پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

کسی چشم انتظار شماست


کسی چشم انتظار شماست

دل به دل راه دارد, نشان به آن نشان که رسول خدا ص چون از سفر بازگشت, فرمود« نسیم الهی را از جانب یمن حس می کنم

دل به دل راه دارد، نشان به آن نشان که رسول خدا(ص) چون از سفر بازگشت، فرمود« نسیم الهی را از جانب یمن حس می کنم. رایحه بهشت از طرف قرن می آید. چه قدر مشتاق دیدار توام اویس! هر کس او را دید، سلام مرا برساند». او کیست ای پیامبر رحمت که چنین مشتاقانه یادش می کنی؟ «با اینکه عظمت و شخصیت دارد، در نظر شما فردی عادی است. اگر ازمیان شما غائب شود، هرگز سراغش را نمی گیرید و اگر در جمع شما حاضر شود، به او اهمیت نمی دهید. او در پیشگاه الهی مقامی بزرگ دارد چندان که در روز رستاخیز، در سایه شفاعت او دو قبیله به بهشت می روند. او مرا نمی بیند ولی به آیین من ایمان می آورد و سرانجام در رکاب علی در صفین به شهادت می رسد... او مردی است که قرآن را تلاوت می کند و بر خویش می گرید». این همه صحابه! پیامبر چرا باید درباره مردی که تازه در آخرین سال حیات آن حضرت به اسلام گرویده، چنین به اشتیاق و احترام سخن بگوید؟ «شهادت می دهم که الهی جز الله نیست و محمد فرستاده خداست. لبیک یا محمد(ص)! با تمام وجود اسلام می آورم. با تو پیمان می بندم که تا بند بند وجودم از هم نپاشد، وفادار تو باشم.»

... اینجا ذی قار است، ۷۲ سال بعد. همه از کوفه آمده اند تا سپاه به سمت صفین حرکت کند اما علی(ع) هنوز منتظرست؛ «امروز از سوی کوفه، هزار نفر بی کم و کاست به سوی من می آیند و با من بیعت می کنند». عبدالله بن عباس می شمارد، ۹۹۹ نفر! کس دیگری نیست، چه چیز باعث شده حضرت چنین بگوید؟! ناگاه مردی سلاح بر دوش از راه می رسد. دست مقتدا را می گیرد و بیعت می کند. «بیعت می کنم بر شنیدن سخنانت و جنگیدن در رکابت تا مرگم فرا رسد.» الله اکبر! «رسول خدا به من خبر داد که اویس را اینجا ملاقات می کنم. او از حزب خدا و رسول خداست. مرگش شهادت است و روز قیامت، به تعداد دو قبیله ربیعه و مضر شفاعت می کند». در فتنه مهیب، چشم کور کن و عقل سوزی که پیش روست، چه ستاره راهنمایی طلوع می کند! خوش آمدی برادر، منتظرت بودم.

دل به دل راه دارد، نشان به آن نشان که چون آتش جنگ جمل فرو نشست، کسی از یاران امام عرض کرد دوست داشتم برادرم فلان هم با ما در این جنگ بود و در ثواب و پیروزی آن شریک می شد.«أهوی اخیک معنا. آیا دلش با ما بود؟ اراده و خواست او با ماست؟» بله ای امیرمؤمنان! «پس با ما بود و با ما بودند آنها که در رحم مادران و صلب پدران جای دارند، گذشت روزگار آنها را به عرصه می آورد و حق و ایمان با آنها بر پا داشته می شود».

دل ما کجا و پیش کیست؟ سراغی از او می گیریم تا آنها هم که باید، سراغش را بگیرند؟ رایحه بهشت می افشاند یا بوی تعفن از آن برمی خیزد؟ «خود را با استغفار معطر کنید، پس بوی نافرمانی و معصیت، شما را رسوا و بی آبرو نسازد». انصاف بدهیم و با مروت بسنجیم. آیا آنجاست که باید، یا آنجا که نشاید؟ «مروت آن است که خداوند تو را از آنجا که امر فرموده غایب نبیند و آنجا که نهی فرموده، حاضر نیابد». هشتم ذی الحجه هم آمد، روز «ترویه» شد. گویا ما هم رؤیایی شدیم. دل هایمان تا دیدار و طواف خانه خدا رفت. فردا، روز عرفه و عرفات است و سپس، منا و قربانی. دل است، آن که باید می کشد و می برد، با همه زنجیر و زنگارهایش. «ما شما را فراموش نکرده و در مراعات شما سستی نورزیده ایم».

