چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

سیاست خارجی دولت نهم و گفتمان انقلاب اسلامی


سیاست خارجی دولت نهم و گفتمان انقلاب اسلامی

رهبر فقید انقلاب در ابتدا هرگونه رابطه با نظام آپارتایدی و ظالمانه را قطع و نامشروع دانست و دیپلماسی که آن حضرت در سیاست خارجی بدان معتقد بود نفی هرگونه تجاوز و تحکم و بازگشت به اندیشه توحیدی و هدایت ارشادی بود

این مقاله با تشریح مبنای سیاست خارجی در عرصه روابط بین الملل می کوشد به نقش انقلاب اسلامی ایران در رویارویی با نظام سلطه بپردازد و تبیین نماید که سیاست خارجی دولت نهم نیز برپایه گفتمان انقلاب اسلامی هر روز بانشاط تر و مستحکم تر به مسیر خود ادامه می دهد.

در انقلاب اسلامی که در بهمن ۵۷ توسط بنیانگذار جمهوری اسلامی به پیروزی رسید عدالت و ساده زیستی و نهادینه کردن ارزش های اسلامی و انسانی به عنوان محور اساسی گفتمان آن مطرح گشت و سیاست دفاع از مظلوم و مسلمان و حفظ عزت و استقلال مبنای سیاست خارجی آن را تشکیل داد.

اتفاق این حادثه بزرگ در سوق الجیشی ترین منطقه جهان چون خاورمیانه نظام سلطه را نگران و حیران ساخت چرا که ترس از صدور انقلاب آن هم با هویتی اسلامی منجر به موضع گیری واکنشی غرب و آمریکا نسبت به ظهور این رویداد عظیم تاریخی گشت.

رهبر فقید انقلاب در ابتدا هرگونه رابطه با نظام آپارتایدی و ظالمانه را قطع و نامشروع دانست و دیپلماسی که آن حضرت در سیاست خارجی بدان معتقد بود نفی هرگونه تجاوز و تحکم و بازگشت به اندیشه توحیدی و هدایت ارشادی بود.

احیای دیپلماسی هدایت گونه و نامه نگاری ایشان که عقبه در عصر طلوع اسلام داشت با نوشتن نامه به میخائیل گورباچف به عنوان نماد رهبری مکتب پوسیده مارکسیسم حرکت نوینی در فضای مادی گرایانه نظام دوقطبی آن روز بود؛ جهان مادی که تا آن روز دین را افیون ملت ها معرفی و قائل به جدایی آن از سیاست بود و اسلام را به عنوان بزرگترین مکتب حیاتبخش اسلامی و انسانی در میان مکاتب غالب آن روز چون کمونیسم، سوسیالیسم و لیبرالیسم به حاشیه کشانیده بود ناگهان با درخشش انقلاب شکوهمند اسلامی دچار استیصال سیاسی و ماهیتی گشت چرا که شاهد حکومت و نظامی بود که دین و سیاست را در کنار مبارزه و جهاد و خط مشی اعتقادی و راهبردی خویش می دانست.

نظام سلطه وحشت زده از وقوع چنین انقلابی با تحمیل جنگ نامتقارن ۸ ساله جهت به چالش کشیدن این مکتب و محاصره ها و تهدیدها همگی نشانگر تضاد بنیادین هویت این انقلاب با نظام های مادی گرا بود.

گسترش آموزه های انقلاب و تشعشع عاشورایی آن در جهان اسلام خصوصا در لبنان، عراق و فلسطین و حتی در آفریقا از ویژگی های نادر و اثربخش آن بودبه عنوان نمونه نهضت انتفاضه فلسطین پرنشاط تر از گذشته استراتژی مقاومت را تقویت نمود و اعلام آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به عنوان روز قدس توسط امام روشن ضمیر انقلاب و تبعیت بعضی از کشورهای اسلامی از چنین ابتکاری عمق ماهیتی چنین انقلابی را بیش از پیش متبلور ساخت.

آمریکا که بعد از فروپاشی شوروی سابق افسار گسیخته سعی در حاکمیت بخشیدن هژمونی امپریالیستی خویش در جهان و منطقه بود نظم نوین جهانی را مبنای استراتژی سیاست خارجی خویش مطرح کرد فوکویاما که از پایان تاریخ سخن گفته بود و لیبرال دموکراسی را به عنوان نسخه شفابخش بشریت به جهان عرضه کرده بود و آمریکا که اهتمام جدی داشت تا در نظام بین الملل این اندیشه مادی را جهانی و عمومی کند لذا نظام جمهوری اسلامی را به عنوان یک خطر استراتژیک در تعامل با منافع و مصالح خویش می دانست.

