جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

چین در دریای خزر


چین در دریای خزر

چین یکی از بازیگران جدید در عرصه انرژی به حساب می آید مناسبات نزدیک ایجاد شده, بین عشق آباد و پکن هیچگونه جای تعجبی ندارد برعکس, این نزدیکی کاملا طبیعی است, زیرا دارای پایه های محکم اقتصادی و سیاسی می باشد

چین یکی از بازیگران جدید در عرصه انرژی به حساب می آید. مناسبات نزدیک ایجاد شده، بین عشق آباد و پکن هیچگونه جای تعجبی ندارد. برعکس، این نزدیکی کاملا طبیعی است، زیرا دارای پایه های محکم اقتصادی و سیاسی می باشد. ترکمنستان در دوره نیازوف و هم اکنون در دوره بردی محمدف، روسیه را با صراحت کامل "رها" می کند و گازی را که در گذشته به شرکت گاز پروم روسیه وعده داده شده بود، به چین وعده می دهد و با این کار، خود را رقیب مستقیم اقتصادی روسیه می سازد. در این رابطه جایی برای تعجب کردن وجود ندارد. "ترکمنستان " حق دارد از کرملین نفرت داشته باشد; همین کرملین بود که سه سال پیش روس های ترکمنستان را در بدل همین گاز برایش فروخت. حضور چین در بازارهای انرژی آسیای مرکزی، اهمیت زیادی برای این کشور دارد. وابستگی چین به واردات نفت و گاز، بسیار بیشتر از وابستگی ایالات متحده آمریکا است و با گذشت هر سال وضعیت وخیم تر می شود. وابستگی چین به واردات از حوزه خلیج فارس به صورت فزاینده ای به مرحله حساسی می رسد و در صورت بروز رویارویی با ایالات متحده آمریکا، نیروی دریایی چین توانایی آن را ندارد که امنیت خطوط ارتباطی دریایی را تضمین کند. ناوگان جنگی آمریکا بدون تصادم مستقیم با ناوگان جنگی چین، می تواند چین را در محاصره شدید دریایی قرار دهد.

اما برای چین یک راه برون رفت وجود دارد: چین می تواند با احداث لوله های انتقال نفت و گاز بر روی زمین، یعنی خارج از حوزه نفوذ ناوگان جنگی آمریکا، نفت و گاز کشورهای آسیای مرکزی را که تا امروز صادر کننده عمده نفت برای چین بوده است را به خاک خود وارد کند. این کار بطور جدی موقعیت ژئوپولیتیک منطقه را تغییر خواهد داد و امنیت نسبی واردات نفت و گاز به چین تامین خواهد شد. ناگفته نماند که از نگاه تئوریک آمریکایی ها می توانند از پایگاه های هوایی خود در عراق و افغانستان بر لوله های انتقال گاز و نفت روی زمین نیز حمله کنند. علاوه بر آن لوله های فوق می توانند مورد حملات رادیکال های اسلامی قرار گیرند زیرا آنها به دلیل سیاست های خشن چین در قبال مسلمانان ایالت سین کیانگ، از این کشور آزرده خاطر هستند (مناسبات واقعی چین با وهابی ها یک مبحث جداگانه است). پس بنا به دو دلیل فوق، به نظر ضروری می رسد که سربازان چینی وظیفه محافظت از لوله های انتقال نفت و گاز را در خاک کشورهای آسیای مرکزی بر عهده بگیرند.

حضور سربازان چینی در ترکمنستان، برای رهبری این کشور بسیار خوشایند خواهد بود و این موضوع در مورد رهبری ازبکستان نیز صدق می کند که لوله های انتقال نفت و گاز حتما از قلمرو آن کشور عبور خواهند کرد. رژیم نیازوف که صراحتا خودکامه بود و رژیم کمی نرم تر کریموف (اگر کاربرد واژه"نرم تر" در باره این رژیم درست باشد) هراس فراوان از بروز حوادثی مشابه رویدادهای اندیجان دارند، به ویژه اگر واشینگتن از شورشیان پشتیبانی کند. همزمان باید گفت که مقامات عشق آباد و تاشکند درک می کنند که مسکو سرکوب شورشها را از دیدگاه سیاسی حمایت خواهد کرد، اما به آنها هیچ کمک عملی نظامی نخواهد کرد. روسیه عملا برای این کار امکانات ندارد. علاوه بر آن افکار عمومی در روسیه بیش از پیش مخالف گسیل داشتن سربازان روسی برای دفاع از رژیم روسی ستیز ترکمنستان و رژیم کریموف که به هیچوجه روسی دوست نیست، خواهد بود. اما پکن با کمال میل کمک خواهد کرد.

