سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

امیر مؤمنان ع هارون پیامبر ص


امیر مؤمنان ع هارون پیامبر ص

در بسیاری از روایات معتبر از پیامبر گرامی ص , نسبت امیرمومنان علی ع به پیامبر ص همانند نسبت هارون ع به موسی ع دانسته شده است

در بسیاری از روایات معتبر از پیامبر گرامی(ص)، نسبت امیرمومنان علی(ع) به پیامبر(ص) همانند نسبت هارون(ع) به موسی (ع) دانسته شده است. در برخی از تعابیر درباره امیر مؤمنان علی(ع) این معنا مورد تاکید قرار گرفته که سرنوشت این وصی رسول الله(ص) همانند آن وصی پیامبر خدا یعنی حضرت موسی(ع) بوده است.

نویسنده در این نوشتار با نگاهی به آموزه های قرآنی بر آن شده تا وضعیت هارون(ع) را در امت یهودی با وضعیت امیرمومنان علی(ع) در امت یهودی مسلک اسلام تبیین نماید و طابق النعل بالنعل بودن رفتار و اندیشه های بنی اسرائیلی در عصر وصایت را بیان کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

● سرنوشت مشترک امتها

انسانها از نظر ساختار، ماهیتی یکسان با تفاوت های جزیی دارند. از این رو در اندیشه و رفتار نیز شباهت های بسیاری را می توان در ایشان یافت. جوامع بشری نیز به عنوان فرآورده انسانی و برآیند آن، از شباهت و تشابهات بسیاری برخوردار است. این گونه است که سنت ها و قوانین حاکم بر انسانها و جوامع از همانندی و یکسانی برخوردار می شود.

در آموزه های قرآنی، موضوعاتی به عنوان قوانین و سنت های حاکم بر جوامع بشری مطرح شده که از جمله آنها سنت ابتلاء، سنت تغییر، سنت عذاب و مانند آن است.

در برخی از روایات به موضوع مهم همانندی امت اسلام با امت یهود اشاره شده است. شاید همین تشابه زیاد دو امت است که بخش اعظم آموزه های قرآنی و گزارش ها اختصاص به یهودیان داده شده و خداوند بسیاری از جزئیات این امت را گزارش کرده و به تحلیل و تعلیل رفتارها و جریان سنت ها در ایشان پرداخته است.

روایت شده که پیامبر فرمود: «آنچه در مردم پیشین بوده طابق النعل بالنعل و بدون کم و کاست در این امت هم می باشد.» (بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۲۵۲)

و در گفتگوی امام رضا(ع) با مامون آمده است: مامون پرسید: که شما درباره رجعت چه می فرمایید؟ امام (علیه السلام) فرمود: آن، بجا و حق است و در امت های پیشین هم بوده است و قرآن مجید هم بدان ناطق است، و رسول خدا(ص) هم فرموده: هر چه در امت های سابق اتفاق افتاده در این امت نیز اتفاق خواهد افتاد بی کم و کاست، طابق النعل بالنعل و بدون تفاوت. (عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۰۲) حمیدی از دانشمندان معروف اهل تسنن در کتاب «جمع بین صحیحین» از ابوسعید خدری روایت کرده که پیغمبر فرمود: «هر آینه شما از روش پیشینیان خود، وجب به وجب و ذراع به ذراع پیروی می کنید؛ تا بدانجا که اگر آنان در لانه سوسماری وارد شده باشند شما نیز مرتکب این کار می شوید. گفتیم: ای رسول خدا، آیا مراد شما یهود و نصارا هستند؟ فرمود: پس چه کسی را می گویم.» (صحیح بخاری، کتاب الاعتصام بقول النبی، ۹/۱۰۳- سنن ابن ماجه، باب افتراق الامم، حدیث آخر).

زمخشری نیز در تفسیر «کشاف» از حذیفه روایت نموده که پیغمبر(ص) فرمود: شما امت اسلام بعد از من شبیه ترین امتها به بنی اسرائیل هستید و طابق النعل بالنعل از راهی که آنها رفتند خواهید رفت تا جایی که من نمی دانم گوساله پرست هم خواهید شد؟!

