پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

آیا جواد خیابانی عوض شده است


آیا جواد خیابانی عوض شده است

به بهانه پخش مسابقات یورو ۲۰۱۲ از شبکه سوم

«در آموزه های زرتشت چنین آمده است؛ هر چه رامرد یا زنی درست و خوب و شایسته دانست، باید از روی روشن بینی به جای آورد و به دیگران نیاز بیاموزد تا همه آن را به درستی انجام دهند» و «آیا واقعاً شما به آموزه های خود به عنوان یک ایمان قلبی پایبندید؟» یا «باز هم خواسته اید شخص دیگری را با نقد خود دراز کنید؟ و این چه تصویری است که از انسان ها در ذهن خود می سازید ...»

این جمله ها، از کنفوسیوس نیست! باور کنید این ها را جواد خیابانی در نامه اش خطاب به منتقدان نوشته. مردی که با ادبیات متفاوت، اطلاعات قوی و صدای توانمندش، «روزی» توانست فصل جدید گزارش فوتبال را رقم بزند و – به نوعی - پدر یک نسل نوجوان شود.

اما توانایی های خیابانی به حدی بود که توانست «روزی» دیگر، فاصله اوج تا حضیض را به سرعت طی کند و به جایی برسد که هم منتقدان مشهور سینما و تلویزیون نوازشش کنند و هم انبوه صفحه های شبکه های اجتماعی و حتی سایت های رسمی خبری، سوتی ها و نوع گزارشش را سوژه کنند.

خیلی ها هم به او لقب «مهره سوخته» و «استعداد تلف شده دادند» و خیلی های دیگر، در نقدش از حد انصاف گذشتند تا به نامه پرسوز و آه خیابانی ختم شود.

جواد خیابانی با استعداد ذاتی و توانایی های منحصر بفردش، تغییرات «روز به روز» زیادی را پشت سر گذاشته. و آغاز جام ملت های اروپا، روز دیگر اوست؛ فرصتی که می تواند جواد خیابانی را به روزهای بهترش بازگرداند یا برای همیشه، زیر انتقادات تند و تیز مردم، دفن کند. این پرونده، فارغ از همه پیش بینی ها و پیشگویی ها، نگاه منصفانه ای دارد به پدیده «جواد خیابانی». مردی که می توانست بهترین باشد و در این «روزها» فرصتش را دارد ...

● صدا

مهم ترین ویژگی جواد خیابانی صدای اوست. صدای او خوب و پرطنین است. کلمات را کامل و رسا ادا می کند. برخلاف عادل فردوسی پور که خیلی وقت ها کلماتش نامفهوم است، حرف را جویده جویده می زند یا جملات را نصفه کاره رها می کند. خیابانی هیچ کدام از این عیب ها را ندارد. اتفاقا شاید یکی از مشکلات او همین باشد؛ اینکه سوتی های او خیلی واضح شنیده می شود و به یاد همه می ماند، به همین خاطر است.

اینکه علیرغم همه انتقادها، باز هم گزارش های او را نگاه می کنیم هم به همین خاطر است. ارزش صدای صاف خیابانی را وقتی بهتر متوجه می شویم که گزارش های قدیمی بهرام شفیع و اسکندر کوتی را شنیده باشیم و یا همین حالا گزارش های گزارشگران شهرستانی را از شبکه شما پیگیری بکنیم. انصاف باید داد که خیابانی گوش دادن، از همه اینها بهتر است و کمتر روی اعصاب راه می رود.

● لحن

صدای واضح خیابانی یک عیب اساسی دارد آن هم لحن اوست که می خواهد با استرس دادن به کلمات و جملاتش ولو در جای بی مورد، هیجان را به خورد مخاطب بدهد.

این اصرار بر هیجان توی گزارش، به جای کشف هیجان در زمین بازی معمولا به نوعی حماسه سازی زورکی منجر می شود. تیم ملی دارد با بورکینافاسو (مثلا) بازی می کند و هنوز دقایق اولیه است و بازی خودش را پیدا نکرده که یکهو خیابانی داد می کشد و موقعیت نصفه نیمه ای را که به صورت الابختکی نصیب تیم ملی شده، در حد یک گل مسلم به برزیل جلوه می دهد.

عبارت «حالا» که تکیه کلام دائمی خیابانی است، از همین ویژگی او می آید؛ به همین معنی که تا به حال هر چه دیده اید را رها کنید، از «حالا» به بعد قرار است بازی شکل دیگری پیدا بکند که معمولا هم پیدا نمی کند. یا عبارت «پدر ورزش ایران» که خیابانی برای علی آبادی ساخته بود، از همین روحیه او می آید که لحنش را چنان حماسی می کند که خودش هم باورش می شود و توی آن شور و هیجان، حرف هایی می زند که بعداً سوژه می شود.

