جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
جایگاه موسیقی در زیبایی شناسی باستان
موسیقی خیلی زود جایگاهی را در میان همسرایی سهگانه یونانی به خود اختصاص داد، و به تدریج عمدتاً نقش هنر بیانگرانه یعنی بازتاب احساسات را به عهده گرفت۱ و همزمان پیوند و رابطه خود را با آیینهای دینی حفظ کرد. اقسام مختلفش در ارتباط با آیینهای مرتبط با چندخدایی به وجود آمد. پین Pean [نوعی سرود] برای ستایش آپولو (Apollo) و برعکس دیثی رامب (dithyramb) [نوعی سرود] در ستایش دیونیزوس به هنگام مراسم بهاری بود و پروسودیها (Prosodies) نیز سرودهایی بودند که در رژهها خوانده میشدند. موسیقی یکی از ویژگیهای آیین باطنی بود. موسیقی رابطه خود را با دین حفظ کرد، با وجود این، هم در سطح فردی و هم در سطح عمومی راه را برای عرفی کردن مراسم گشود. موسیقی به عنوان هدیهای ویژه از جانب خداوند تلقی میشد. فرقههای اورفئهای میپنداشتند موسیقی شورانگیزی را که مینوازند، دستکم به طور موقت روحشان را از تنشان ربوده و جدا میسازد.
موسیقی خیلی زود جایگاهی را در میان همسرایی سهگانه یونانی به خود اختصاص داد، و به تدریج عمدتاً نقش هنر بیانگرانه یعنی بازتاب احساسات را به عهده گرفت۱ و همزمان پیوند و رابطه خود را با آیینهای دینی حفظ کرد. اقسام مختلفش در ارتباط با آیینهای مرتبط با چندخدایی به وجود آمد. پین Pean [نوعی سرود] برای ستایش آپولو (Apollo) و برعکس دیثی رامب (dithyramb) [نوعی سرود] در ستایش دیونیزوس به هنگام مراسم بهاری بود و پروسودیها (Prosodies) نیز سرودهایی بودند که در رژهها خوانده میشدند. موسیقی یکی از ویژگیهای آیین باطنی بود. موسیقی رابطه خود را با دین حفظ کرد، با وجود این، هم در سطح فردی و هم در سطح عمومی راه را برای عرفی کردن مراسم گشود. موسیقی به عنوان هدیهای ویژه از جانب خداوند تلقی میشد. فرقههای اورفئهای میپنداشتند موسیقی شورانگیزی را که مینوازند، دستکم به طور موقت روحشان را از تنشان ربوده و جدا میسازد.
● موسیقی در ارتباط با حرکات موزون
حتی بعد از استقلال و جدایی از همسرایی سهگانه، موسیقی یونانی ارتباط خود را با حرکات موزون حفظ کرد. آوازخوانان دیثی رامب که لباس اساطیر را میپوشیدند در عین حال بازیگر حرکات موزون نیز بودند. واژه یونانی Choreuen Xov دو معنا کرد: «در و با یک گروه اجرای حرکات موزون کردن» و «در و با یک گروه خواندن». واژه «Orchestra» که در تئاتر به معنای محل ویژه استقرار خوانندگان است، از واژه OrchesisO به معنای حرکات موزون دایرهای است. خواننده خود با ساز لیر(Lyra) آهنگ مینواخت، در حالی که همسرایان همراه با خواندن، حرکت میکردند. بنابر تعریف مدرن، حرکت موزون یونانی بیشتر از اینکه حرکات موزون باشد، تقلید با حرکات صورت (Mimik) بود. ۲ و به مانند موسیقی یونانی، ویژگی اصلی آن، ریتم و بیانگری بود.
