جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

نگاهی به یک دقیقه عصر


نگاهی به یک دقیقه عصر

«یک دقیقه عصر», دومین تجربه شعری «فرهاد کریمی» شامل ۳۲ قطعه شعر در ۵۳ صفحه توسط نشر بوتیمار سال ۱۳۸۹منتشر و وارد بازار کتاب شد

«یک دقیقه عصر»، دومین تجربه شعری «فرهاد کریمی» شامل ۳۲ قطعه شعر در ۵۳ صفحه توسط نشر بوتیمار سال ۱۳۸۹منتشر و وارد بازار کتاب شد. با این حرف موافقم که اول باید شعر گفت، بعد اگر ظرفیت تغییر و نوآوری وجود داشت، نحو و واژگانش را تغییر داد و استنباط کارکرد تازه‌ای از فرم / ساخت را آفرید. اما در «یک دقیقه عصر» بستر تازه برای اندیشیدن و بهسازی الگوهای ذهنی - عینی فراهم آمده، به نحوی که متمایز با دیگر مجموعه‌های نظیر خود است. «فرهاد کریمی» با خلق فضا و موقعیت تازه، از آن دسته از شاعرانی به حساب می‌آید که با نگاهی پیشرو و فرم انگارانه خلاف جریان مسلط حرکت می‌کند. علاوه بر بازی زبانی که غالب اشعار و آثار شاعران امروز را در بر می‌گیرد، اما در «یک دقیقه عصر» با انحراف در نحو کلام، جدانویسی حروف و کلمات، اغتشاش و پراکندگی اجزای شعری مواجه ایم.

به بیان دیگر، بازی با حروف و کلمه، سطرها و جمله‌بندی‌ها، شخصیت، مضمون، لحن، نوع نگارش و مهم‌ترین نکته بازی با شکل است که در قواره فرم و به صورت بازیگوشانه‌ای مرکزیت یافته و خود را تثبیت یا اثبات می‌کند. منتها «کریمی» تنها به فرم اکتفا نکرده، بلکه برون‌رفت از کانون شدگی فرم را در قاب بندی شکلی متصور است. از این رو، ساخت دوگانه / چندگانه با استفاده از ظرفیت نثر (و تلفیق نثر - شعر)، در اکثر شعرها رخ داده، بنحوی که علائم و نشانه‌ها در فضا و موقعیت دیگری تصویر شده‌اند. اما رویکرد شکلی در چند کار نظیر؛ (مچ گیری ۱۲)، (در برهنگی یک خانه ۱۹)، (اشاره ۲۲)، (من ۲۷)، (... ۳۱)، (شرح در متن ۳۳)، (تو برای تو ۳۶)، (این قطعه: باز هم تو ۳۸)، (پشت به چراغ قرمز ۴۳)، (عاشقانه - در یک زندگی ۴۷)، نمودیافته‌تر، برجسته و قابل استنادند. اساسا «یک دقیقه عصر» بر مبنای بازی با شکل / فرم و تلخیص آگاهانه از زوایای بازیگوشانه مفهوم است که به شعر معنا و اصالت می‌بخشد و مهم‌تر این که تغییر و دیگرگونگی شکل / اشکال در یک سطح واحد و مشخص ارائه نشده است بلکه به تناوب قاب‌بندی ذهنی - عینی، انعطاف پذیری واژگان، ظرفیت و استعداد متن، هر اثر اِلمان‌ها و مشخصه‌های ویژه و متفاوتی را نمایش می‌دهد. «فرهاد کریمی» تعلیق و گسست‌های روایی را در راستای سازگاری با مفهوم و انسجام بخشیدن به فرم است که روایت می‌کند، می‌شکند و ممکن می‌سازد. از یک سو، تجلی چند جنبه روایی (- مبنایی) آگاهانه و عامدانه روایت را از یک نقطه و بخشی به نقطه و بخشی دیگر انتقال و ارجاع می‌دهد و از سویی دیگر، ارجاع نشانه‌ای در مسیر کلام و منطق روایی ترسیم و علامت‌گذاری شده که رمزگان تاویلی برابر - نهاد تغییریافتگی شکل اولیه در وضعیت شمایلی روایت دیگر است. از برداشت چندم این مفرد و هنوز بالا نیامده/ چقدر دست‌هایم نیستند/ (ص ۴۵) گسست و پیوستگی حتی در ارتباط با اجزا (حروف و کلمه) و توالی سطرها هم اتفاق افتاده است.