براساس آموزه های قرآنی، ریشه این همراهی را باید در همدلی آنان دانست. خداوند می فرماید: «افراد نادان گفتند: «چرا خدا با ما سخن نمی گوید؟ یا برای ما معجزه ای نمی آید؟» کسانی که پیش از اینان بودند نیز مثل همین گفته ایشان را می گفتند. دلها و افکارشان به هم می ماند. ما نشانه های خود را برای گروهی که یقین دارند، نیک روشن گردانیده ایم.»(بقره، آیه ۱۱۸)

براین اساس، آیاتی که در قرآن درباره اقوام پیشین بویژه بنی اسرائیل آمده، تنها گزارش و قصه نیست، بلکه بیانگر اموری است که امت اسلام نیز دچار آن خواهد شد. بنابراین، لازم است به گونه ای عمل کند که دچار غضب الهی نشوند، چنانکه بنی اسرائیل یا امت های دیگر شدند. (بقره، آیات ۶۱ و ۹۰؛ آل عمران، آیه ۱۱۲)

● منزلت امیرمؤمنان(ع) هارون پیامبر(ص)

در روایات معتبر بسیار که شیعی و سنی آن را نقل کرده اند، پیامبر(ص) بارها به اشکال گوناگون، امیرمؤمنان علی(ع) را هارون موسی(ع) معرفی می کند. از جمله در حدیث معروف منزلت می فرماید: انت منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی؛ تو برای من در مقام و منزلت هارون برای موسی هستی جز اینکه بعد از من پیغمبری نخواهد بود.

این حدیث در منابع اهل سنت نیز آمده است. از جمله در کتاب فضائل الصحابه از صحیح البخاری در حدیث شماره ۳۵۰۳ آمده است: «حدثنی محمد بن بشار حدثنا غندر حدثنا شعبه عن سعد قال: سمعت ابراهیم بن سعد عن ابیه قال: قال النبی(ص) لعلی: اما ترضی أن تکون منی بمنزله هارون من موسی.»

همچنین در «کتاب فضائل الصحابه » صحیح مسلم، در حدیث شماره ۲۴۰۴ نیز آمده است: «قال رسول الله(ص) لعلی: انت منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی» همچنین می توان به کتب دیگری چون «کتاب المناقب»، سنن الترمذی، حدیث ۴۲۳۷، ۰۳۳۷، ۱۳۷۳، «کتاب المقدمه »، سنن ابن ماجه، الحدیث ۰۱۲ و ۶۲۱؛ مسند، احمد ابن حنبل، ۹۷۱/۱ و ۸۳۳/۳؛ مناقب، ابن حنبل، حلیه الاولیاء، حافظ ابو نعیم اصفهانی، ۵۹۱/۷؛ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ۴۳۲/۱، ۴۲۰/۴، ۲۹۲/۹؛ کنزل العمال فی سنن الاقوال و الافعال، متقی هندی، ۱۱۵۵/۲۱ به بعد اشاره داشت که به این حدیث پرداخته اند.

در روایات آمده است هنگامی که پیامبر اسلام برای جنگ تبوک از مدینه حرکت می کرد، علی(ع) را برای رسیدگی به کارهای مسلمانان به جای خود منصوب کرد. علی به محمد گفت: «مرا میان زنان و کودکان می گذاری؟» و محمد بدو پاسخ داد: «آیا راضی نیستی که برای من به منزله هارون برای موسی هستی؟»

حدیث منزلت که قطعیت صدور آن مورد اعتراف بزرگان علمای اسلام و ثقات محدثین شیعی و سنی است نزد شیعیان بر تقدم و افضلیت علی بر سایر صحابه دلالت می کند. این حدیث به اسناد معتبر از علی(ع) و عمر بن الخطاب و سعدبن ابی وقاص و معاویه و ابوسعید خدری و ام سلمه و اسماء بنت عمیس و سایر یاران پیامبر اسلام(ص) روایت شده و چنانکه گفته شد در صحاح و مسانید عمده چون صحیح بخاری و صحیح مسلم و صحیح ابن ماجه و سنن بیهقی و مانند آن ثبت است.

پیامبر(ص) همچنین در جاهای مختلف از اخوت خود با امیرمؤمنان علی(ع) سخن به میان می آورده و گاه نسبت خود و او را با امت، نسبت پدری دانسته و می فرماید: انا و علی ابوا هذه الامه؛ من و علی پدران این امت هستیم. (بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۶۳، ص۵ و ۵۷۲؛ مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی، ماده اب)

خداوند نیز به صراحت و بدون هیچ پرده پوشی، ایشان را نفس و جان پیامبر(ص) معرفی می کند. (آل عمران، آیه ۱۶) بنابراین، حتی می توان به یک معنا گفت که نسبت میان پیامبر(ص) و علی(ع) قوی تر از نسبت موسی(ع) و هارون(ع) است.

