پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

می‌نوشتم عشق


می‌نوشتم عشق

می‌نوشتم عشق دستم بوی شبنم می‌گرفت
آهِ حوای درون دامان آدم می‌گرفت
می‌نوشتم شعر یک توده شقایق بود و آه
آشنا دستی ز دست باد مریم می‌گرفت
می‌نوشتم شاعری سر در گریبان غروب
یادگاری …

می‌نوشتم عشق دستم بوی شبنم می‌گرفت

آهِ حوای درون دامان آدم می‌گرفت

می‌نوشتم شعر یک توده شقایق بود و آه

آشنا دستی ز دست باد مریم می‌گرفت

می‌نوشتم شاعری سر در گریبان غروب

یادگاری می‌نویسد، عشق ماتم می‌گرفت

می‌رسیدم تا لب دریا نگاهم بود و موج

انتشار آبی امواج را غم می‌گرفت

می‌گذشتم از گلاب کوچه‌ی اردیبهشت

بوی گل‌های اشارت در پناهم می‌گرفت

با تو می‌گفتم فقط از ابرها، آئینه‌ها

یک قلم، یک دفتر بی‌نام عالم می‌گرفت

می‌کشیدم نقش باران روی پلک داغ باغ

می‌سرودم یک غزل باران دمادم می‌گرفت

غزل تاجبخش



همچنین مشاهده کنید