البته باید انصاف داد که این لحن و این حماسه سازی مدام، گاهی هم مثل بازی های تیم ملی با تیم های درجه یک جواب می دهد و به دل می نشیند (آن عبارت «این غزال تیزپای ایرانه» که بعد از گل دوم بازی با استرالیا گفت را یادتان هست؟) ولی خدایی اش توی بازی های باشگاهی آن هم لیگ فرض کنید بوندس لیگا، این لحن پراسترس و پرهیجان چه جایی دارد؟

● ادبیات

خیابانی کتابی حرف می زند. این، به خودی خود نه حسن است و نه عیب. در حالت عادی، فقط یک ویژگی است. اما وقت هایی که این ویژگی با هیجان یا اخلاقگرایی افراطی او ترکیب می شود، تبدیل به پاشنه آشیل او می شود؛ چرا که موقع هیجان، خیابانی رو به عامیانه گویی می آورد و ترکیب این زبان عامیانه با ادبیات کتابی، چیز خنده داری از آب درمی آید. (مثلا وقتی که حین گزارش تیم ملی، یکباره با بازیکن ها احساس صمیمت می کند و مدام از اصطلاح عامیانه «بچه ها» استفاده می کند و چیزهایی می گوید که در دکان هیچ عطاری پیدا نمی شود «حالا بچه ها ترتیب بازی را به گونه دیگری رقم می زنند!)

در مواقع اخلاق گرایی هم اصرار او برای نشان دادن زشتی ها یا زیبایی های اخلاقی ضمن بازی، او را به سمت استفاده از صفت های بی مورد می برند (مثلا وقتی می خواهد بگوید اوضاع شیر تو شیر شده است و تماشاچی ها دارند صندلی های ورزشگاه را پرت می کنند، می گوید «حالا تماشاگران دارند به صندلی های بی گناه/ بی تقصیر جایگاه ها آسیب می زنند»).

کلا خیابانی به صفت سازی علاقه دارد (در حدی که به جای سبزپوش می گوید «سبزقامت» یا »سبزاندام»)، از صفات تفضیلی (تر و ترین) زیاد استفاده می کند (و همین، زیاد سوژه به دست منتقدهاش می دهد).

قید مورد علاقه اش هم «به جرات» است که حتی برای بدیهی ترین اطلاعات (مثل اینکه چند دقیقه به پایان بازی بیشتر نمانده) هم این طوری به کارش می برد: «حالا می تونم به جرات بگویم که ...»

● اطلاعات

خیابانی مهندسی خوانده، اهل پیگیری اخبار و اطلاعات هست، تاکتیک های فوتبال را می شناسد، سوتی وحشتناکی در زمینه اطلاعات فوتبالی از او به یاد نداریم، گاهی حتی در اجراهایش از کارشناس های قدری مثل محصص ایراد می گیرد و معمولا هم درست ایراد می گیرد.

با این حال او علاقه چندانی به استفاده از اطلاعاتش در ضمن گزارش ندارد. در حالی که این ارائه اطلاعات ضمن گزارش، یکی از ویژگی های اصلی گزارش های عادل فردوسی پور و مزدک میرزایی است اما خیابانی برعکس، معتقد است که مردم قبلا این اطلاعات را توی اخبار و روزنامه ها شنیده یا خوانده اند و دیگر نباید سمت ارائه اطلاعات رفت. شاید هم به این خاطر باشد که هر وقت اطلاعاتی ضمن بازی داده، خبرنگارها اطلاعاتش را زیر سوال می برند. یک بار گفت یوروم (همسر افشین قطبی) اهل کره شمالی است و بعد کار به ارائه شناسنامه و این ها کشید تا عاقبت ثابت کرد که یوروم زاده کره شمالی است و باید او را اهل کره شمالی به حساب آورد، نه جنوبی.

● اخلاق

خیابانی دوست دارد همیشه همه چیز خوب باشد. همه با هم رفیق باشند، به هم گل بدهند، روی هم را ببوسند و حالا ضمنش یک فوتبالی هم بازی بکنند. توی گزارش های او، معمولا یک دوجین توصیه اخلاقی خطاب به تماشاگرها و حتی بازیکن های توی زمین که اصلا صدای او را نمی شنوند، جاسازی می شود.

