چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

طلایه دار شعر نو


طلایه دار شعر نو

به مناسبت سالروز تولد نیما یوشیج

در بیست و یکم آبان سال۱۲۷۴ ه .ش و در روستای یوش از توابع بخش بلده شهرستان نور کودکی به دنیا آمد که علی رغم روستایی بودنش در پهنه شعر و ادب، دگرگونی های فراوانی ایجاد کرد و این چنین شعر نو را پدیدار ساخت.

علی اسفندیاری که بعدها خودش را با نام «نیما یوشیج» مطرح ساخت، در دنیای شعر و ادب نام آشنایی است. او که فرزند «ابراهیم خان اعظام السلطنه» است، تا سن دوازده سالگی در روستای زادگاهش زندگی کرد و ضمن فراگیری خواندن و نوشتن، در دل طبیعت سرسبز مازندران فنونی چون تیراندازی و اسب سواری را آموخت. اما دوازده ساله بود که همراه خانواده به تهران آمد و این آمدن مقارن شد با تحصیل او در مدرسه عالی «سن لویی»، مدرسه ای که متعلق به فرانسوی ها بود و نیما یوشیج ضمن فراگیری زبان فرانسه و آشنایی با اشعار فرانسوی، تحت تعلیم معلم شاعری به اسم «نظام وفا» قرار گرفت و در آن زمان، اولین اشعارش را به سبک خراسانی سرود. پس از پایان تحصیلات در مدرسه «سن لویی» در وزارت دارایی استخدام شد. اما پشت میز نشستن و پاک نویس کردن اسامی دیگران با روحیات نیما سازگار نبود. پس کارش را رها کرد و بیکار شد. این بیکاری افکار گوناگونی را به ذهن نیما وارد ساخت و او را دچار نوعی تشویش ذهنی و گسستگی افکار نمود.

هر چند گفته می شود نیما دو مرتبه تصمیم به ازدواج می گیرد و در هر دو مورد شکست می خورد، اما سرانجام در سال۱۳۰۵ با عالیه جهانگیر ازدواج می کند و حاصل این ازدواج یک پسر است که این زندگی مشترک تا دی ماه سال۱۳۳۸ ه .ش ادامه می یابد و با مرگ نیما به پایان می رسد.

بی تردید نیما یوشیج را می توان از اولین کسانی دانست که به تغییر و دگرگونی شعر فارسی پرداخت. هر چند قبل از نیما افرادی چون «تقی رفعت» و «شمس کسمایی» با سرودن اشعار بدون قافیه و گاه تقلیدی از شاعران غربی اولین حرکت ها را در این باب داشته اند، اما حرکتی که نیما یوشیج در این راه داشت، حرکتی نو، همه جانبه و همراه با جسارت و شجاعت بود که سرانجام منجر به تولد شعر نو و مقابله این قالب شعری با شعر کلاسیک شد که در بسیاری موارد همراه با تضادها و حتی برخوردهای گوناگونی بود؛ چنانچه نیما وقتی در سال۱۳۰۰ ه .ش منظومه «قصه رنگ پریده» را در هفته نامه قرن بیستم میرزاده عشقی به چاپ رساند، علی رغم مثنوی بودن این منظومه و در بحر «هزج مسدس» سرودنش، به خاطر افکار نوین که در این شعر موج می زد، اعتراض بسیاری از شاعران همچون «ملک الشعرای بهار» و «مهدی حمیدی شیرازی» را در پی داشت.

