جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

رشد چشمگیر تئاتر مذهبی در سال های اخیر


رشد چشمگیر تئاتر مذهبی در سال های اخیر

رشد کمی و کیفی تئاتر مذهبی در سال های اخیر چشمگیرتر بوده است پیش از انقلاب اسلامی, تئاتر مذهبی به طور خودجوش و کمرنگ از سوی برخی از هنرمندان کشورمان پیگیری می شد و این حرکت خودجوش پس از انقلاب از طریق مساجد, کانون های فرهنگی مذهبی, مدارس و بسیج و سپاه و حوزه هنری تبلیغات اسلامی به حد اعتلای کمی خود رسید

رشد کمی و کیفی تئاتر مذهبی در سال های اخیر چشمگیرتر بوده است. پیش از انقلاب اسلامی، تئاتر مذهبی به طور خودجوش و کمرنگ از سوی برخی از هنرمندان کشورمان پیگیری می شد و این حرکت خودجوش پس از انقلاب از طریق مساجد، کانون های فرهنگی مذهبی، مدارس و بسیج و سپاه و حوزه هنری تبلیغات اسلامی به حد اعتلای کمی خود رسید.

در این دوره مطرح شدن مسایل مذهبی ملاک بود و باید احکام و فرامین دینی از طریق تئاتر به عموم آموزش داده می شد. بنابراین تئاتر مذهبی آغازین کاملا ساده و آموزشی بود و گاهی نیز این جریان متصل بر جریان تبلیغی می شد، تا در فضای مذهبی باز هر آن چه پیش از انقلاب ممنوع شده بود به عنوان شعائر مذهبی در اختیار عموم قرار گیرد. در زمان جنگ، باورهای مذهبی مانند ایثار، جهاد، شهادت جزو مضامین تئاترهای مذهبی شدند، تا از این طریق آدم ها برای حضور در جنگ آمادگی ذهنی و روانی بیشتری پیدا کنند. هدف اعزام نیروهای معتقد به جبهه های جنگ بود. آن ها باید آگاهانه در راهی پا پیش می گذاشتند که جز شهادت هیچ آینده دیگری برای آن قابل پیش بینی نبود. تعداد این آثار زیاد بود و در هر مدرسه و مسجد و جبهه ای می شد این نوع کارها را با حضور رزمندگان، دانش آموزان، دانشجویان و غیره دید.

این نوع تئاتر ساده مردمی شده بود و در بین توده ها به دنبال اهداف انقلابی و تبلیغی بود، و رفته رفته با پایان گرفتن جنگ از رونق افتاد. هر چند هنوز هم رگه هایی از آن را در تئاتر دفاع مقدس می بینیم، که شاید این بار سادگی و آموزشی بودن و تبلیغی شدنش جزو آسیب های آن به شمار آید. اما روزگاری جزو لاینفک آن تئاترها به شمار می آمد. از دهه ۷۰ کم کم شاهد رشد نوعی تئاتر مذهبی-دینی بودیم که صرفا به جنبه های تبلیغی و تهییجی توجه نداشت بلکه هدف رسیدن به معیارهای زیبایی شناسانه برای بیان توجیه پذیرانه آثار بود، هر چند در این بین تئاتر ساده و عمومی نیز مسیر خود را با همان فرامین و اصول از پیش جا افتاده پیش می برد. شاید این جریان دوم کاملا متاثر از فضاهای مذهبی و هنر مذهبی مانند تعزیه بود. در فضای مذهبی سادگی یک رکن غیرقابل تغییر است. تمامی پیامبران برای عامه مردم، با زبانی ساده و محاوره ای فرامین و دستورات دینی-مذهبی را ابلاغ کرده اند و تمامی پیروان و مبلغان جریان های مذهبی نیز باید با همین سادگی به تبلیغ بپردازند. هدف پیچاندن و سردرگمی مردم نیست، بلکه در ساده ترین شکل ممکن باید مفاهیم و دستورات القاءپذیر شوند.

