جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

تهدید ایران


تهدید ایران

نوام چامسکی در این مقاله تلاش دارد به چند مساله مهم بپردازد ایران چه تهدیدی برای اسرائیل و آمریکا است رفتارهای اسرائیل و فلسطین در قبال یکدیگر چگونه است

نوام چامسکی در این مقاله تلاش دارد به چند مساله مهم بپردازد: ایران چه تهدیدی برای اسرائیل و آمریکا است؟ رفتارهای اسرائیل و فلسطین در قبال یکدیگر چگونه است؟ آیا ترکیه می تواند مدلی برای دموکراسی در جهان اسلام باشد، و در نهایت به استثنائات پیمان عدم تکثیر هسته ای و منطقه عاری از سلاح هسته ای در خاورمیانه می پردازد و برای تحقق این امر راهکارهایی برای آمریکا ارائه می دهد. وی معتقد است ایران جدی ترین بحران سیاست خارجی اوباما می باشد، چرا که اجازه نمی دهد کنترل آمریکا بر منطقه کامل شود و در واقع امپراتوری آمریکا شکل گیرد. او تهدید ایران را یک تهدید نظامی نمی داند بلکه معتقد است ایران درصدد گسترش نفوذ خود است، و این با اهداف آمریکا برای کنترل بر جهان تداخل دارد. چامسکی ایجاد منطقه عاری از سلاح هسته ای در خاورمیانه را مهم ترین راهکار برای ایجاد ثبات می داند و معتقد است آمریکا باید حمایت خود از اسرائیل را کاهش دهد و این کشور را برای پذیرش NPT تشویق کند. او تهدید نظامی علیه ایران را نقض قطعنامه ۱۸۸۷ شورای امنیت می داند؛ البته نیم نگاهی نیز به اشتباهات سیاست خارجی اوباما دارد.

تهدید ایران به شکل وسیعی به عنوان جدی ترین بحران سیاست خارجی دولت اوباما به رسمیت شناخته شده است. ژنرال پترائوس در مارس سال ۲۰۱۰ به کمیته نیروهای مسلح سنا اطلاع داد که «ایران تهدید اولیه در سطح دولتی برای ثبات مسئولیت فرماندهی مرکزی آمریکا در خاورمیانه و آسیای مرکزی، یعنی در مناطقی که نگرانی های اصلی آمریکا در آنجا است به شمار می رود.» اصطلاح ثبات در اینجا به معنی قرار داشتن تحت کنترل شدید آمریکا است. در ژوئن ۲۰۱۰ کنگره، مجازات ها علیه ایران را تشدید و حتی مجازات های شدیدتری علیه شرکت های خارجی که با ایران همکاری کنند وضع کرد.

دولت اوباما به سرعت در حال گسترش قابلیت های تهاجمی ایالات متحده در جزیره دیه گو گارسیا است. به گزارش نیروی دریایی، یک زیردریایی به جزیره اعزام شده است تا موشک های تام هاوک، با قابلیت حمل کلاهک هسته ای را برای زیردریایی های اتمی که قابلیت پرتاب موشک های رهگیر دارند تأمین کند. گزارش شده است که هر زیر دریایی قدرت تهاجمی یک گروه ضربتی ناو هواپیمابر را دارد.

طبق مانیفست برنامه نیروی دریایی ایالات متحده که توسط روزنامه «ساندی هرالد» چاپ گلاسکو به دست آمده، جزئیات تجهیزات نظامی ارسال شده توسط دولت اوباما، شامل ۳۸۷ بمب «بانکر باستر» است که برای انفجار سازه های زیرزمینی بسیار سخت از آن استفاده می شود. طرح استفاده از این «مهمات نفوذکننده پرقدرت» که قدرتمندترین بمب در زرادخانه های غیراتمی است در زمان دولت بوش آغاز شد، ولی درنهایت کنار گذاشته شد.

اوباما پس از کسب کرسی ریاست جمهوری بلافاصله این طرح ها را مجدداً آغاز و چندین سال زودتر از برنامه، اقدام به استقرار این بمب ها کرد، به ویژه با هدف ایران. «دن پلش»، رییس مرکز بین المللی مطالعات و دیپلماسی در دانشگاه لندن، در این رابطه می گوید: «آن ها به طور کامل در حال تدارک اند تا تأسیسات ایران را نابود کنند. بمب افکن های آمریکایی و موشک های دوربرد آماده اند تا ۱۰ هزار هدف را طی چند ساعت در ایران نابود کنند. قدرت نظامی نیروهای مسلح آمریکا از سال ۲۰۰۳ تاکنون، به ویژه در زمان ریاست اوباما، چهار برابر شده است.»