اینجا مسجد الحرام است.«فضیل! مردمی را که دور کعبه طواف می کنند، ببین». خطاب امام محمد باقر علیه السلام است. «در جاهلیت این گونه طواف می کردند. همانا به آنان فرمان داده شد طواف کنند، سپس به سوی ما آمده و اظهار پیوند و ولایت با ما کنند و یاری خویش را عرضه نمایند. کلام خداست فضیل! واجعل افئده ً من الناس تهوی الیهم. دل هایی از مردم را چنان قرار ده که شیفته و مشتاق آنها شوند. سزاوار است مردم این خانه را زیارت کنند و بزرگ بدارند چرا که خداوند آن را بزرگ داشته است. و سزاوار است هر جا که هستیم به دیدار ما بیایند». و باز آن حضرت فرمود «کمال و تمام حج، به دیدار امام است».

روز ترویه است امروز، هشتم ذی الحجه سال ۰۶ هجری. حجاج آماده مناسک می شوند. اما تمام وکمال حج، حسین(ع)، رو به سویی دگر دارد. قبله آنجاست که امام آنجاست. هر که دارد هوس کرببلا بسم الله، هر که دارد سر همراهی ما بسم الله! دیشب بود که فرمود «الحمدلله، ماشاءالله و لاقوه الا بالله و صلی الله علی رسوله... چقدر مشتاق دیدار گذشتگان خود هستم، اشتیاق یعقوب به یوسف... رضایت خدا رضایت ما اهل بیت است، بر بلای او صبر می کنیم و او نیز به آنچه پاداش صابران است وفا خواهد کرد. اگر پود از جامه جدا شود، اهل بیت نیز از رسول خدا جدا خواهند شد... اکنون هر کس که آماده است تا خون خویش را در راه ما ارزانی کند و جان خود را برای ملاقات خدا مهیا کرده همراه ما عزم رحیل کند که ما فردا به راه می افتیم ان شاءالله». نرو در این سفر! قربانگاه در پیش است! «رسول خدا را در عالم رؤیا دیدم. فرمود حسین! روی به این راه کن که خدا می خواهد تو را کشته ببیند». مروه و صفا و منای ما کربلاست. هر که مهیاست بیاید، آن که چابک است و برای چنین روز بزرگی خود را سبک و مهیا کرده است. آن که گرفتار نیست. آن که می تواند به چشم بر هم زدنی برخیزد و راه افتد. آن که از پارسایان است و رهاست. «ارادتهم الدنیا و لم یریدوها، و اسرتهم ففدوا انفسهم منها». آنها که اسارت نمی توانند هر چند با فدیه دادن و فدا شدن.

