نام پلئیاد مرکب از شاعران جوان فرانسه که اعتقاد به استخراج قواعد و روش های هنری از میان آثار ادبی یونانی و لاتینی و آموزش و تعلیم آن ها داشتند، مقدمه ظهور مکتب کلاسیسیسم شد.دوبلی براساس این فکر، اصول و قواعدی برای شعر تنظیم کردند که مقدمه تألیف اثر بزرگ نیکولابوالو (۱۶۳۶-۱۷۱۱) به نام هنر شاعری شد. کتاب بوالو با تکیه بر اصول عقاید ارسطو، فیلسوف یونانی و هم چنین نظریات هوراس، شاعر رومی نوشته شده بود و اصول و قواعد مکتب کلاسیسیسم را تشریح می کرد.

به طور کلی این اصول عبارتند از:

۱) تقلید از طبیعت: که از نظر پیروان این مکتب، بیشتر طبیعت و ماهیت انسان مورد نظر است. با پایان یافتن قرون وسطی و ظهور انسان گرایی و آغاز دوران رنسانس یا نوزایی، ذهن هنرمندان از محدودیت هایی که حاصل تسلط مسیحیت بود، آزاد شد و انسان با جایگاه و وظیفه ای که در دنیا داشت و هم چنین ارتباط او با خدا و طبیعت، موضوع اصلی شعر و اثر ادبی شد. در حقیقت در این مورد اصل ارسطویی محاکات اساس کار شاعر پیرو کلاسیسیسم است.

۲) سنت گرایی و تقلید: از نظر کلاسیک ها آثار گذشتگان، سرمشق کاملی برای بیان هنری احساسات بشری است. آثار برجسته یونانی و رومی، حتی از طبیعت نیز قابل اطمینان تر و برای تقلید سزاوارتر هستند، زیرا آن چه در آن ها نشان داده شده است جنبه جهانی و جاودانی دارد و در نوع خود کامل است و به عبارت دیگر، آن آثار همانند طبیعت قابل تقلیدند. از نظر آن ها، احساسات بشر تغییر ناپذیر و همیشه یکسان است و حقایق بزرگ دنیا به طور کامل شناخته شده اند. از این رو، به خوبی می توان برای نشان دادن طبیعت بشری، از الگوهای کمال یافته و گذشته سود جست. از این جهت، مطالعه ممتد و مستمر ادبیات کلاسیک همواره مورد توجه هنرمندان این مکتب بود.

۳) اصل عقل: یکی دیگر از اصول مورد اعتقاد پیروان این مکتب، اصل پیروی از عقل است. هر چند ارسطو نیز در اصول هنری خود به رعایت عرف و عادت و حدی از نظر او حد وسط و معقول نامیده می شود، اعتقاد دارد اما کلاسیک ها اصل عقل را بیشتر از دیدگاه فلسفه ناسیونالیسم یا اصالت عقل (نظریه فلاسفه روشنفکر قرن هجدهم میلادی از جمله دکارت که دانش مبتنی بر ایمان و وحی و تنزیل را نفی می کردند) می بینند و اعتقاد دارند که عقل، علاوه بر هدایت تخیل نویسنده به راه صحیح، به او قدرت قضاوت درست می بخشد. و به بیان دیگر می گویند که عقل باید در انتخاب آن چه شاعر می خواهد برای تقلید از طبیعت انتخاب کند، راهنمای او باشد.

۴) ایجاز و وضوح: در این مکتب به ایجاز توجه زیادی می شود. حداکثر تعداد کلماتی که برای نوشتن نمایش نامه باید به کار رود، از نظر کلاسیک ها محدود و معین است. اما در عین حال به وضوح و سادگی بیان اثر ادبی نیز اعتقاد دارند تا همان کلمات و جملات محدود، برای خواننده قابل درک و دریافت باشد.

۵) حقیقت مانندی: این اصل از اصول برگرفته از هنر شاعری ارسطو است، از نظر ارسطو، آن چه قابل بازگویی است، عین حقیقت نیست بلکه چیزی است که امکان وقوع آن وجود دارد از این جهت شبیه حقیقت یا حقیقت مانند است یعنی حوادث و حالاتی که نه در مورد یک فرد خاص، بلکه در مورد افراد مختلف، بتواند مصداق پیدا کند و به عبارت دیگر، نه جنبه جزئی و خاص بلکه جنبه کلی و عام داشته باشد. از نظر ارسطو، کاری محال که محتمل به نظر بیاید، بر امر ممکنی که باور کردنی نیست، ترجیح دارد.۶) تناسب و هماهنگی: پیروان این مکتب، به این اصل نیز اعتقاد دارند که باید بین اجزای تشکیل دهنده اثر و حتی بین اثر هنری و کسانی که اثر به آن ها عرضه می شود، هماهنگی وجود داشته باشد و از طرف دیگر برای انواع ادبی مختلف، زبان مناسب آن ها به کار رود. به عنوان مثال، زبان ادبی و فاخر را برای حماسه و تراژدی و زبان ساده و عادی را برای کمدی که با زندگی معمولی سر و کار دارد، مناسب می دانند.هوراس به خصوص تأکید داشت که فرم یا شکل مناسب را برای بیان موضوع به کار برد و زبانی که شخصیت نمایش نامه به کار می برد باید با موقعیت اجتماعی او تناسب داشته باشد.