عرب پرس گزارش می دهد که یک اسکادران آمریکایی، به همراه یک کشتی اسراییلی، از طریق کانال سوئز به سمت خلیج فارس حرکت کرده است تا «به تحریم ها علیه ایران عینیت بخشند و بر کشتی هایی که به سوی ایران می روند یا از ایران می آیند نظارت داشته باشند». رسانه های انگلیسی و اسراییلی گزارش می دهند که عربستان سعودی درحال آماده سازی یک مسیر هوایی برای جنگنده های اسراییلی در آسمان کشورش است (که البته این خبر از سوی عربستان تکذیب شد). دریاسالار «مایکل مولن»، رییس ستاد مشترک ارتش آمریکا، در بازگشت از سفرش به افغانستان که با هدف اطمینان بخشیدن به متحدان ناتو در مورد جانشینی ژنرال «مک کریستال» با مافوقش، ژنرال پتراوس، انجام شده بود، به اسراییل رفت تا با «گابی اشکنازی»، فرمانده ستاد مشترک نیروهای مسلح اسراییل، و فرماندهان عالی رتبه نظامی اسراییل رایزنی کند. او در تل آویو گفت و گوی استراتژیک سالانه میان آمریکا و اسراییل را ادامه داد. به نوشته «هارتص»، موضوع این جلسه روی «تدارکات ایالات متحده و اسراییل برای دورنماهای احتمالی یک ایران هسته ای» متمرکز بود. این روزنامه همچنین آورده، مولن تأکید کرده است که «همواره تلاش می کند تا چالش ها را از نقطه نظر اسراییلی ها ببیند».

البته افزایش تهدید نظامی علیه ایران نقض منشور سازمان ملل متحد و نقض ویژه قطعنامه ۱۸۸۷، مصوب سپتامبر ۲۰۰۹ شورای امنیت است که از همه دولت ها مجدداً درخواست کرد که اختلافات مربوط به مسایل هسته ای را بر طبق منشور که استفاده یا تهدید به زور را منع می کند به نحو صلح آمیز حل کنند.

برخی تحلیل گران از تهدید ایران به شیوه های آخرالزمانی یاد می کنند. «آمیتای اتزیونی» هشدار می دهد که «ایالات متحده مجبور خواهد بود یا با ایران به مقابله برخیزد یا تسلیم خاورمیانه شود». او خاطرنشان می سازد که اگر برنامه هسته ای ایران ادامه پیدا کند، ترکیه، عربستان سعودی و دیگر دولت ها نیز به سوی شیوه به کار گرفته شده توسط «ابرقدرت ایران» خواهند شتافت. بدین ترتیب، یک اتحاد منطقه ای مستقل از ایالات متحده شکل خواهد گرفت. اتزیونی در روزنامه «میلیتاری ریویو»، متعلق به ارتش ایالات متحده، به مداخله نظامی آمریکا نه تنها علیه تأسیسات هسته ای ایران، بلکه علیه تأسیسات غیرهسته ای، ازجمله زیرساخت ها که شامل جامعه مدنی این کشور نیز می شود، توصیه می کند. این شیوه عملیات نظامی مشابه تحریم است: ایجاد «درد و رنج به هدف تغییر رفتار.»

● تهدید دقیقاً چه چیزی است؟

گذشته از برخی اظهارات فتنه انگیز، دقیقاً تهدید ایرانی چه چیزی است؟ یک پاسخ صحیح و مقتدرانه از سوی مؤسسه بین المللی مطالعات استراتژیک در «بیلان نظامی سال ۲۰۱۰» در ماه آوریل ارائه شد. شاید حکومت ایران را بتوان تهدیدی برای شهروندانش در نظر گرفت، که البته در مورد متحدان آمریکا در منطقه این موضوع بسیار بیشتر صدق می کند. اما چیزی که ایجاد نگرانی می کند اظهار نظرهای اطلاعاتی و نظامی نیست. بلکه بیشتر آن ها نگران تهدیدی هستند که ایران بر منطقه و جهان تحمیل می کند.

