شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
کاریکاتور مطبوعاتی تصویرسازی مطبوعاتی
در اواخر دهه چهل، گروهی از طراحان مطبوعاتی که کاریکاتوریست شناخته می شدند، تصمیم گرفتند بر پایه کارها تصویرسازی "سیاه" اروپایی و گاه آمریکایی، سبکی جدید برای خود دست و پا کنند که آنرا "کاریکاتور روشنفکری" نامیدند. کاریکاتور روشنفکری در مقابل "کاریکاتور ژورنالیستی" قرار گرفت. به عبارتی، هر چیزی که مخاطب خاص مییافت و به راحتی هم برای اقشار مختلف قابل فهم نبود، و تا حد زیادی هم وابسته به سمبلها و نمادهای بصری میشد، از کلام بهره نمیگرفت ومفهومی نسبتا سیاه هم داشت، جزو این دسته تقسیم بندی میشد.در سالهای قبل از انقلاب اردشیر محصص، داوود شهیدی، و مسعود مهرابی و جند نفری دیگر جزو شاخصهای این سبک محسوب میشدند.در جهت مقابل کسانی هم بودند که کاملا با شرح کار می کردند و اکثرا منطق مجله توفیق را پذیرفته بودند. احمد عربانی، احمد عبدالهینیا، ایرج زارع از این گروه هستند.در این میان هم کسانی نظیر احمد سخاورز، غلامعلی لطیفی، کامبیز درمبخش که هم توان کشیدن کارهای بدون شرح داشتند و هم باشرح خود را از گروه کاریکاتوریست های روزنامه ای جدا نکردند و به طور مثال کامبیز هم مینیاتورهای کاریکاتوری خودش را داشت، و هم کارهایی در زن روز و کارهای روزنامه ای آن دوران.مشکل بزرگ جماعتی که خود را روشنفکر می نامید، برچسب زدن بیهوده به طرف مقابل و ازدست دادن تدریجی مخاطب بود. و مشکل بزرگ جماعت ژورنالیستی، وابستگی بیش از حد به کلام، آنهم بدون منطق جاری در دنیا بود.این منطق تا زمان گلآقا نیز بلای جان کاریکاتور مطبوعاتی بود، چرا که کاریکاتوریست مجبور میشد هم اصل خبر را در بالای کار بیاورد و هم در متن کار از دیلوگ استفاده کند.بعد از انقلاب هم در سالهای اول، دو طرف با راحتی کارهایشان را عرضه می کردند ولی با بسته شدن تدریجی فضا، و آغاز ممنوعیتها و محدودیتها، عدهای از کشور رفتند، چند نفری هم به خاطر اتهام چپی بودن مجبور به ترک محل کار شدند، آخرالامر هم جماعت حوزه هنری ترکتازی را بر پایههای قدیمیها آغاز کرد و تا سالها کاریکاتور ژورنالیستی به مفهوم قدیمی در سایه نهان شد، هر چند تعدادی از مجلات دهه شصت پناهگاه جماعت شده بود...راهاندازی گل آقا کمک زیادی به باز شدن فضایی که حد اکثر تعداد اندکی وابسته به حوزه هنری امکان فعالیت داشتند را فراهم کرد. قدیمیهای توفیق دور هم جمع شدند، ولی از آنها که در سالهای چهل جدا شدند و به خواندنیها رفتند، دعوت نشد. انگار خرده حسابهای قدیمی دهه چهل تا سال ۶۹ سرجایش بود. بعد از مدتی کوتاه هم جواد علیزاده مجله طنز و کاریکاتور را منتشر کرد.دوباره همان سبک قدیمی بوسیله همان قدیمیها زنده شد، ولی در دوران جدید به واسطه آشنایی جوانترها با نمایشگاههای کاریکاتور خارج از ایران، کارهای غیر مطبوعاتی رواج خاصی یافت وبعد از آغاز انتشار کیهان کاریکاتور، نسلی شیفته کارهای هنری تر پرورش یافت.در دهه هفتاد با آغاز انتشار روزنامه همشهری، سبک خاصی از کار وارد مطبوعات شد که شباهت زیادی به کارهای نمایشگاهی داشت. استفاده بسیار زیاد از سمبلها و نمادها صفت بارز کارهای ستون "نگاه" بود.