زیرا این شعر بر خلاف ظاهر کلاسیکی که دارد، نوعی هجمه به شعر کلاسیک است و با به میان کشیدن بزرگانی چون حافظ شیرازی قصد اذعان به این نکته را دارد که دیگر عمر شعر کهن و کلاسیک به سر آمده و شاعران این قالب شعری به جز دور زدن در حول محوری ثابت از سخن و حتی اندیشه و احساس، کار دیگری را به پیش نمی برند. پس بنا بر آنچه گفته شد نیما یوشیج در راه تغییر شعر، ابتدا فکر، اندیشه و احساس شاعرانه را نو کرد؛ یعنی بر خلاف شاعران سنتی که دائم از می ومعشوق و جام سخن می گفتند، نیما یوشیج از جامعه و دردهای آن سخن گفت و شعرش تبدیل به طغیانی علیه بسیاری از ناملایمات جامعه آن زمان شد. اما این پایان راه نبود، زیرا نیما یوشیج با سرودن منظومه «افسانه» قدم های خود را در تغییر و دگرگون ساختن شعر فارسی مستحکم کرد و این چنین با تمام قوا شعر نو را که خودش این نام را بر آن برگزید، به دنیای ادبی ایران معرفی کرد.

پس بی دلیل نیست اگر بگوییم شعر نوی فارسی با سرایش منظومه «افسانه» پا به عرصه وجود گذاشته و بعد از گذشت هشتاد و هشت سال با پستی و بلندی های فراوانی روبرو بوده است.

در ادامه باید گفت هر چند منظومه افسانه، تنها اثر نیما یوشیج نمی باشد و آثاری دیگر چون «شعر من»، «ناقوس»، «شهر صبح، شهر شب»، «آهو و پرنده ها»، «دنیا خانه من است»، «حکایت»، «خانواده سرباز» و... نشان از استعداد و توانایی نیما در سرودن شعر نو دارد، اما افسانه و حال و هوای آن خاص خودش است. زیرا آن طور که گفته می شود افسانه، حاصل شکست عاطفی شاعر در برخورد با شخصی خاص است. پس در این منظومه، گفتگوی عاشق و معشوق است که به آن رنگ می دهد و صحنه های جالب و نو را به وجود می آورد؛ آن طور که این ناشناس از زبان شاعر در اشعاری چون «قلب پر گیر و دار»، «قصه ای بی سروته»، «صورت های مرده های جهان» و... اثری پر از تخیل و تمثیل را به وجود می آورد؛ یعنی در این قطعات شعری، تعبیرهای تازه و بی سابقه سخن از قهرمانان زنده به یاد می آورد که همگی عاشق هستند، البته عاشقانی رنج دیده که به نوعی بدبینی دچار شده و در زیر ضربه های ناکام کننده روزگار آبدیده شده و این چنین در تلاش هستند تا خود را به سرانجامی برسانند. جالب آنکه منظومه افسانه آنچنان در روزگار خودش اثر گذار است که میرزاده عشقی آثاری چون «کفن سیاه» و «تابلوهای ایده آل» و نیز شهریار آثاری چون «افسانه شب» و «دو مرغ بهشتی» را تحت تاثیر این منظومه سروده اند.

در ادامه این نوشتار لازم به ذکر است نیما یوشیج به هیچ وجه مخالف وزن شعری نیست. زیرا آهنگین بودن شعر را از ملزومات آن می داند. اما اعتقاد دارد که چه نیازی است شاعر ذوق و تخیل خویش را در لابه لای بحرهای مساوی اسیر کند و موانعی چون قافیه و ردیف به او مجال سخن گفتن ندهد. پس بهتر است مرغ سخن را از قفس ملزومات شعری رها سازد و این چنین در آسمانی آزاد، اشعاری زیبا و اثرگذار را بسراید.

اشعاری که در واژه واژه آن، دنیایی از سخن نهفته دارد و در روزگاری که حرکت های مختلف آزاد اندیشی شروع شده بود، این چنین درباب ایران و روزگار آن دوران سخن می گوید:

«خشک آمد کشتگاه من/ در جوار کشت همسایه/ گرچه می گویند: می گریند روی ساحل نزدیک/ سوگواران در میان سوگواران/ قاصد روزان ابری، داروگ، کی می رسد باران؟/بر بساطی که بساطی نیست/ در درون کومه تاریک من که ذره ای با آن نشاطی نیست/ و جدار دنده های نی به دیوار اتاقم دارد از خشکیش می ترکد/ چون دل یاران که در هجران یاران / قاصد روزان ابری، داروگ، کی می رسد باران؟

طاهره محلاتی



همچنین مشاهده کنید