این گزارش ها مشخص می کنند که تهدید ایران اساساً تهدید نظامی نیست. هزینه های نظامی ایران در مقایسه با سایر کشورهای منطقه نسبتا پایین است و دکترین نظامی این کشور هم کاملاً دفاعی و برای مقابله با تهاجم خارجی طراحی شده و در قیاس با آمریکا هم بسیار پائین و هم شدیداً دفاعی است. ایران تنها ظرفیت محدودی برای پیشبینی و تدارک نیرو فراسوی مرزهای خود دارد. راجع به گزینه هسته ای، برنامه هسته ای ایران و تمایلش به این که امکان توسعه تسلیحات هسته ای را باز نگه دارد بخش مهمی از استراتژی بازدارنده ایران است.

اگرچه ایران تهدید نظامی برای آمریکا به شمار نمی رود، اما این بدان معنا نیست که سیاست های ایران برای واشنگتن قابل تحمل است. ظرفیت بازدارندگی ایران از نظر آمریکا «یک اقدام غیر قانونی استقلال طلبانه» تلقی می شود که با طراحی های جهانی ایالات متحده در تعارض است. به ویژه آن که این امر، کنترل آمریکا بر منابع انرژی خاورمیانه را تهدید می نماید. کنترل این منابع، اولویت اصلی برنامه ریزان ایالات متحده از زمان جنگ جهانی دوم بوده است.

اما تهدید ایران فراتر از بازدارندگی است. نفوذ این کشور در منطقه در حال گسترش است. برنامه پنچ ساله کنونی ایران هم سیاست هایی را پی می گیرد که به توسعه روابط دو جانبه منطقه ای و بین المللی، تقویت پیوندهای ایران با کشورهای دوست، تقویت دفاعی و افزایش توان بازدارندگی اش می انجامد. همچنین ایران به دنبال گسترش پیوندهایش با بازیگران منطقه ای است و از انسجام اسلامی هم پشتیبانی می کند.

خلاصه این که، ایران در صدد است منطقه را بی ثبات سازد، در حالی که به قول ژنرال پترائوس، تهاجم آمریکا به این منطقه و اشغال نظامی همسایگان ایران ثبات سازی محسوب می شود، اما تلاش ایران برای گسترش نفوذش در کشورهای همسایه بی ثبات سازی محسوب می شود، از این رو صریحاً عملی نامشروع و غیر قانونی تلقی می شود. البته باید توجه داشت که چنین افشاگری هایی یک امر عادی است. به همین دلیل «جیمز چیس»، تحلیل گر برجسته مسایل مربوط به سیاست خارجی و سردبیر پیشین روزنامه «Foreign Affairs»، زمانی که نوشته بود به منظور ایجاد «ثبات» در شیلی باید در این کشور ایجاد بی ثباتی کرد، از واژه «ثبات»، به لحاظ فنی، به درستی استفاده کرده بود [سرنگون کردن دولت منتخب آلنده و برقرار کردن دیکتاتوری پینوشه].

فراسوی این جرایم، چنین ادعا می شود که ایران همچنین از تروریسم حمایت می کند و اعمال تروریستی انجام می دهد و گزارش ها حاکی از این است که این اعمال را ادامه می دهد. جرم دیگر ایران حمایت از حزب الله و حماس است. ائتلاف حزب الله با چند حزب دیگر حائز رای اکثریت در آخرین انتخابات سال ۲۰۰۹ شده و حماس نیز برنده انتخابات ۲۰۰۶ فلسطین است. همین امر آمریکا و اسراییل را مجبور کرد غزه را به خاطر «رای به مسیر غلط» در یک انتخابات آزاد، مورد تحریم و محاصره ای نامنصفانه قرار دهند.

جالب این که انتخابات مورد نظر، تقریباً تنها انتخابات آزاد در جهان عرب بوده است. البته طبیعی است که نخبگان از تهدید دموکراسی مرعوب شوند و تلاش کنند تا از وقوع آن جلوگیری به عمل آورند. ولی این مورد به نسبت قابل تأمل و قابل توجه است، به ویژه این که ایالات متحده نیز به موازات آن از دیکتاتوری های منطقه ای حمایت می کند؛ همچنین قابل توجه از این نظر که اوباما به شدت از دیکتاتور مصری، مبارک، به دلیل شیوه ای که در ارتباط با جهان اسلام دارد قدردانی می کند.