اگر براساس روایات به همان نسبت هارونی بسنده کنیم، باید به قرآن مراجعه کرده و دریابیم حضرت هارون(ع) چه منزلت و مقامی در دستگاه پیامبری حضرت موسی(ع) داشته است.

● منزلت حضرت هارون(ع) در قرآن

هارون(ع) براساس آیات و روایات، فرزند عمران و برادر بزرگ موسی(ع) از طرف پدر و مادر بود. او یکی از پیامبران بنی اسرائیل بود و به جهت داشتن فصاحت و بلاغت در کلام و وجاهت در میان مردم بنا به درخواست حضرت موسی(ع) از طرف خداوند به یاری و همکاری با موسی(ع) مأمور گردید. هر دو با هم به نزد فرعون رفتند و او را به خداپرستی دعوت کردند و بنی اسرائیل را از مصر نجات بخشیدند و به جانب سرزمین مقدس سوق دادند.

هارون(ع) جانشین موسی(ع) در زمان رفتن آن حضرت(ع) به میقات در کوه طور سینا بود. پیامبران بنی اسرائیل از صلب او بودند. حضرت هارون(ع) سه سال قبل از موسی(ع) وفات کرد. (اعلام القرآن، شبستری، ص ۶۰۰۱؛ دانشنامه قرآن، خرمشاهی، ج۲، ص ۰۳۳۲)

براساس آموزه های قرآنی، وی پیامبر تابع حضرت موسی(ع) بود و می بایست تحت ولایت موسی(ع) عمل می کرد، لذا همواره دوشادوش حضرت موسی(ع) در همه مواقع حساس حضور داشت. (طه، آیات ۴۰ تا ۶۴ و نیز ۸۷ تا ۴۹؛ شعراء، آیات ۱۰ تا ۷۱؛ مؤمنون، آیات ۴۵ تا ۷۴؛ اعراف، آیات ۱۴۸ و ۰۵۱ و آیات دیگر)

قرآن نسبت هارون با موسی(ع) را در آیات گوناگون در امور و موضوعاتی چون برادری (مائده، آیه ۵۲، اعراف، آیه ۱۱۱ و ۱۵۱؛ مؤمنون، آیه ۵۴؛ شعراء، آیه ۳۱ و آیات دیگر)، قوت و پشتگرمی (طه، آیه ۲۳)، شریک در نبوت و رسالت و مأموریت (طه، آیه۳۳)، وزارت (طه، آیه ۹۲؛ فرقان، آیه ۵۳) و خلیفه (اعراف، آیه ۲۴۱) اعلام می کند.

براساس حدیث منزلت و احادیث دیگر، امیر مؤمنان(ع) نسبت به پیامبر(ص) از همین منزلت برخوردار بود و تنها موردی که در آن استثنا شده این است که حضرت امیرمؤمنان علی(ع) نبوت ندارد، ولی این بدان معنا نیست که شریک در مأموریت نیست و شراکت ایشان به اشکال دیگر مورد اثبات قرار گرفته است؛ زیرا مقامی که امیرمؤمنان علی(ع) از آن برخوردار است، فراتر از شراکت در نبوت می باشد؛ چرا که براساس صراحت آیه۱۶ سوره آل عمران، آن حضرت نفس و جان پیامبر(ص) است. از این رو از ابعاد دیگر شخصیت و منزلت، حتی برتر از هارون(ع) می باشد. این گونه است که پیامبر(ص) نور خویش با نور علی(ع) را یکی می داند. (احقاق الحق، ج۵، صص ۲۵۰-۹۴۲؛ بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۱، ح۴۳) و بیان می کند که از وحی هر آنچه خود می بیند و می شنود، حضرت امیرمؤمنان علی(ع) می بیند و می شنود. آن حضرت(ع) این مطلب را در نهج البلاغه این گونه نقل می کند: «به راستی من فریاد شیطان را هنگام نزول وحی بر پیامبر(ص) می شنیدم... پس آن حضرت(ص) به من فرمود: تو آنچه من می شنوم می شنوی و آنچه را که می بینم می بینی الا اینکه تو پیامبر نیستی ولی وزیر من هستی. (نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه ۴۳۲ (قاصعه)، ص ۲۱۸؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱۳، ص ۷۹۱)

براساس آنچه گفته شد می توان این مطلب را به وضوح دریافت که حضرت امیرمؤمنان علی(ع) برادر، شریک در امر، قوت و پشتگرمی، وزیر و خلیفه پیامبر(ص) است.

