شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
بیا و این دل شکسته را مرهم باش
گاهی اوقات آخرین ساخته یک کارگردان صاحب نام آنقدر کامل هست که آثاری مانند "تیغ زن" و "هو" را در حد یک شوخی در کارنامه کاری او بدانیم. "مرهم" علیرضا داود نژاد آخرین اثر و کاملترین فیلم کارنامه کاری او به حساب می آید. داودنژاد به نوعی مشکلات جاری در زندگی جوانان را در فیلم های "مصائب شیرین" و "بچه های بد" تصویر کرده بود. اما آخرین ساخته او نه تنها به زندگی نسل جوان و مشکلاتشان می پردازد بلکه بی پرده تصاویری مستند گونه را از درد مدرن جامعه معاصر امروز روایت می کند: اعتیاد مدرن نسل جوان.
داودنژاد با تبحر خاصی فیلم نامه روان اثرش را به رشته تحریر درآورده است. به همین دلیل فیلم در عین سادگی روایتی قوی را با کاراکترهای شناسنامه دارش بر پرده تصویر کرده است.
دوربین کنجکاو داودنژاد همانقدر که در تصویر حقیتهای خفته در گوشه و کنار شهر صادق است، در پیاده سازی کاراکترهای جوان قصه وامدار حقیقت جاری جامعه است.
قصه از تضاد بین نسل ها آغاز می شود. مادربزرگ و نوه (احترام حبیبیان و رضا داودنژاد) بر سر اختلاف نظرهای مالی بر سر میز صبحانه نزاع لفظی دارند. داودنژاد با مهارت، تفاوت دیدگاه دو مادربزرگ دارا و ندار را در این فیلم نشان داده است. یکی با همه دارایش بر سر مسائل مالی با نوه اش مشاجره دارد و دیگری با همه نداریش پس اندازش را خرج اعتیاد نوه می کند.
داودنژاد در سکانس های بعد همین تضاد آشکار بین نسل قدیم و جدید را با نشان دادن سنت گرایی خانواده پدری مریم نشان داده است. این پدر استحکام خانواده را در سنت گرایی صرف می داند و به همین دلیل مریم که عصیان کرده است لیاقت کمربند و حتی مرگ را دارد. تصویری دقیق و واقعیتگرا از حقیقت محض، سنت گرایی صرف طبقاتی از جامعه.
در این بین مریم که جایگاهی در خانواده سنتی خود ندارد، چاره ای جز فرار به سوی آغوش جامعه نخواهد داشت. آینده ای که او در کنار عشقی مدرن در ذهن تصویر کرده است، برای هر جوانی وسوسه انگیز است. اما در این بین مادربزرگ پیر او که در عین سالخوردگی، دیدگاه مدرنی به زندگی مریم دارد بر خلاف نگاه سنتی پدر که او را مستحق مرگ می داند راه ارتباطی با او را از طریق گوشی موبایل در آخرین لحظه حفظ می کند.
فیلم نه تنها در تصویر پارادوکس روابط بین مادربزرگ و نوه خوب عمل کرده است، بلکه با تصویر سازی اعتماد بین نسل قدیم و جدید سعی دارد فلسفه بین تفاوت نسل ها را به تصویر بکشد که اتفاقا به شدت موفق است.
کاراکتر "عزیز" با بازی جذاب و دور از انتظار" کبری حسن زاده" یک آلترناتیو به تمام معناست. او با آن نگاههای به نم نشسته اش نماینده نسل گذشته است. اما داودنژاد با زیرکی چهره جدیدی از مادربزرگان سنتی ارائه داده است. شخصیت عزیز با همه تعصبی که در حفظ سنتهایش دارد به طرز شگفت انگیزی به روز است و در خاستگاه فردیش به جای نفی نسل جوان با او همقدم میشود. عزیز با کلان نگری به موضوع اعتیاد نگاه می کند و همانند یک روانشناس به دنبال ریشه مشکلات است. او در حالی که به شدت از نصیحت مادربزرگوار مریم چشم پوشی می کند هنوز خود را نیازمند نصیحت شدن می داند. داودنژاد با تصویر همراهی مادربزرگ و نوه جهت تهیه مواد مخدر نه تنها شیوه برخورد نسل گذشته را زیر سوال می برد بلکه در پی نشان دادن راهکار رفع مشکل شکاف بین نسلهاست. دیدگاهی که کمترین اثرش تلنگری کوچک بر خانواده هایی است که تنها راه برخورد با جوانان کنجکاو این زمانه را در طرد شدن می دانند و لحظه ای برای درک و همراهی آنها تلاشی نمی کنند.