● اسرائیل / فلسطین

عملیات تروریستی که به حماس و حزب الله نسبت داده می شود در برابر اقدامات تروریستی ایالات متحده و اسراییل در همین منطقه بسیار کم رنگ جلوه می کند. در ۲۵ می، لبنانی ها روز آزادسازی شان و خروج اسرائیل از جنوب لبنان را بعد از ۲۲ سال به عنوان نتیجه مقاومت حزب الله جشن گرفتند. در اسرائیل این واقعه به عنوان تهاجم ایران علیه اسرائیل در لبنان اشغالی یاد می کنند. این نیز از نظر شیوه امپریالیستی کاملاً عادی است. به همین دلیل، پرزیدنت «جان اف کندی»، «حمله از داخل و اداره آن از شمال» را محکوم کرد. «ادلای استیونسون»، سفیر کندی در سازمان ملل، حمله نیروهای ویتنام جنوبی با بمب افکن های آمریکایی، جنگ افزارهای شیمیایی و بردن دهقانان به سوی اردوگاه های مجازی و دیگر اقدامات بی ضرر را «حمله از داخل» خوانده بود.

حمایت ویتنام شمالی از هم وطنان جنوبی شان که در اشغال آمریکا بسر می بردند، یک «تهاجم» تلقی شده بود که با مأموریت خیرخواهانه آمریکا سنخیت نداشت. «آرتور شلزینگر» و «تئودور سورنسون»، دو تن از مشاوران کندی که صلح طلب بودند نیز از اقدام واشنگتن در پاسخ شدید به «تهاجم» ویتنام جنوبی قدردانی کردند. در سال ۱۹۵۵، رییس ستاد مشترک ارتش آمریکا به تعریف و دسته بندی چند نوع «تهاجم» پرداخت، از جمله «تهاجم بدون سلاح» یعنی جنگ افزارهای سیاسی یا خرابکاری. به عنوان مثال، ایجاد یک شورش داخلی علیه نیروهای پلیسی که توسط ایالات متحده گمارده شده بودند، یا انتخاباتی که به بی راهه کشیده شد. این شیوه استفاده نیز در تحلیل های سیاسی رایج است و در این شعار که «جهان از آن ماست» کاملاً معنی و مفهوم خود را پیدا می کند.

حماس در برابر اشغال گری نظامی اسراییل و اقدامات غیر قانونی و خشونت آمیزش در سرزمین های اشغالی مقاومت می کند و در عین حال متهم است که اسراییل را به رسمیت نمی شناسد. در مقابل، آمریکا و اسراییل نه تنها فلسطین را به رسمیت نمی شناسند، بلکه بی امان و قاطعانه در جهت عدم ایجاد کشور فلسطین فعالیت می کنند. حزب حاکم اسرائیل در خط مشی انتخاباتی اش در سال ۱۹۹۹ موجودیت هر نوع دولت فلسطینی را منع و اعلام کرد که یک دولت فلسطینی نمی تواند بین اسرائیل و اردن وجود داشته باشد.

حماس به پرتاب راکت به سوی نیروهای اسراییلی مستقر در مرز متهم شد. بی شک چنین اقدامی جنایتکارانه است، ولی کسری از خشونت های اسراییل در غزه هم نمی شود؛ جاهای دیگر پیش کش. مهم است به یاد داشته باشیم که ایالات متحده و اسراییل به خوبی می دانند چگونه می توانند به وحشتی که با چنین علاقه ای حکمفرما کرده اند پایان دهند. اسراییل به طور رسمی تصدیق می کند که در زمان آتش بس موقت در سال ۲۰۰۸ هیچ راکتی از سوی حماس شلیک نشد. اسراییل پیشنهاد حماس مبنی بر تمدید آتش بس را نپذیرفت و ترجیح داد که عملیات سبعانه و نابودگر خود علیه غزه را در دسامبر ۲۰۰۸ با حمایت کامل ایالات متحده از سر بگیرد؛ عملیاتی که به هیچ وجه بویی از قانون و اخلاق در آن به مشام نمی رسید.

