پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
بازیگر پادشاه نمایش است
از آنجایی که سیامک سفری خودش بازیگر است خیلی تلاش میکرد من را بیشتر به عنوان پارتنر کمک کند تا در مقام کارگردان و اصولا نمایشنامههای نیل سایمون، نمایشنامههای بازیگر است تا کارگردان یعنی کاملا نمایشهای بازیگرمحور است. خیلی نمیشود در کارگردانی آن مانور عجیب و غریب داد. در واقع پادشاه نمایش، بازیگر است. سیامک هم در هدایت این صحنه بیشتر به عنوان بازیگر یا پارتنر با من همراه شد
نمایش پسران آفتاب که پیش از این در سالن اصلی تئاتر شهر اجرا میشد با تغییری در گروه بازیگران مدتی است در فرهنگسرای نیاوران روی صحنه میرود. در اجرای جدید پسران آفتاب مهشاد مخبری، بازیگر با سابقه ئئاتر جایگزین بهاره رهنما شده و نقش پرستار ویلی کلارک را بازی میکند. مهشاد مخبری فارغالتحصیل بازیگری است، سالها در تئاتر فعالیت کرده و نقشهای ماندگاری را از خود به یادگار گذاشته است هرچند که در سالهای اخیر در تئاتر کم کار بوده و بیشتر او را در تصویر دیدهایم اما به قول خودش همیشه دغدغه تئاتر دارد. این بازیگر جوان تا به حال در فیلمهایی چون انتخاب، سگکشی، شهرت و سریالهای دبیرستان خضرا، پاتوق و محاکمه بازی کرده است. او بعد از مدتی با نمایش پسران آفتاب به صحنه تئاتر آمده و نقشی طناز را بازی میکند که حسابی به دل مخاطب مینشیند و به همین بهانه با او به گفتوگو نشستیم.
پسران آفتاب درباره دو بازیگر بازنشسته کمدی به نامهای «ال لوییس» و «ویلی کلارک» است که پس از ?? سال دوری و جدایی از یکدیگر قرار است در یک نمایش تلویزیونی مقابل هم به ایفای نقش بپردازند اما...
فکر میکنم در نمایش «پسران آفتاب»، کار شما به عنوان بازیگر از همه سختتر است، چون سایر بازیگران، کار را پیش از این تمرین کرده بودند اما شما بدون فرصتی برای تمرین و در واقع به جای «بهاره رهنما» آمدید.
آنها هم تمرین نکردند. یک ماه و نیم اجرا رفتند (میخندد).
بله، شاید اما در نهایت آنها از شما آمادهتر بودند برای اجرا. شما ناگهان در سری دوم اجرای این نمایش در تالار نیاوران، به گروه اضافه شدید. چگونه با این وضعیت کنار آمدید؟ آیا اذیت نشدید؟
به هر حال کار سختی است. برای اینکه نمایش «پسران آفتاب»، مدتی طولانی در سالن اصلی تئاتر شهر اجرا میشده. بالطبع گروه بعد از مدت طولانی تمرینها، حالا اینکه به اجرا هم رسیده، به جنس انرژیهای یکدیگر عادت میکنند، ولی وقتی که قرار است جایگزین یا جابهجا بشویم، در بهترین شکل همه تطابق این انرژیها زمانی میبرد که باید این کار را در مایکروفر انجام داد. من دو تا یک ساعت این نمایش را تمرین کردم (میخندد). یعنی دو روز و هر روز یک ساعت. خب نقش کوتاهی است اما با وجود کوتاهی، برای اینکه آدم با نقش و پارتنر و فضای کار رفاقت کند، فرصتی نداشتم. من شبیه عروسی بودم که پشت پرده بله گفته، یعنی هیچ آشنایی با خانواده داماد و زندگیاش نداشتم. با این همه، بچههای گروه خیلی با انرژیهای خوب از من پشتیبانی کردند تا این اتفاق بیفتد.
قبلا با این متن «نیل سایمون» آشنایی داشتید؟
این متن به ویژه سایمون را نخوانده بودم اما عموما نیل سایمون را میشناسم و فضای تیپیکال، کمدی و طنزش را میشناسم. فضای معمولا امریکایی- نیویورکیاش را خیلی خوب میشناسم.