رژیم های خودکامه ترکمنستان و کریموف برای چین، از دیدگاه ماهیت شان، خویشاوند به حساب می آیند. تجربه سرکوب شورش های مردمی نزد چینی ها وجود دارد; کافیست چند نمونه سرکوبگری ها را به یاد آوریم: رویدادهای میدان "تیان آن من"، مبارزه با جدایی طلبان در ایالت سین کیانگ و تبت و همچنان سرکوب مرتب شورش های دهقانان چین که زمینهای شان را برای ابد غصب می کنند بنابراین سربازان چینی، اگر گذر شان به ازبکستان و ترکمنستان بیفتد، نه تنها از لوله های انتقال نفت و گاز بلکه همچنان از رژیم های تاشکند و عشق آباد حفاظت خواهند کرد. برای ایران نیز مرزهای شمالی مطمئن تر خواهد بود، اگر در مرزهای شمالی آن بخشهایی از ارتش چین حضور داشته باشند. ترکمنستان در دوره نیازوف و "هوجینتائو" نه تنها موافقت نامه برای ساخت لوله انتقال گاز از ترکمنستان به چین، بلکه همچنان موافقتنامه هایی درباره مبارزه با تروریسم، افراط گرایی و جدایی طلبی را امضا کرده اند. اینکه این اصطلاحات برای رهبران چین و ترکمنستان چه معنی دارند، می توان حدس زد و حدس زدن در این مورد بسیار آسان است. کشیدن لوله انتقال گاز از ترکمنستان تا چین، بدون عبور از خاک قزاقستان ممکن نخواهد بود ناگفته نماند که قزاقستان از هم اکنون در پروژه های انرژی چین قرار گرفته است.

مقامات پکن می توانند تصمیم بگیرند که لوله گاز در قزاقستان نیز نیاز به محافظت دارد و از سوی دیگر انتقال سربازان به ترکمنستان و ازبکستان به معنای عبور آنها از قلمرو قزاقستان خواهد بود. شایان ذکر است که اگر بخشهایی از ارتش چین در آسیای مرکزی جابجا شوند، قزاقستان عملا در محاصره قرار می گیرد و نمی تواند در برابر فشار زورگویانه چین مقاومت کند. ارتش قزاقستان از دیدگاه ظرفیت نظامی خود به هیچوجه قابل مقایسه با ارتش چین نیست. بنابراین اگر پکن از آستانه تقاضا کند که اجازه دهد تا نیروهایش را برای محافظت لوله ها در قلمرو قزاقستان مستقر سازد، آستانه جرات ردکردن این تقاضا را نخواهد داشت. امیدواری به دریافت کمک از ایالات متحده آمریکا، چیزی بیشتر از یک خواب و خیال نخواهد بود، تنها کافی است که عامل جغرافیایی را در نظر داشته باشیم. در نتیجه روسیه در دو جناح با حضور سربازان چینی مواجه خواهد شد: یکی در شرق دور- از آمور تا اوسور- و دیگری در آسیای مرکزی - از آستاراخان تا برناوول. چینی ها همزمان در تمام خط آهن سراسری سیبری می توانند نفوذ کنند. علاوه بر آن چینی ها به یکباره وارد حوزه دریای ولگا و دریای اورال با شبکه پیشرفته خطوط مواصلاتی راه آهن و جاده های شوسه آنها می شوند و ساختار زمینها در این مناطق نیز برای یورش بسیار مناسب تر از ماورای بایکال و شرق دور است. هیچ کوهی وجود ندارد و همه جا دشت است. در هر جهت با پای پیاده یا به سواری تجهیزات می توان رفت. فاصله از پتروپائولوسک (مرکز استانی در شمال قزاقستان) تا سورغوت (یکی از مراکز عمده استخراج نفت روسیه) - صرف ۸۰۰ کیلومتر و از اورالسک تا مسکو - اندکی بیشتر از ۱۰۰۰ کیلومتر است. هواپیماهای۱۲-J چینی می توانند از اورالسک نه تنها تا مسکو بلکه تا وولوگدا و سکتیفکار پرواز کنند. واضح است که ناحیه نظامی ارتش چین به نام "لانژو" (مرکب از ۱۰ لشکر و ۵ گروهان زمینی به ۲ دسته تانک و ۳ دسته هوایی) به یکباره وارد آسیای مرکزی نمی شود. در آغاز برای چینیها چند بخش کوچک نظامی کفایت می کند. مهم این است که "یک تکیه گاه به دست بیاید". پس از آن بر مبنای همین قطعات کوچک می توان تعداد سربازان را تا حد نیاز افزایش داد، تنها مساله واقعی همانا زمان لازم برای انتقال آنها خواهد بود. مهاجران چینی به همین شیوه عمل می کنند - کافیست که در هر جایی یک گروه کوچک چینی پیدا شود، بعد از آن، این گروه می تواند از شمار بسیار زیاد چینی ها پذیرایی کند.