۷) اعتدال و آموزندگی از دیگر اصول و قواعد در کتاب بوالو بود. کلاسیک ها، به پیروی از شاعران و نویسندگان یونان و رم باستان از میان انواع ادبی به تراژدی و حماسه، بیش از همه اهمیت می دادند و اصل وحدت های ۳گانه را نیز در آثار خود رعایت می کردند.اصول مورد اعتقاد کلاسیک ها، تلفیقی از ۲ نظریه یونانی - رومی است. به عنوان مثال اصل تقلید از طبیعت و هم چنین اصل حقیقت مانندی و نیز انتخاب ۲ نوع تراژدی و حماسه به عنوان مناسب ترین انواع ادبی یا رعایت وحدت های ۳گانه، برگرفته از اصول ارسطوست هم چنان که اصل تناسب برگرفته از نظریات هوراس است.نظریه تقلید از ادبیات یونانی رومی بر همه دستورالعمل های شاعری در فرانسه غلبه یافت و تحت تأثیر آن تراژدی های شاعرانی چون پیرکورنی و ژان راسین ولتر و کمدی های مولیر و افسانه های ژان دولافونتن و طنزهای بوالو به وجود آمد.در انگلستان کلاسیسیسم جدید، دوره ای بین سال های ۱۶۶۰ تا ۱۸۰۰ میلادی را در بر می گیرد. نخست جان درایدن دستورالعمل های بوالو را درباره نقد به انگلیسی منتشر کرد. درایدن هم چنین اثر معروف شاعر رومی، ویرژیل را به نام انراید به شعر ترجمه کرد و الکساندر پوپ ایلیاد، اثر هومر شاعر یونانی را به شعر انگلیسی برگرداند.

این ۲ شاعر، هم چنین طنز را به شیوه کلاسیسیسم رواج دادند. شاعران و نویسندگان دیگر وابسته به این مکتب در انگلستان عبارتند از: جوناتان سویفت، جوزف ادیسون، ساموئل جانسن. علاوه بر انگلستان، به طور تقریبی ادبیات همه کشورهای اروپایی در قرن هجدهم، تحت تأثیر فرانسه، دوران کلاسیسیسم را گذراندند. از این رو این اصطلاح در تمام تاریخ ادبیات های اروپایی به مفهوم تقلید از الگوهای یونانی و رومی، از طریق قواعد بوالو یا تقلید مستقیم از آثار ادبی کلاسیک فرانسه است.در آلمان در دوره ای خاص، کلاسیسیسم فرانسوی و آثار هنری رومی مردود شمرده شد و شاعران و نویسندگان، به تقلید مستقیم از الگوهای یونانی پرداختند از این جمله اند گوته و شیلر هر چند گوته و شیلر با آن که تمایلاتی نسبت به مکتب کلاسیسیسم داشتند، در نهایت، شاعرانی پیرو مکتب رمانتیسم شناخته شده اند.با آن که مقدمات ظهور مکتب کلاسیسیسم در آغاز دوران نوزایی به وجود آمد، اما رشد و تحول و تعالی آن در ادبیات فرانسه و سایر کشورهای اروپایی، حاصل اوضاع سیاسی و اجتماعی و فکری اواسط قرن هفدهم تا اواخر قرن هجدهم بود. وجود حکومت های واحد مقتدر در اغلب کشورهای اروپایی که جایگزین حکومت امرای محلی شده بودند و جوامعی منظم و تابع قوانین به وجود آورده بودند خواه، ناخواه نظم و مقرراتی را در تمام شئون از جمله ادبیات و هنر ایجاب می کرد.

نویسندگان این دوران که بیشتر فیلسوف بودند به وجود نظم فلسفی در آثار ادبی و هنری و آموزنده بودن آن ها، اعتقاد داشتند. عکس العمل همین نظریه و عمل، کمی به شکل مکتب رمانتیسم بروز کرد.هر چند بسیاری از خصوصیات و روش های کلاسیک ها به واسطه ظهور مکتب رمانتیسم در اوایل قرن نوزدهم از میان رفت، اما بعضی از منتقدان معتقدند که این نهضت، تأثیری دائم و سالم بر ادبیات روشنگر و اخلاقی قرن بیستم گذاشته است و بسیاری از خصایص آن، از قبیل نظم و قاعده ساختار یکپارچه، ایجاز و وضوح به خصوص در ادبیات انگلیسی بر جا ماند.



همچنین مشاهده کنید