● ترکیه: مدلی برای دموکراسی

علی رغم ایراد های جدی که در مدل دموکراسی ترکیه وجود دارد، ترکیه مدل دموکراسی جهان اسلام است که انتخاباتی نسبتاً آزاد دارد و همچنین در آمریکا مورد انتقاد شدید بوده است. افراطی ترین انتقاد زمانی بود که حکومت از نظر ۹۵ درصد مردم تبعیت کرد و از پیوستن به نیروهای ائتلافی در حمله به عراق خودداری نمود؛ این اقدام ترکیه مورد انتقاد شدید واشنگتن قرار گرفت مبنی بر این که نمی فهمد چگونه باید به مانند یک دموکراسی واقعی در برابر اصول برقرارکننده دموکراسی تصمیم گیری کند: این صدای ارباب است که سیاست را تعیین می کند، نه صدای آحاد مردم جامعه.

دولت اوباما بار دیگر به خشم آمد، زمانی که ترکیه و برزیل به همراه ایران تلاش کردند تا برای غنی سازی این کشور برنامه ای، ولو محدودکننده، تعریف کنند. اوباما در نامه ای به رییس جمهور برزیل، «لولا داسیلوا»، از این اقدام قدردانی کرد، ظاهراً به این هدف که این برنامه شکست خواهد خورد و تبلیغی علیه ایران خواهد بود. زمانی که این طرح به موفقیت رسید، ایالات متحده خشمگین شد و خیلی سریع با تصویب قطعنامه ای در شورای امنیت و تشدید تحریم ها علیه ایران این طرح را تضعیف کرد. تحریم های جدید آن چنان بی معنی بودند که چین بلافاصله به جرگه کشورهای موافق پیوست؛ به این نیت که این تحریم ها در نهایت منافع غربی ها را در رقابت با چین دچار مشکل خواهد کرد. بار دیگر واشنگتن به صورت شتاب زده خاطرنشان کرد که دیگران نباید در نظارت ایالات متحده بر این منطقه مداخله کنند.

رای منفی ترکیه و برزیل علیه طرح تحریم های آمریکا در شورای امنیت و نیز رای ممتنع لبنان باعث وحشت بیشتر در واشنگتن شد. «فیلیپ گوردون»، دیپلمات رده بالای دولت اوباما در امور اروپا، به ترکیه هشدار داد که اقدامات ترکیه برای آمریکا قابل درک نیست و ترکیه باید تعهد به مشارکت با غرب را نشان دهد. سخنی که «آسوشیتدپرس» از آن با عنوان تذکر نادر به یک هم پیمان مهم ناتو یاد کرد.

طبقه سیاسی نیز موضوع را درک کرده است. «استیون کوک»، از کارشناسان شورای روابط خارجی آمریکا، معتقد بود که سئوال اصلی اکنون این است: «چگونه باید ترک ها را سر جایشان بنشانیم؟» در تیتر یکی از گزارش های نیویورک تایمز آمده بود: «معامله با ایران لکه ای بر مشروعیت رهبر برزیل.»

شواهدی وجود ندارد که نشان دهد دیگر کشورهای منطقه نظری غیر از دیدگاه ترکیه داشته باشند. برای مثال پاکستان و ایران اخیرا قراردادی برای خط لوله نفتی جدیدی امضاء کرده اند. نگران کننده تر برای آمریکا این است که خط لوله یادشده ممکن است تا هند نیز گسترش یابد. پیمان آمریکا با هند در سال ۲۰۰۸ از برنامه هسته ای هند و به طور غیر مستقیم از برنامه تسلیحات هسته ای اش حمایت می کند و طبق دیدگاه «موئد یوسف»، مشاور آسیای جنوبی موسسه صلح، ایالات متحده تمایل داشت که از پیوستن هند به این خط لوله جلوگیری کند. هند و پاکستان دو کشور از سه کشوری هستند که از امضای پیمان NPT خودداری کردند. (سومین کشور اسرائیل است). همه پیشرفتی که این کشورها در تسلیحات هسته ای داشتند با حمایت آمریکا بود و هنوز هم آمریکا حمایت می کند.

● معافیت های (استثنائات) عدم تکثیر

هیچ شخص عاقلی نمی خواهد که ایران یا هر کشور دیگری تسلیحات هسته را گسترش دهد. تشکیل منطقه ای عاری از تسلیحات هسته ای در خاورمیانه تنها راه موثر است. این موضوعی است که در کنفرانس ان پی تی در اوایل ماه مه سال ۲۰۱۰ هم مطرح شد. مصر نیز به عنوان رییس دوره ای جنبش عدم تعهد پیشنهاد داد که از شروع مذاکرات در مورد خاورمیانه عاری از تسلیحات هسته ای حمایت شود، همان طور که غرب و آمریکا در کنفرانس بازبینی NPT در ۱۹۹۵ با آن موافقت کرده بودند.

