چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

نامه تاریخی امام ع به اهالی کوفه


نامه تاریخی امام ع به اهالی کوفه

عبدالله بن همام قبل از آن که قصیده معروف خود را بخواند سخنانی در ستایش یزید بن معاویه گفت که بدون تردید آن را می توان اوج چاپلوسی دانست

عبدالله بن همام قبل از آن که قصیده معروف خود را بخواند سخنانی در ستایش یزید بن معاویه گفت که بدون تردید آن را می‌توان اوج چاپلوسی دانست.

عبدالله بن همام در آغاز سخن خویش خطاب به یزید بن معاویه گفت:«خداوند در این مصیبت جانگداز (فوت معاویه)‌ اجر جزیل و صبر جمیل به تو ارزانی فرماید و این موهبت خلافت را بر تو مبارک کند و در مشکلات رعیت‌داری و کشوربانی یار تو باشد.

خداوند معاویه را قرین آمرزش خود سازد و تو را به سوی اعمال صالحه راهبری کند. به همان نسبت که این مصیبت بزرگ است، این موهبت هم بزرگ است. جای تو اکنون در محراب امامت و سریر سلطنت است. گرچه در غم مرگ پدر کام تو تلخ شد، اما شهد شیرین خلافت هم به گلوی تو چکید.

از خداوند متعال در برابر این فاجعه، ثواب عظیم ‌بستان و در برابر این مواهب و عطایا به درگاهش شکر فراوان بگزار. ما از درگاه او مسالت داریم که در دستگاه تو به آرزوهای خود دست یابیم.»

عبدالله بن همام پس از آن قصیده‌ای بلند در ستایش یزید خواند. شاعران دیگری هم در تعریف و تمجید از یزید اشعار دیگری خواندند که نهایت بی‌شرمی و وقاحت بود.

نگرشی حتی سریع و کوتاه به زندگانی معاویه بن ابوسفیان نشان می‌دهد که وی برای تثبیت حکومتش از حیله‌های سیاسی و از هر ابزاری استفاده می‌کرد. سیاست‌های ضد اسلامی او موجب پدید آمدن فجایع و بدعت‌های بسیار شد. انتخاب فرزند ناخلفش یزید برای ولیعهدی و موروثی‌کردن حکومتش از بزرگ‌ترین بدعت‌های نامشروعی بود که او با تطمیع و تهدید به انجام رساند.

یزید با تشکیل آن جلسات تلاش می‌کرد که زمینه را برای بیعت گرفتن از مردم برای خلافت خود آماده سازد.

در این زمان ولید بن عتبه، فرماندار شهر مدینه بود. یزید نامه‌ای کوتاه برای او نوشت و با پیکی تندرو به سوی مدینه فرستاد. در این نامه یزید به وی نوشت:

«وقتی نامه من به تو رسید حسین بن علی، عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر را احضار کن و از آنها بیعت بگیر. در این دستور هیچ گونه تغییری نیست و آنان حتما باید بیعت خود را اعلام کنند.» ولید بن عتبه می‌دانست که گرفتن بیعت از آن سه نفر چندان آسان نیست. او مروان بن حکم را به یاری طلبید و با او به مشورت پرداخت. مروان در پاسخ پرسش ولید گفت:

«اگر رای من را می‌پذیری لازم است که هر چه زودتر پسر زبیر و حسین بن علی را احضار کنی. اگر بیعت کردند کار تمام است و در غیر این صورت آنان را به قتل رسان».

مروان بن حکم از بزرگان بنی‌امیه محسوب می‌شد و همیشه مورد مشورت قرار می‌گرفت. وی پس از حادثه کربلا و مرگ یزید ادعای خلافت کرد و در سال ۶۵ هجری مردم شام با او بیعت کردند و او به حکومت رسید. پس از او پسرش عبدالملک خلیفه شد و پس از وی نیز فرزندانش سال‌ها خلافت کردند و به خلفای بنی‌مروان معروف شدند.

امام حسین(ع) در روزهای آخر ماه رجب تصمیم گرفت که همراه برادران، فرزندان و برادرزادگانش مدینه را ترک گفته و رهسپار مکه شود. پیشوای فرزانگان یک روز پیش از عزیمت به مکه در حالی که مقدمات سفر خود و خاندان خویش به مکه را فراهم می‌کرد در بین راه به مروان حکم برخورد کرد. مروان به امام حسین گفت: «یا اباعبدالله، من خیر شما را می‌خواهم. پند مرا بپذیرید و به خاطر دین‌تان و دنیاتان با یزید بیعت کنید».

امام در پاسخ او فرمود: «زمانی که زمامداری چون یزید بر امت اسلامی حکومت کند، باید با اسلام خداحافظی کرد».

به این گونه امام حسین(ع) و خانواده‌اش به مکه هجرت کردند. در این دوران حوادثی در کوفه می‌گذشت که باید به آن بپردازیم. هنگامی که خبر خودداری امام حسین(ع) از بیعت با یزید و مهاجرت وی از مدینه به مکه به کوفه رسید، جنبشی میان مردم ستمدیده پدید آمد. سرانجام فرهیختگان آن شهر در خانه سلیمان بن صرد خزاعی گرد آمدند. سلیمان صرد خزاعی از اصحاب پیغمبر و از نخستین کسانی بود که در کوفه سکونت کرد. او از شیعیان و علاقه‌مندان به اهل بیت علیهم‌السلام بود.

وی در آن جلسه به دیگر یاران اهل بیت‌ اطلاع داد که امام حسین(ع)‌ از بیعت با یزید خودداری کرده و در مکه مکرمه به سر می‌برد. شرکت‌کنندگان در آن جلسه تصمیم گرفتند که بر ضد حکومت جابرانه یزید قیام کنند و از امام حسین(ع)‌ بخواهند که به کوفه بیاید و رهبری قیام را به عهده گیرد.

متن نامه تاریخی آنان که درواقع نخستین نامه آزادگان کوفه است در کتاب‌های مربوط به مقتل امام حسین(ع)‌ آمده و نشان‌دهنده آگاهی آنان از فساد حکومت معاویه و شخصیت فاسد یزید است. پس از آن نامه‌های بسیار دیگری از کوفه به امام حسین(ع)‌ که در مکه بود رسید که او را دعوت کرده بودند.

امام حسین(ع)‌ صلاح در آن دید که قبل از آن که خود به سوی کوفه حرکت کند، پسرعموی خود مسلم بن عقیل را به آن سو بفرستد. متن نامه‌ای که امام برای مردم کوفه فرستاد تا مسلم بن عقیل به دعوت‌کنندگان برساند، نشان‌دهنده آن است که امام دعوت کوفیان را پذیرفته است. در پایان این نامه تاریخی آمده است:

«پسرعمویم، مسلم بن عقیل را تنها مگذارید. به جان خودم سوگند، امام و پیشوا کسی نیست، مگر آن کس که به کتاب خدا عمل نماید و به دادگستری و عدالت اقدام کند و به دین حق ملتزم باشد و خود را وقف خدا کند. والسلام»

(متن کامل نامه در تاریخ طبری، ج۵ و الارشاد شیخ مفید ج۲ و مقتل خوارزمی آمده است.)

محمود حکیمی

نویسنده و پژوهشگر



همچنین مشاهده کنید