میهن پرستان روسیه دوست دارند غوغا به پا کنند، به عنوان مثال در رابطه با هر پایگاه هوایی کوچک آمریکایی در رومانی فریاد داد و بیداد را آغاز کنند که قرار است "روسیه را محاصره کنند". جالب است توجه شود که آیا حضور سربازان چینی در آسیای مرکزی چیزی مشابه به این نوع نگرانی را به وجود خواهد آورد یا به مثابه گسترش همکاریها با چین تفسیر خواهد شد؟ و جالب است توجه شود که اگر ارتش چین در قزاقستان جابه جا شود، "سناریوی ۲۰۱۵" که سال گذشته در مطبوعات روسیه به چاپ رسیده است، یک خوشبینی ساده لوحانه خواهد بود؟ اگر جدی حرف بزنیم، از دیدگاه نظامی مقاومت در یک چنین وضعیتی برای روسیه غیرممکن خواهد بود. برای روسیه مهمترین کشور، از جمله گروه کشورهای مستقل همسود، همانا قزاقستان است; حتی مهمتر از بلاروس و اوکراین. اما این نزدیکی تنها از طریق اقدامات مناسب هردو طرف - هم قزاقستان و هم روسیه - میسر و ممکن خواهد بود و بس.

در مجموع در مورد خط لوله نفتی قزاقستان-چین، باید گفت که این خط لوله ۲۸۵۰ کیلومتر طول دارد و می تواند روزانه چهارصد هزار تا یک میلیون بشکه نفت قزاقستان را به چین منتقل کند. هزینه ساخت آن ۲/۶ تا ۳/۵ میلیارد دلار برآورد شده است و مزیت احداث آن این است که امکان دستیابی قزاقستان را به بازار بزرگ و در حال رشد چین فراهم می کند. احداث این خط لوله با مشکلاتی مواجه است. مسیر آن بسیار طولانی است و از لحاظ اقتصادی به صرفه نیست و بازیافت آن ضعیف است و از همه مهمتر قزاقستان را به چین وابسته خواهد کرد. در مورد خط لوله گاز ترکمنستان-چین-ژاپن، نیز در سال ۱۹۹۴ ترکمنستان یادداشت تفاهمی با چین امضا کرد که خط لوله ای با ظرفیت ۲۸ میلیارد متر مکعب در سال از طریق ازبکستان به سواحل شرقی چین احداث کند و گاز آنجا بوسیله ادامه خط لوله یا بصورت مایع شده به کشتی به ژاپن حمل شود. این خط لوله توسط کنسرسیومی بین المللی شامل میتسوبیشی ژاپن، شرکت ملی نفت چین و اکسون آمریکا پیشنهاد شده است که منابع گاز شرق ترکمنستان در حوزه آمودارنیسکی را به بازار چین، ژاپن و کره خواهد رساند.

نویسنده : جواد باقرزاده



همچنین مشاهده کنید