بعد از فوت حضرت امام(ره) آمریکا و نظام سلطه امیدوار از اینکه نظام دچار خلأ رهبری شده و ریزش و سایش ساختاری و ماهیتی آن امکان پذیر گردیده بر فشارهای سیاسی و اقتصادی خویش افزود ولی غافل از آنکه جوهره مکتبی این انقلاب خاموش شدنی نیست. آمریکا که در جهت تسری بخشیدن اندیشه لیبرالیسم و دموکراسی سازگار با لیبرال که منطبق با مصالح ظالمانه او بود از هر اقدامی که به تحقق آن کمک می نمود غافل نبود.

فشار آمریکا و همپیمانان غربی اش بر خاورمیانه و کشورهای ناهمسو با آنان و حمایت از این اندیشه مادی گرا منجر به ظهور اندیشه های غرب گرایانه گشت، در ایران عده ای به عنوان مدافع ارزش های لیبرالی چندصباحی ساحت دین را عرصه تاخت و تاز خویش قرار داده طوری که رئیس جمهور سابق در دانشکده فنی دانشگاه تهران فریاد برآورد که «صدای دشمن را در اردوگاه خودی می شنوم امروز متأسفانه در اردوگاه اصلاح طلبان صداهایی را می شنوم که دشمنان این ملک و ملت آن را بیان می کند» عناصری که چندان جامعه دینی و عمق اعتقادی مردم آن را نشناخته بودند بی محابا چنگ بر ریسمان نظری انقلاب زدند آمریکا که سال ها نتوانسته بود با استفاده از تحریم ها و تهدیدها کشتی نظام را متوقف و متلاشی نماید با تصویب بودجه های کلان در کنگره، مشی «براندازی نرم» را پارادایم سیاسی خویش قرار داد و با به چالش کشیدن ارزش های انقلاب سعی در استحاله نمودن آن داشت.

حباب روی آب لیبرال دموکراسی مدت زمانی کالای بازار سیاست در ایران بود ولی غافل از آنکه این اندیشه ذاتا در جامعه مذهبی این کشور فقیر است زمان به سرعت سپری می شد تا تیر ۸۴ فضای گفتمانی عوض شود حباب های ناهم سنخ با آب کنار رفت و آب زلال اصول گرایی با لطافت و زیبایی اش نمایان شد در این هنگام نظام سلطه چرخش خلاف انتظار را به تماشا نشست رئیس جمهور اصول گرای ایران که دور زمانی از مکتب آن امام فقید آموخته بود که فلسطینی پاره تن اسلام است هلوکاست را که به عنوان نگین مقدسی غیرقابل اعتراض بدان نگریسته می شد به چالش کشید کالبد فسرده و یخ زده خاورمیانه که سال ها متأثر از حاکمیت هژمونیک آمریکا فریاد دفاع از مظلوم را به گرمی پذیرا نبود به یکباره متوجه رسالت حقیقی و قدیمی خویش شد در بعد داخلی گفتمان انقلاب دگربار زنده شد افکار اصول گرایی جایگزین گفتمان لیبرال دموکراسی گشت.

هژمونی لیبرالیسم عرصه ایدئولوژیک خود را در کشور در تنگنا احساس کرد و به حاشیه رفت تئوری حمایت از ساده زیستی و استضعاف که از کلیدی ترین پارامترهای انقلاب بود جان تازه ای به خود گرفت.

مبارزه و جهاد با حاکمیت ظالمانه استثمار عرصه سیاست خارجی را در خود درنوردید و شمیم باطراوت آن شیرین سخن زعیم فقید انقلاب که اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود فضای جهان طلسم شده و انقباض شده را در کام رژیم سفاک صهیونیسم تلخ نمود منادی چنین گفتمانی رئیس جمهور اصول گرای ایران بود.

ابتکار دیپلماتیک ایشان در نوشتن نامه به رئیس جمهور آمریکا و تشریح اندیشه مسیحیت جهت بیداری آن رهبر اهریمنی و حضور در سازمان ملل متحد و دانشگاه کلمبیا نشان داد که انقلاب زنده است چون اندیشه سیاسی امام امت زنده است چون راه اعتقادی و اصولی ایشان که برخاسته از فطرت حقیقت طلبی بشریت است زنده است پس بانشاط و امیدوارتر از گذشته می ایستیم بر راهمان با رهبرمان ان شاءالله.

حسین احمدی امین



همچنین مشاهده کنید