● موسیقی در ارتباط با شعر
همچنین موسیقی یونان باستان ارتباط نزدیکی با شعر داشت. درست همانگونه که همه اشعار خوانده و سروده میشدند، همه موسیقیها نیز، موسیقیهای آوازیای بودند که ساز در آنها به ندرت به کار گرفته میشد. دیثی رامب (آوازی که توسط گروه کر با ریتم ۵ ضربی «Trochaic» خوانده میشد) یک فرم شعری و موسیقایی بود. آرخیلوخوس (Archilochos) و سیمونیدس (Simonides) هر دو به یک اندازه و در یک سطح هم شاعر بودند و هم آهنگساز و اشعارشان خوانده میشد. آوازها در ابتدا همراهی نمیشدند. بنابر عقیده پلوتارک (Plutarch)، این آرخیلوخوس بود که در قرن هفتم همراهی با ساز را آغاز کرد. تکنوازی با ساز کیتارا (Cithara) یک ابتکار جدید بود که در بازیهای پیثی (Pythian) سال ۵۸۸ قبل از میلاد ابداع شد و به عنوان یک استثنا باقی ماند. یونانیان موسیقی سازیای را که امروز میشناسیم تکامل و توسعه ندادند. همانگونه که آبرت(Abert) میگوید: صدای انسان خود را بر قوانین ملودی دیکته میکند.۳
سازهای یونانی اصوات ملایم را ایجاد میکردند، نه اصوات پرطنین و بویژه تاثیرگذار را. اگر به این مساله توجه کنیم که به مدت طولانی سازها تنها برای همراهی به کار میرفتند، فهم این مساله آسان خواهد بود. یونانیها از سازهای آهنی و چرمی استفاده نمیکردند. تنها ساز لیر، کیتارا و نوع اصلاح شده لیر بود که به عنوان سازهای ملی مورد استفاده قرار میگرفت. این سازها به قدری ساده بودند که هر کسی میتوانست آنها را بنوازد.
آنها سازهای بادی، بویژه ساز آولوس (Aulos) را که شبیه فلوت بود، از شرق گرفتند. تنها این ساز بود که میتوانست اصوات منقطع را جایگزین ملودی پیوسته کند و بنابراین زمانی که برای اولین بار مورد استفاده قرار گرفت، تاثیر زیادی بر یونانیان باستان گذاشت. به عنوان محرک جنونآمیز مورد توجه قرار گرفت و مانند ساز لیر در آیین آپولو (Apollo)، موقعیتی برجسته و چشمگیر به دست آورد. یونانیان این دو نوع از سازها را آنچنان متفاوت از هم میدانستند که تمام آنها را در چارچوب یک مفهوم قرار نمیدادند. خود ارسطو (Aristoteles)، موسیقی کیتاریستی (Citharoetics) و آولتیستی (auletics) را به عنوان دو موضوع کاملا جدا مطرح کرده است.
● ریتم
موسیقی یونان بویژه در دوران باستان، موسیقی سادهای بوده است. آنها چیزی از موسیقی چند آوایی (Polyphony) نمیدانستند. با این حال، سادگی نشانه بدویت و ناشی از عجز و ناتوانی آنها نیست، بلکه از پیش فرضهای تئوریک یعنی تئوری هارمونی
ناشی میشود. یونانیان معتقد بودند هارمونی در اصوات، زمانی حاصل میشود که چنان با هم ترکیب شوند یا بنا به قول خودشان همچون شراب و عسل چنان در هم بجوشند که غیرقابل تفکیک باشند و به گمان آنان این امر تنها زمانی ممکن است که نسبت بین اصوات تا حد ممکن ساده باشد.
در موسیقی آنها، ریتم بر ملودی تقدم داشت.۴ موسیقی آنها در آن دوره نسبت به موسیقی مدرن امروزین دارای ملودی کمتری بود، اما ریتم بیشتری داشت. همانطور که بعدا دیونیزوس از قول هالیکارناسوس (Halicarnassus) مینویسد: «ملودیها خوشایند گوشاند، اما این ریتم است که هیجانانگیز است.»