منتها مشکل اینجاست که ما پای گزارش فوتبال نمی نشینیم که اخلاقمان بهتر شود. برای درس اخلاق، راه دیگری داریم و پای منبر بزرگان می رویم. وقتی توی داربی پرسپولیس – استقلال که طرفداران هر تیمی دوست دارند تیم حریف کم کم سه تا گل بخورد، خیابانی این طوری گزارش می کند که «حالا یک هموطن، توپ رو از یک هموطن دیگر می گیرد»

بیننده نه تنها اخلاقش بهتر نمی شود که حتی ممکن است به طرف کارهای غیراخلاقی نظیر حرف های بالای ۱۸ سال هم میرود. تازه این همه ماجرا نیست. خیابانی گاهی در این اخلاقیاتش نسبی گرایی هم می کند و آنجاست که فاجعه به اوج خودش می رسد.

او معمولا نسبت به تیم ملی یا تیم های باشگاهی ایران با اغماض بیشتری قضاوت می کند. توی بازی سپاهان – النصر، بازیکن سپاهان با رعایت نکردن بازی جوانمردانه باعث اخراج دروازه بان حریف و نابودی تیم مقابل شد. توی آن شرایط گل نکردن پنالتی، کمترین کاری بود که سپاهان می توانست بکند منتها جواد خیابانی قسمت اول ماجرا را به کل نادیده گرفت و بقیه وقت بازی، ما را با توصیف رشادت و شجاعت و سخاوت و باقی صفات سپاهانی ها که پنالتی را گل نکرده اند، بمباران کرد.

● تمرکز

پاشنه آشیل اصلی جواد خیابانی همین جاست. خیابانی قدرت نکته سنجی و سرعت انتقال عادل فردوسی پور را ندارد. نمی تواند مثل او بازی های زبانی بکند یا نکته های غیرفوتبالی (از «جدایی نادر از سیمین» بگیرید تا ماجرای اختلاس) را توی دل گزارش بیاورد.

گاهی جزئیاتی که توی تصویربرداری های دوربین های حاشیه ای شکار می شود را هم معمولا اشتباه تفسیر می کند (خیلی پیش آمده که خیابانی برای اعتراض بازیکن به کادر فنی، یک داستان تخیلی ساخته که بازیکن الان دارد چنین می گوید و چنان و قسط خانه اش عقب افتاده و ...).

او حتی گاهی از جریان بازی عقب می ماند. انگار که حین گزارش داشته باشد پیامک های موبایلش را چک کند. در همین ایام اخیر، او صحنه آهسته گل های بازی پرسپولیس – الغرافه را که بلافاصله بعد از سوت پایان پخش شد، گل جدیدی فرض کرد و چون گل برای نیمه اول بود و جای دروازه ها عوض شده بود، فکر کرد که پرسپولیس گل خورده و آن وقت این گل خیالی را با آه و افسوس گزارش کرد.

همین عدم تمرکز است که باعث می شود او سوتی هایش را نفهمد و آنها را اصلاح نکند، باعث می شود او انتقادها را توی کارش تاثیر ندهد و باعث می شود مدام اعتماد به نفسش را بیشتر از دست بدهد.

● اعتماد به نفس

یادتان هست یک بار جواد خیابانی در بازی تیم ملی – سوریه از علی دایی انتقاد کرد و گفت «رییس جمهور هم چهار سال یک بار عوض می شود، چرا که علی دایی تعویض نمی شود؟»

همین جواد خیابانی در بازی بعدی تیم ملی (که با اردن بود) چنان از علی دایی تعریف و تمجیدی کرد که مسلمان نشنود، کافر مبیند. خیابانی هر چقدر که در گزارش بازی های خارجی با اعتماد به نفس حکم می دهد و به بازیکن، مربی یا داور اعتراض می کند، در بازی های داخلی و تیم ملی کلا ساکت و بی نظر است.

در صحنه های گیردار، کلا می رود روی فرکانس اخلاق چقدر خوب است و بیایید باهم دوست باشیم و شما برو رویش را ببوس و از اینکه متهم و مقصر اصلی را محکم کند، به شدت فراری است.

در گذشته، اعتماد به نفس خیابانی بیشتر بود و مثلا توی بازی آرژانتین چند بار تکرار می کرد که تلفظ درست اسم «ریکلمه»، این نیست و باید گفت «ریکله مه» (هرچند همان هم روی اعصاب بود) ولی به تدریج خیابانی همین را هم رها کرد و شد یک گزارشگر بدون موضع.



همچنین مشاهده کنید