شاعر سویه‌های معنایی را اغلب با گسست، بی‌نظمی و آشفتگی در متن ایجاد و علامت‌گذاری می‌کند. شکل خطابی گفتار مسیر عادی - طبیعی حروف و واژگان را تغییر داده و به سمت‌های غیرعادی و توهم‌زایی سوق می‌دهد. می‌خواهم این جمله را اضافه کنم، «کریمی» شاعری محتاط و ملاحظه‌گری است که با تظاهر به پیچش‌های زبانی و ابهامات گمراه‌کننده، در واقع به آشفتگی ذهن خود نظم می‌بخشد و شاید هم به این دلیل است که نظام مقرر و دستوری را بر هم می‌ریزد تا متن از تنوع و طعم تازگی بی‌بهره نباشد.حدس می‌زنم به تو / که شبیه خیلی‌های من شده‌ای/ با سیگاری که در بوم کشیده بودی/ (ص ۴۲)با این که شالوده برخی از شعرها به سمت غیاب معنا (بی‌معنایی) حرکت می‌کند اما در محو و کم اثر ساختن جلوه‌های ظاهری، باز هم این معناست که در صورهای معنایی دیگر دنبال و آشکار می‌شود. زمان در لایه‌های روایی و در نحو گفتار راوی از اول شخص به سوم شخص در نوسان است. لذا روند نقش‌پذیری اشیا از گذشته به حال آمده و با ایما و اشارات، آینده را پیش رو قرار می‌دهد. گرایشات متنی/ بینامتنی اغلب با مختصر تغییر یا کسر و اضافاتی دیده می‌شود که ماحصل تعمیق و مداقه با اصطلاحات جا افتاده و البته صورهای آشنا و ادراک شونده است. مثلا؛ تغییر در عبارت عامیانه‌ای که در زبان هر روزه و محاوره کاربرد دارد.

«بر لعنت بد چشم» (ص ۱۶) یا شدت نوستالوژی و انعکاس تجربه نظام مدرسه‌ای در محدوده‌ای دیگر. «و می‌آمد آن مرد در باران» (همان) بینامتنیت حول همین مدار با تغییرات جزیی - مکانیکی قابل تشخیص جریان دارد.همیشه در زندگی زخم‌هایی هست / (ص ۲۸) ـ موشش گوش می‌کند لابد / (ص ۴۷) ـ پیاده رو و کفش‌هایی به تاریخ مارسل پروست / (ص ۵۰).در ادامه این جرح و تعدیل‌ها یا این نوع نگاه به شعر است که پراکندگی شدت می‌گیرد و در یک وضعیت حاد و غیر قابل کنترل به تعادل می‌رسد، تا بالاخره در پایان، شاعر با یک وجه توضیحی به صورت پانوشت/ زیرنویس کار را می‌بندد. از این ابتکار شخصی در شکل بست جدید حداقل می‌توان پی به دو نکته اساسی برد. ۱- برجسته کردن حروف و کلمه و جمله‌بندی اغلب با تغییر فونت و شکل نوشتار در متن اعمال شده که سعی در نشان دادن دیالوگ و وجه گفتمانی دارد. ۲- توضیح و توجه دادن به انحای مختلف (در پایان بندی) نمایش داده که معمولا با تغییر شکل نوشتار (و یا تغییر فونت) رخ می‌دهد.

در «یک دقیقه عصر» شعر از ضدیت به فرم است که به فرم می‌رسد و شاعر ضمن عدول از قراردادها، دست به همگن‌سازی سازه‌ها / ناسازه‌ها می‌زند. به بیان دیگر، فرم اثر تحت تاثیر بنیان‌های روایی - محتوایی نوعی تازگی و لذت مندی را پی می‌ریزد که در تماس با نگره‌های روز، تغییر سبک نوشتاری ضدیت آشکار با فرم - شکل یا فراشکل را بر می‌سازد، سوای تصنع که وجهی از گفتار یا به عبارتی جنبه مکانیکی گفتار است و همچون آلترناتیوی زبانی در شعر کارکرد دارد. اما شاعر با بهره‌گیری از تمهیدات زبانی - روایی تلاش می‌کند تا پیش پنداشت‌ها و جهان پیش موجود را پنهان یا به صورت وارونه در لایه‌های روایی محو و کمرنگ کند. اگرچه در ساحت جدید، نوعی وارونگی به متن منتقل شده که انگیزه چالشی در متن شکل می‌گیرد. در واقع «کریمی» حتی منطق تک‌گویانه زبان را در توالی کلام و سطرها و مفهوم شدن اجزا تحت تاثیر قرار می‌دهد.

رجب بذرافشان



همچنین مشاهده کنید