● قانون Nomos Voo
ریشههای موسیقی یونان به دوران باستان باز میگردد. این ریشهها با ترپاندر(Terpander) که در اسپارتا (Sparta) و در قرن هفتم قبل از میلاد میزیست، مرتبط بود. دستاورد او ایجاد ارزشها و معیارهای موسیقایی بود؛ بنابراین یونانیان ریشههای موسیقی خود را به زمانی برمیگردانند که ارزشها و معیارهای مشخصی ایجاد شد. آنها این کار ترپاندر را اولین تعیین ارزشها توصیف کردند و فرم موسیقاییای را که او (براساس سرودهای مراسم نمازگذاری) بنا نهاده بود، نوموس نامیدند که ماهیتا یک قانون بود. قانونِ ترپاندر آهنگی تک صدایی بود که از ۷قسمت تشکیل شده بود. بعدا توسط تالتاس (Thaletas) از کرت، تغییرات و اصلاحاتی انجام گرفت که موجب شد او را واضع دومین تعیین ارزشها بدانند. ارزشها تغییر کرد، اما در هیچ دورهای، موسیقی یونان از اتکا بر این ارزشها باز نایستاد. آنها در طلاییترین عصرشان یعنی قرن ششم و پنجم قبل از میلاد به کاملترین وجهی مورد توجه قرار گرفتند. حتی موسیقیدان یونانی یعنی پلوتارک بعدها نوشت: «متعالیترین و مناسبترین ویژگی در موسیقی این است که باید انسان در هر چیزی اندازه مناسب را رعایت کند».
براساس این قانون قوانین برای آهنگساز و نوازنده یکی است. تمایز میان این دو همانگونه که در عصر ما رایج است، در دوران باستان تقریباً ناشناخته بود.
منبع:
Wladyslaw Tatarkiewicz History of Aesthetics، ۲۰۰۵
پانوشتها:
۱. R. Westphal: Geschichte der alten und mittelalterlichen Musik (۱۸۶۴). – F. A. Gevaert: Histoire de la mosique de
Lantiquite,۲ Bde. (۱۸۷۵/۸۱). – K. V. Jan:Musiciauctores Graeci (۱۸۹۵).
– H. Riemann:Handbuch der Mosikgeschichte I (۱۹۰۴).
– J. Combarieu: Histoire ed la musique
I (۱۹۲۴). – Nevere Werke: R. P. Winninqton – Ingram: Mode in Ancient Greek music (۱۹۳۶). – H. Husmann: Grundlagen der antiken und orientalischen Musikkultur (۱۹۶۱)
۲ـ این جمله در متن آلمانی آمده و در متن انگلیسی از قلم افتاده است.
۳ـ این جمله در متن انگلیسی از قلم افتاده است.
۴. H. Abert "DieStellung der Musik in der Antike Kultur،Die ،Antiken . XII .(۱۹۲۶)، P. ۱۳۶
ولادیسلاو تاتارکویچ / ترجمه و تلخیص: سید جواد فندرسکی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
اصفهان اسرائیل ایران حمله ایران به اسرائیل انفجار ایران و اسرائیل ارتش جمهوری اسلامی ایران دولت گشت ارشاد جنگ جنگ ایران و اسرائیل دولت سیزدهم
زلزله سیل دبی قتل شهرداری تهران کنکور تهران سیلاب فضای مجازی پلیس سازمان هواشناسی قوه قضاییه
فرودگاه قیمت خودرو فرودگاه مهرآباد قیمت طلا خودرو قیمت دلار بازار خودرو ایران خودرو حقوق بازنشستگان بانک مرکزی بورس قیمت سکه
تلویزیون احسان علیخانی تبلیغات سینمای ایران کتاب دفاع مقدس سریال تئاتر موسیقی
چین دانشگاه آزاد اسلامی
فلسطین حسین امیرعبداللهیان آمریکا رژیم صهیونیستی غزه عملیات وعده صادق جنگ غزه روسیه وعده صادق اسراییل سازمان ملل ترکیه
فوتبال پرسپولیس استقلال صنعت نفت آبادان لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید لیگ برتر بارسلونا منچسترسیتی کشتی فرنگی بازی سپاهان
هوش مصنوعی سامسونگ تلگرام اپل وزیر ارتباطات فناوری ایلان ماسک ناسا
چاقی دیابت پیاده روی درمان و آموزش پزشکی کاهش وزن زوال عقل