در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن

شرط اول قدم آن است که مجنون باشی

نقطه عشق نمودم به تو هان سهو مکن

ورنه چون بنگری از دایره بیرون باشی

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش

کی روی، ره ز که پرسی، چه کنی، چون باشی

تاج شاهی طلبی، گوهر ذاتی بنمای

ار خود از تخمه جمشید و فریدون باشی

مدتی پیش بود که «تمام حج»، با صحابه و تابعین در «منا» اتمام حجت کرد و سخنانی گفت به غایت تکان دهنده و هشدارآمیز: جماعت! عبرت بگیرید از آنچه خدا دوستان خود را با سرزنش علما و دانشمندان یهود پند داده است، آنجا که می فرماید «چرا بزرگان یهود، آنها را از گفتار گناه آلود باز نمی دارند؟» و می فرماید «لعنت شدند آنها که از بنی اسرائیل کافر شدند» تا آنجا که فرمود «و چه زشت بود اعمالی که انجام می دادند». چرا خداوند آنان را سرزنش می کند؟ برای اینکه ستمگران را می دیدند که ستم روا می دارند و فساد برمی انگیزند ولی نهی نمی کردند... آیا این همه احترام و کرنش مردم برای این نیست که آنها توقع دارند شما به احیای حقوق الهی قیام کنید؟ اما شما اغلب از ادای حق الهی کوتاهی ورزیدید و حقوق ائمه و پیشوایان را سبک شمردید، حق ضعیفان و بینوایان را پایمال نمودید و آنچه را که حق می دانستید به ناروا گرفتید ولی در راه خدا نه مالی بخشیدید و نه جانتان را به خاطر کسی که شما را آفرید به مخاطره انداختید و نه از خویشاوندان برای رضایت الهی بریدید. آیا با این اعمال زشت، رضوان خدا و همجواری پیامبران را آرزو دارید؟!... می بینید که پیمان های الهی در هم شکسته می شود ولی هیچ دم نمی زنید در حالی که برای نقض بعضی از پیمان های پدرانتان ناله سرمی دهید و پیمان رسول خدا(ص) را نادیده می گیرید... شما مصیبت بارترین مردم هستید چرا که از مسئولیت ها، آگاهانه دست کشیدید.

روز ترویه و عرفه است دوباره، روز آنها که دل در گرو امام خود دارند و سر به عاریت به دوست سپرده اند. روز ابراهیم است و حسین، و آن دل های دریایی که ابراهیم دعا کرد تا برای اهل بیت، برای حسین(ع) طوفانی باشد. نگاه کن! حرارت محبت حسین-این عشق همیشه سوزان- را در قلب خویش حس نمی کنی؟! می شود ترویه و عرفه بیاید و تو کربلایی و شیدا نشوی حال آن که امام صادق فرمود «شیعیان ما از بقیه گل ما آفریده و با آب ولایت ما آمیخته شدند.»

دلی را که به آب و گل محبت اولیا سرشته باشند، ظرفی است پرگنجایش تر از دریا. «ای کمیل! این دل ها چونان ظرف است و ارزنده ترین آنها، پرگنجایش ترین آنهاست». دریا، زباله و مردار در خویش نگاه نمی دارد. زلال است، اگر چه طوفانی. این روزها مبارک، زمان نرم شدن و گرم شدن دل هاست. روزگار طلب و نجواست.

در این شب سیاهم، گم گشت راه مقصود

از گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت

ای آفتاب خوبان می جوشد اندرونم

یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت

در ساعتی از این روزها می شود به «تمام حج»(عج) رسید، اگر خود را از چشم دوست نینداخته باشی. «خداوندا مرا مانند کسی که از چشم عنایت تو افتاده و جامه خواری بر تنش پوشانده ای، از خود دور نکن، بلکه دستم را بگیر و باز دار از سقوط بی دینان و دلهره گمراهان و لغزش فریب خوردگان و گرداب هلاک شدگان... دل مرا به انزجار از زشتی و رسوایی گناهان بپوشان... و محبت دنیای فرومایه از دل من برکن!... پس مرا به حیات طیبه زنده بدار... و بمیران به مرگ کسی که نورش، پیشاپیش و از سمت راستش در حرکت است... و مرا از شماتت دشمنان و حلول بلا و خواری و گرفتاری در پناه آور... و مرا در وادی طغیان رها مکن و تا دم مرگ در گرداب جهل و بی خبری فرو مگذار و مایه پند و عبرت دیگران مخواه... و دیگری را جایگزین من نکن و نام مرا از دفتر نیکان حذف منما... و تجارت مرا پرسود گردان... و مرا مددکار ستمگران و یاور آنها در نابودی کتابت، قرار نده... و درود خداوند بر محمد و خاندان پاک و پاکیزه او» (مناجات امام سجاد علیه السلام در روز عرفه)

یعنی می شود من و تو را نیز در انتظار باشند و بشمارند تا ۹۹۹، هزار شود؟ یعنی من و تو هم دریافته ایم که امروز «ذی قار» یا کربلا کجاست، مروت کدام و مقتدا کجا؟! اگر چنین است... پس سعی تان مشکور! زیارت قبول! حجتان تمام!

محمد ایمانی



همچنین مشاهده کنید