● استضعاف هارون(ع)، از سوی یهود

خداوند در آیات ۱۴۹ و ۰۵۱ سوره اعراف به شیوه برخورد امت یهود و بنی اسرائیل با حضرت هارون(ع) هنگام اعلام خلافت آن حضرت(ع) می پردازد و می فرماید: «با موسی، سی شب وعده گذاشتیم و آن را با ده شب دیگر تمام کردیم. تا آن که وقت معین پروردگارش در چهل شب به سر آمد و موسی هنگام رفتن به کوه طور به برادرش هارون گفت: «در میان قوم من جانشینم باش، و کار آنان را اصلاح کن و راه فسادگران را پیروی مکن.» و چون موسی، خشمناک و اندوهگین به سوی قوم خود بازگشت، گفت: پس از من چه بد جانشینی برای من بودید! آیا بر فرمان پروردگارتان پیشی گرفتید؟ و الواح را افکند و موی سر برادرش را گرفت و او را به طرف خود کشید. هارون گفت: «ای فرزند مادرم، این قوم، مرا ناتوان یافتند و چیزی نمانده بود که مرا بکشند، پس مرا دشمن شاد مکن و مرا در شمار گروه ستمکاران قرار مده.»

در این آیات به روشنی بیان شده که یهودیان با خلیفه به حق پیامبرشان چگونه برخورد کردند و او را به استضعاف کشاندند و اجازه ندادند تا به خلافت بپردازد؛ بلکه به جای پیروی و اطاعت از خلیفه خدا و رسول، به دنبال سامری و گوساله اش رفتند و گمراه شدند. (اعراف، آیه ۸۴۱ و آیات دیگر قرآن)

در روایات بسیاری این معنا بیان شده که حضرت علی(ع) در بیان وضعیت خود با امت به وضعیت هارون اشاره می کند. از جمله این که به نزد قبر پیامبر(ص) رفته و گریان به آن حضرت(ص) عرضه می دارد: این قوم مرا ضعیف شمردند و نزدیک بود که مرا بکشند.

پیامبر به فاطمه و همسر او و دو پسرش نگاهی کرد و فرمود: ای سلمان! خدا را شاهد می گیرم افرادی که با اینان بجنگند با من جنگیده اند، افرادی که با اینان روی صلح داشته باشند با من صلح کرده اند، بدانید که اینان در بهشت همراه منند.

سپس پیامبر(ص) نگاهی به علی(ع) کرد و فرمود: ای علی! تو به زودی پس از من، از قریش و متحد شدنشان علیه خودت و ستمشان سختی خواهی کشید. اگر یارانی یافتی با آنان جهاد کن و به وسیله موافقینت با آنان بجنگ و اگر کمک کار و یاوری نیافتی صبر کن و دست نگه دار و با دست خویش خود را به نابودی مینداز. تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسی هستی، هارون برای تو اسوه خوبی است، به برادرش موسی گفت: ان القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی؛ این قوم مرا ضعیف شمردند و نزدیک بود مرا بکشند. (کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص ۹۶۵، انتشارات هادی- قم، الطبعه الأولی، ۵۰۴۱ هـ.)

امت اسلام با انتخاب خلافت سامری و امامت وی از پذیرش انتخاب وصی رسول الله(ص) سرباز زدند و گرفتار همان ارتدادی شدند که خداوند از آن بیم داده بود. (آل عمران، آیه ۴۴۱) این گونه بود که آنان هم همانند بنی اسرائیل غضب خدا را به جان خریدند و ذلیل و خوار شدند. (بقره، آیات ۱۶ و ۰۹؛ آل عمران، آیه ۲۱۱)

اینها تنها گوشه ای از حقایق قرآنی است که در امت اسلام تکرار شد و سنت خداوندی در حق امت اسلام نیز جاری گشت. باشد از این امور عبرت گیریم و در تاریخ معاصر دست از ولی الله(عج) و نائب بر حق ایشان برنداریم و دنبال سامری و گوساله پرستی نرویم تا خوار و ذلیل در دنیا و گرفتار عذاب الهی در آخرت نشویم.

خلیل منصوری



همچنین مشاهده کنید