به همین مناسبت نیز تئاتر مذهبی از جریان روشنفکری بسیار ابا دارد و به راحتی تن به چنین شرایطی نمی دهد. با این تحلیل ساده که مخاطب این گونه آثار همیشه سادگی را یک رکن ارتباطی در نظر می گیرند. مگر آن که هدف تجربه کردن و ارتباط با اقشار تحصیلکرده باشد. در آن صورت زیبایی شناسی و هر گونه فرم و دفرم و پیچیدگی مضمونی و موضوعی توجیه پذیر خواهد بود. شاید در این دگرگونی تجربه ها بتوان شکل های نوین تری را به تئاتر مذهبی هر کشوری اضافه کرد، تا از راه های دیگر نیز بتوان مفاهیم مذهبی را برای دیگران القاء کرد. محمد چرمشیر در همکاری با دو کارگردان نامی -آتیلا پسیانی و سیروس کهوری نژاد- نوعی تئاتر آیینی را تجربه کرد که این حرکت چند صباحی طول نکشید و آن چه باید نتیجه آن باشد و از سوی دیگران ادامه یابد، تداوم پیدا نکرد. اسب در باد ،ماری که آب می خورد زهر می شود و گاوی که آب می خورد شیر می شود، نمونه ای از این حرکت بود که در همان سال ها بحث های کوچکی را به دنبال داشت. حتی این نمونه ها داشت با واژه و سبک و سیاق پست مدرنیسم هم آغشته می شد و یا با چنین اصطلاحی هم نام و هم سو می شد، با این وجود نتوانست به عنوان یک ژانر -حداقل از سوی کارگردان های بومی و شهرستانی- در مطالعه آیین های سنتی-مذهبی خود به عنوان یک الگو مطرح شود. هم چنین محمد چرمشیر در همکاری با کارگردان هایی مانند فرهاد مهندس پور، دکتر علی رفیعی و رضا حداد، نمونه های قابل ملاحظه ای از تئاتر دینی را مطرح ساختند. خود این نمونه ها می تواند برای تئاتر دینی اسلامی هم به عنوان یک الگوی موثر و مفید به کار گرفته شود. دیر راهبان و روز رستاخیز هر دو به کارگردانی فرهاد مهندس پور، مسایلی را دربرمی گیرد که کاملا دینی است، اما با وجود اشتراکات بسیار با دین اسلام، در ظاهر به مسیحیت بیشتر گرایش دارد. در در مصر برف نمی بارد، مساله عشق و هجران یوسف و عاشقی های زلیخا مطرح می شود که نوعی عرفان تلقی می گردد.البته این مسایل در دین اسلام مشترک است، ولی ارتباط مستقیم با این مسایل ندارد. تئاتر مذهبی شیعی با راه اندازی جشنواره تئاتر رضوی از سال ۸۲ به طور جدی تر محور بحث ها شد که این جشنواره از دوره چهارم (سال ۸۵) با حمایت مرکز هنرهای نمایشی و سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران برگزار شد و در این دوره نمونه های قابل بحث تری برای پیشبرد اهداف این جشنواره ایجاد شد.

در این دوره تعدادی متن با این مضمون مشخص تولید شد تا در سال های دیگر از سوی افراد علاقه مند برای کار کردن استفاده شود. این جشنواره امسال نیز دوره پنجم خود را با دنباله روی از این اهداف در بجنورد برگزار کرد. هم چنین همایش آیین های عاشورایی که از سال ۸۳ به همت مرکز هنرهای نمایشی برگزار شده است، یکی دیگر از جشنواره هایی است که در ماه محرم با هدف اعتلای تئاتر مذهبی برگزار می شود. در این جشنواره هم امام حسین(ع) و مصایب خاندان او در کربلای خونین مورد توجه هنرمندان قرار می گیرد. این جشنواره ها باید از حالت سفارشی شده بیرون بیاید و هنرمندان بر پایه باورهای خود و بنابر کشف و شهود شخصی اقدام به نوشتن و اجرا کنند. این گونه نتیجه مطلوب تر خواهد بود، در غیر این صورت همه چیز رنگ و لعاب تصنعی به خود خواهد گرفت و از یک ارتباط دوجانبه محروم خواهد شد. محمد رحمانیان و گروه فدک در سال های اخیر تجربه های زیادی را در زمینه تئاتر مذهبی به صحنه آوردند. محمد رحمانیان از سال ۸۲ با نمایش های پل، اسب ها و عشقه هم به لحاظ جذب مخاطب و هم رعایت اصول زیبایی شناسانه و هم دربرگیرنده محتوای مذهبی-دینی سرآمد بوده است. این سه نمونه کاملا حرفه ای بوده و همین ها نیز برای همه می تواند به عنوان الگو مطرح شود. مهدی متوسلی در گروه فدک تهیه کننده نمایش هایی مانند خورشید کاروان ،اذان صبح و نخل های سوخته مدینه بوده است، که این نمایش ها نیز با هدف جذب مخاطب معتقد تولید و تاکنون موفق به جذب تعداد زیادی از علاقه مندان در تالارهای گوناگون شده اند. همین نمونه ها و نمونه هایی از این دست فراوان است که خود می تواند بیان گر یک تئاتر مذهبی فعال باشد که به صورت خودجوش در کنار دیگر تولیدات تئاتری کشور از جایگاه معتبری برخوردار است. مشروط بر این که بتوان زمینه حرفه ای شدن، مستقل بودن و پرهیز از سفارشی شدن را برای رشد و تعالی آن فراهم کرد. علاوه بر موارد فوق می توانیم به نمونه های درخشانی از تئاتر دینی نیز اشاره کنیم که هر یک به نوعی می تواند راهگشا برای هنرمندان دیگر باشد. نغمه ثمینی (رازها و دروغ ها، افسون معبد سوخته)، حمید امجد (نیلوفر آبی، مهر و آیینه ها) و چیستا یثربی (سرخ سوزان) صاحب این نمونه های برجسته هستند که این آثار در یک فرصت مفصل باید مورد کنکاش کارشناسان قرار گیرد و با ریز شدن ویژگی های این آثار هنرمندان دیگر نیز از روند شکل گرفتن آگاه شوند. یکی از بهترین راه ها برای آموزش فنون نوشتاری دیگران، تجزیه و تحلیل درست و موشکافانه آثار آنان است و اگر قرار باشد که تئاتر مذهبی هم همیشه با شکل های قابل استنادتری روبه رو شود، باید آثار ارزشمند قبلی به دقت مورد نقد و تحلیل قرار گیرند.



همچنین مشاهده کنید