اجرای قبلی «پسران آفتاب» در تئاتر شهر را هم ندیده بودید؟
(میخندد) نه، از نکات عجیب ماجرا همین بود که روز اولی که رفتم روی صحنه، نخستین باری بود که داشتم اجرا را میدیدم. هیچ تصویر و تصوری نداشتم که این اجرا چگونه است.
شکل تمرینهای سیامک صفری در آن تمرینهای فشرده یکی، دوساعته چگونه بود؟
از آنجایی که سیامک سفری خودش بازیگر است، خیلی تلاش میکرد من را بیشتر به عنوان پارتنر کمک کند تا در مقام کارگردان و اصولا نمایشنامههای نیل سایمون، نمایشنامههای بازیگر است تا کارگردان یعنی کاملا نمایشهای بازیگرمحور است. خیلی نمیشود در کارگردانی آن مانور عجیب و غریب داد. در واقع پادشاه نمایش، بازیگر است. سیامک هم در هدایت این صحنه، بیشتر به عنوان بازیگر یا پارتنر با من همراه شد. میخواست بگوید من هستم در صحنه و به تو کمک میکنم. سالهای سال است که سیامک را میشناسم، دوستیم و کارهایش را دنبال میکنم. تقریبا زبان یکدیگر را میفهمیم. مشکل درک و ارتباط و فهم مفهوم نداریم با هم.
با توجه به دیدگاه شما و در نظر داشتن این نکته که «پسران آفتاب»، اولین تجربه کارگردانی آقای صفری است، به نظرتان سیامک صفری بازیگر بهتری است یا کارگردان موفقتری؟
به نظر من، سیامک بازیگر خیلی بهتری است. اگر قرار باشد میان بازیگران مرد تئاتر، پنج نفر را به عنوان بهترینها بشمارم، حتما یکی از آنها، سیامک صفری است، ولی قطعا در پنج نفر اول کارگردانهای من نیست.
در سه، چهار شبی که تاکنون در تالار نیاوران اجرا رفتهاید، استقبال چطور بوده؟
خیلی خوب. بدون هیچ بنر، تبلیغات یا چیزی که آگاهیدهنده باشد به مردم که اینجا دارد اتفاقی میافتد و نمایشی روی صحنه میرود، شگفتآور بود. مردم خیلی استقبال کردند. من گمان نمیکردم اصلا تماشاچی داشته باشیم، ولی داشتیم (میخندد).
ارتباطتان با نقش و بازی روی این صحنه چطور بوده؟ مشکل خاصی در اجرای نمایش نداشتهاید؟
راستش شب اول خیلی استرس این را داشتم که یادم برود...
میزانسن یا دیالوگها؟!
نه، میزانسن خیلی مهم نبود، چون میزانسن معمولا جزو بازیهای بداهه است اما دیالوگها را خیلی نگران بودم که یادم برود، چون بازی من در صحنهیی است که دیالوگها در جواب یکدیگرند. اگر یکی اشتباه کند، نفر دوم باید یا خیلی مسلط باشد و متن را به نوعی درست کند یا اینکه گفتوگو از دست میرود و باید یک چیز جدید درست کنند. من خیلی نگران بودم که آیا دارم دیالوگها را میگویم یا نمیگویم؟! (میخندد!) فکر میکردم الان در این لحظه باید چه بگویم؟ این خیلی برایم مهم بود. تمام دغدغهام در شب اول اجرا این بود. شب دوم کمی خیالم از دیالوگ راحت شده بود. ترسم ریخته بود که خب، حالا تو دیشب را گذراندی و چیزی را از دست ندادی. حالا میشود آرامآرام رفت سراغ اینکه چگونه این نقش را بازی کرد. (میخندد!)
آقای صفری از بازی شما در شب اول راضی بود؟
بله، البته برای اینکه مطمئنتر متوجه این نکته بشویم، باید به دل سیامک رفت. برای اینکه به هر حال به عنوان کارگردان و مِهر کارگردانی، عموما خیلی خوب است اما حقیقت این است که آسانترین نقشهای دنیا را هم نمیشود با دو ساعت تمرین و یک بار اجرا بگویید همین است. باید با نقش رفاقت کرد گوشههای پنهان و زاویههایی را که جلو چشم نیستند، کشف کرد، حتی اگر نقش به نظر خیلی آسان بیاید.