بازی طناز طباطبائی در خور توجه است. او با نشان دادن ترس و اضطراب مداومی که در صورت و نگاهش جاری است از پس استیصال مریم برآمده است. رضا داودنژاد با آن چهره آرام و منطقی تصویر جدیدی از خود نشان داده است. تصویری که تا به حال در پشت کاراکترهای طنز و کلیشه پنهان شده بود.
دوربین کنجکاو داودنژاد در بیشتر سکانس ها با لرزش هایش اضطراب جاری در فیلم را بیشتر به بیننده منتقل کرده است، همین امر و فیلم نامه خوب اثر ریتم فیلم را در بیشتر سکانس ها حفظ کرده است.
فیلم در حالی روایت گر داستان تقابل سنت و مدرنیته است که به شدت سعی دارد شکاف بین نسل قدیم و جدید را زیر سوال ببرد . شکافی که گاهی تا فروپاشی نسل گذشته و حال پیش رفته است. کارگردان با انتخاب جسورانه لوکیشن هایش نه تنها در حاشیه به نحوه مصرف کردن شیشه پرداخته است بلکه با هوشیاری از معضلاتی که در زیر پوست این شهر جاری است، پرده برداشته است. تصویر انتخابی او از رپرهای معتاد و بیکار در حالی که بر بام تهران عمرشان را به بطالت می گذرانند، می تواند زنگ خطری باشد برای خانواده هایی که آزادی عمل کنترل نشده ای را به جوانانشان در زیر نام آزادی عطا می کنند. و همچنین تذکر مهم که سکوت در برابر این مشکلات نسل جوان نه تنها دردی را دوا نمی کند بلکه هر روز خیل بیشتری از جوانان را به سمت اعتیاد سوق خواهد داد.
داودنژاد در حالی فیلم را به پایان می برد که مریم زخم خورده و تنها در حالی که به بلوغ فکری رسیده است به آغوش امن مادربزرگ پناه می برد. رجعتی زیبا و عبرت انگیز به سمت ریشه ها. یادآوری این نکته که درخت زندگی تنها با داشتن ریشه هایش می تواند به بار بنشیند و اگرخانواده ها با پایبندی بر همه ارزش ها درک درستی از دنیای جوانان امروز پیدا کنند و اعتماد و همدلی جوانان را کسب کنند شکاف بین نسل ها با قبول دیدگا ههای جدید و منطقی نسل فعلی از بین خواهد رفت. زیرا:
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش ، باز جوید روزگار وصل خویش.
سیده مریم مطلب پور
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
اسرائیل ایران اصفهان ایران و اسرائیل حجاب فرانسه حمله ایران به اسرائیل انفجار حسین امیرعبداللهیان گشت ارشاد دولت ارتش جمهوری اسلامی ایران
سیل هواشناسی تهران فضای مجازی وزارت بهداشت شهرداری تهران قتل زلزله سازمان هواشناسی سیلاب قوه قضاییه پلیس
قیمت طلا قیمت دلار دلار قیمت خودرو خودرو دولت سیزدهم بانک مرکزی بازار خودرو تورم ایران خودرو حقوق بازنشستگان قیمت سکه
سعدی سینمای ایران تلویزیون موسیقی فیلم احسان علیخانی سینما تئاتر کتاب دفاع مقدس
آزمون دکتری
رژیم صهیونیستی عراق غزه فلسطین جنگ غزه امیرعبداللهیان سازمان ملل حماس شورای امنیت عملیات وعده صادق اسراییل ترکیه
فوتبال استقلال پرسپولیس شمس آذر قزوین باشگاه استقلال تراکتور صنعت نفت آبادان لیگ برتر بازی لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران
هوش مصنوعی فناوری گوگل ناسا سامسونگ تلگرام اپل تلفن همراه وزیر ارتباطات
حمله قلبی مغز سازمان غذا و دارو درمان و آموزش پزشکی پزشک