در مجلات آن دوران نیز آرام آرام تعداد طرح و تصویرسازی وابسته به مقالهها زیاد میشد و در سالهای بعد از دوم خرداد- با راهاندازی روزنامه جامعه- تصویرسازان تدریجا وارد کار روزانه شدند.نکته بسیار مثبت کارهای این گروه، قوت وجه هنری و گاه سورئالستی آثار بود، ولی هر چه پیش میرفتند، ارتباط خالقان آثار با مخاطبان روزنامهها که از طیفهای مختلف بودند، کاهش مییافت.یکی از خصلتهای کار روزنامهای، فراگیر بودن آنست. هم برای مخاطب تحصیلکرده قابل فهم باشد و هم درس نخواندهها را راضی کند. کاریکاتوریست در اینجا حکم یک مترجم را دارد که پیامی بسیار دشوار و غیر قابل فهم را باید برای مخاطبان مختلف با زبان تصویر و لحنی طنز آمیز ترجمه کند و بازگوید. اگر در این میان توانست پیام را در مدتی کوتاه(۵-۱۵ ثانیه) منتقل کند، بسیار موفق است، و اگر این پیام برای مخاطبان اندکی قلقلک آمیز بود، چه بهتر. اگر پیام بدون شرح بود و باز هم در مدتی کوتاه قابل فهم، دیگر جه بهتر!حالا آن طرف ماجرا را بببینیم؛ اصرار بعضی از کاریکاتوریستها به کشیدن کارهای بدونشرحی که اصلا فهمیده نمی شد و در عمل تعریف ژورنالیستی-نه به مفهوم کار توفیقی- هم نداشت فضا را اندکی مشوش می کرد. در اکثر موارد خالقان چنین آثاری توان کار روزانه را نداشتند، و نکته بدتر، اینکه بعد از مدتی صاحب روزنامه عذر ایشان را میخواست. البته این نوع کاریکاتور به دلیل پیچیده بودن، پروندهساز هم نبود ولی در عمل نمیتوانست کمکی به کاکرد خبری روزنامه هم بکند.کوتاه سخن اینکه کاریکاتوریست روزنامهای، روزنامه نگاری است مسلح به نقاشی طنز آمیز. گاه میتواند با کمترین خطا هدف را بزند، و گاه تیرش به خطا میرود. هر چه شاخصههای هنریاش بیشتر باشد، کیفیت آثارش بهتر خواهد بود و هر چه کمتر، باید با سوژه یابی و ایدهپردازی تقویتش کند. کاریکاتوریست روزنامهای باید چهره پردازی را بلد باشد، چهره پرداز باشد. و از همه مهمتر زبان مخاطبان را بشناسد! فکر نکند همه بیسواد هستند و از آن طرف همه استاد دانشگاه و تحصیلکرده و...
منبع: یادداشت های نیک آهنگ کوثر
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران اصفهان حجاب ایران و اسرائیل فرانسه گشت ارشاد حمله ایران به اسرائیل حسین امیرعبداللهیان استان اصفهان دولت وعده صادق جنگ ایران و اسرائیل
تهران سیل شهرداری تهران هواشناسی وزارت بهداشت قتل فضای مجازی سازمان هواشناسی زلزله سیلاب قوه قضاییه پلیس
قیمت طلا قیمت دلار دلار قیمت خودرو بازار خودرو خودرو بانک مرکزی ایران خودرو بازنشستگان حقوق بازنشستگان تورم قیمت سکه
سعدی سینمای ایران سینما تلویزیون شاعر تئاتر احسان علیخانی موسیقی کتاب دفاع مقدس سریال
مغز
رژیم صهیونیستی عراق غزه فلسطین جنگ غزه امیرعبداللهیان سازمان ملل حماس اسراییل عملیات وعده صادق چین ترکیه
فوتبال پرسپولیس استقلال شمس آذر قزوین تراکتور باشگاه استقلال صنعت نفت آبادان لیگ برتر بازی لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران
فناوری ناسا هوش مصنوعی گوگل سامسونگ تبلیغات تلگرام اپل
حمله قلبی کلسترول سرطان بیماری درمان و آموزش پزشکی سازمان غذا و دارو چاقی