واشنگتن هنوز به طور رسمی موافق است، ولی اصرار دارد که اسراییل از این قاعده مستثنی باشد و به علاوه هیچ اشاره ای نیز به این که خود در آن دخیل خواهد بود نکرده است. «هیلاری کلینتون»، وزیر امور خارجه آمریکا، اعلام کرد هنوز وقت آن نرسیده که این منطقه برقرار شود، درحالی که واشنگتن اصرار بر آن داشت که هیچ پیشنهادی مبنی بر قرار گرفتن برنامه هسته ای اسراییل تحت نظارت آژانس اتمی یا درخواست از کشورهای امضاء کننده برای ارائه اطلاعات در مورد تجهیزات و فعالیت های هسته ای اسراییل قابل قبول نیست. شگرد اوباما در طفره روی این است که به موضع اسراییل روی آورد: هرگونه پیشنهادی در این زمینه باید منوط به برقراری جامع صلح باشد که آن نیز به طور نامحدود از سوی ایالات متحده به تأخیر خواهد افتاد، همان طور که طی این ۳۵ سال به تأخیر افتاده، غیر از چند مورد استثناء موقتی.

به گفته آسوشیتدپرس، «یوکیا آمانو»، رییس آژانس اتمی، از وزاری خارجه ۱۵۱ کشور عضو خواست تا نظرات خود را در مورد این که چگونه می توانند قطعنامه ای تهیه کنند تا اسراییل نیز به جمع کشورهای امضاء کننده پیمان وارد شود و تأسیسات اتمی خود را به روی بازرسان آژانس بگشاید ارائه دهند.

کمتر بدین مسئله توجه شده که ایالات متحده و انگلستان برای خود مسئولیت ویژه ای برقرار کرده اند تا در مورد ایجاد منطقه آزاد هسته ای در خاورمیانه همکاری کنند. این دو کشور به عنوان بهانه ای برای حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ به قطعنامه ۶۸۷ شورای امنیت تصویب شده در سال ۱۹۹۱ اشاره کردند که در آن از عراق خواسته شده تا به تولید سلاح های کشتارجمعی خود پایان دهد. ایالات متحده و انگلستان ادعا کردند که عراق چنین کاری را صورت نداده است. ما به این بهانه آن ها کاری نداریم، ولی در آن قطعنامه از امضاء کنندگان خواسته شده است که برای برقراری یک منطقه آزاد هسته ای در خاورمیانه تلاش کنند.

اظهارات بلیغ و شیوای اوباما برای منع گسترش جنگ افزارهای اتمی بسیار مورد توجه و قدردانی قرار گرفت، تا بدان جا که حتی به یک جایزه صلح نوبل نیز منجر شد. یک گام مؤثر در این جهت همان برقراری منطقه های آزاد هسته ای است. اقدام دیگر آن است که دست از حمایت از برنامه های هسته ای سه کشوری که پیمان را امضاء نکرده اند برداریم، زیرا در اغلب موارد، بلاغت با عمل کردن همسو نیست. در حقیقت، این دو در این مورد با یک دیگر در تضاد کامل قرار دارند. این ها حقایقی است که کمتر بدان ها توجه می شود.

آمریکا، به جای اتخاذ گام های عملی برای کاهش تهدید تکثیر سلاح های هسته ای، در حال برداشتن گام های مهمی به سمت تقویت کنترل مناطق مهم نفت خیز خاورمیانه است و در این راه اگر ابزارهای غیر نظامی کافی نباشد از ابزار نظامی نیز استفاده می کند. این اقدام بر اساس دکترین امپراتوری آمریکا قابل فهم و حتی پذیرفتنی است، اما با این وجود پیامدهای هولناکی دارد.

نویسنده: نوام - چامسکی

مترجم: سید رضی - عمادی

منبع: سایت - باشگاه اندیشه - تاریخ شمسی نشر ۱۶/۰۵/۱۳۸۹ - به نقل از zcommunications.org

صفحه اینترنتی مرتبط: http://www.zcommunications.org/the-iranian-threat-by-noam-chomsky-۱



همچنین مشاهده کنید