وقتی آقای صفری شما را برای بازی در این نمایش فرا خواندند، اولین چیزی که شما را برای پاسخ مثبت و پذیرفتن این دعوت ترغیب کرد چه بود؟ متن سایمون یا کارگردانی و حضور خود سیامک صفری؟
خب اولین جذابیت کار، خود سیامک بود، به خاطر رفاقت چندین سالهیی که داشتیم، یعنی به این فکر کردم که الان سیامک فرصت کمی دارد و میخواهد کارش را دوباره روی صحنه ببرد و باید یک نفر را جایگزین کند. این برای من نکته اول بود که به آن فکر کردم. خودش میگفت «تو برای دوره نوشین هستی؟» گفتم فقط باید از بهاره رهنما اجازه بگیرم! میگفت «این رفتارها در نسل جدید از بین رفته. کسی از این اخلاقیات ندارد»! گفتم من در این زمینهها متاسفانه زیادی آدم قدیم و نخنمایی هستم و برای من مهم است.
من هنوز اجرای «پسران آفتاب» را در نیاوران ندیدهام. چقدر در شکل بازیتان، سعی کردید نقش پرستار را به شکل امریکایی و آنچه مد نظر نیل سایمون بوده، اجرا کنید یا چقدر جنس تجربه نمایشهای ایرانی مثل آخرین تجربه صحنهییتان، نمایش سنتی «مَلی» را وارد کار کردید؟
به طور قطع و یقین، در این نمایش اصلا بارقههای سنتی وجود ندارد و بیشک پر از چیزهایی است که از «مهشاد مخبری» هست. بهخاطر همان زمان کم، یعنی فقط برای اینکه نقش را نجات بدهم و آن چرخ، بچرخد، آن چیزی را که در جیبهایم داشتم، درآوردم. خلق کار تازه در سه جلسه اجرا ممکن نیست. این نگاه که چقدر نقش یا فضای صحنه و نمایش، امریکایی هست یا نیست، الان به قول آقای بیضایی که همیشه میگفت «هیچوقت اولین چیزی که به ذهنتان میرسد، بهترین نیست، ولی خیلی وقتها، اولین درستترین هست.» آن چیزی که در ابتدا به نظرم رسید تصور این نکته بود که آیا بازیام درست است یا حداقل بازی غلطی نیست. این برایم خیلی مهم بود که اگر درستش را پیدا کنید، میتوان به تدریج خوبترش کرد،
ولی اگر نادرست باشد، خوب بودنش هیچ دردی را دوا نمیکند.
احمدرضا حجارزاده
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران توماج صالحی امام خمینی سریلانکا حجاب مجلس شورای اسلامی پاکستان کارگران رهبر انقلاب دولت رئیسی سید ابراهیم رئیسی
کنکور هواشناسی سازمان سنجش سیل تهران اینترنت شهرداری تهران پلیس سلامت فراجا قتل سازمان هواشناسی
قیمت خودرو قیمت دلار قیمت طلا خودرو بانک مرکزی دلار بازار خودرو ارز قیمت سکه ایران خودرو سایپا تورم
تلویزیون فیلم ترانه علیدوستی سینمای ایران مهران مدیری سحر دولتشاهی کتاب شعر تئاتر سینما صدا و سیما رادیو
کنکور ۱۴۰۳
اسرائیل غزه فلسطین رژیم صهیونیستی آمریکا روسیه جنگ غزه طوفان الاقصی حماس اتحادیه اروپا اوکراین ترکیه
فوتبال پرسپولیس استقلال بازی فوتسال بارسلونا باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس تراکتور تیم ملی فوتسال ایران رئال مادرید والیبال
هوش مصنوعی همراه اول ناسا تیک تاک مریخ اپل فیلترینگ فناوری تبلیغات ایلان ماسک سامسونگ
سلامت روان استرس افسردگی داروخانه پیری دوش گرفتن