سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

چه خوبه همیشه ما با هم باشیم


چه خوبه همیشه ما با هم باشیم

سرانجام سنتوری لو رفت

● حال

داریوش مهرجویی برای «سنتوری» آنطور که شایسته اش بود قدر ندید. «سنتوری» را نه به جشن خانه سینما راه دادند، نه داوران جشنواره به فیلم توجه درستی کردند و نه اینکه مردم توانستند آن زمان که موقع اش بود، فیلم را به صورت اصولی و درست روی پرده سینما ببینند. حالا هم که نسخه های قاچاق فیلم مهرجویی در چهارراه ها و کنار خیابان ها همانند جنسی قاچاق تبلیغ می شود و مردم هم که چاره یی ندارند، پس فیلم را می خرند و به خانه می برند.

«سنتوری» برای مهرجویی نه دنیا داشت و نه آخرت. دنیا از این بابت که حاصل فروش فیلم (که همه اذعان دارند در صورت اکران کمتر از یک میلیارد نبود) به جیب دلالان بزرگ و کوچک رفت و سر تهیه کننده و پخش کننده و سینمادار بخت برگشته بی کلاه ماند. «سنتوری» آخرت هم نداشت. نه اینکه فیلم بدی باشد، نه اینکه در اندازه مهرجویی نباشد؛ که همه اینها بود و حتی بیشتر از حد انتظار. چه کسی فکر می کرد داریوش مهرجویی ۶۷ ساله در پنجمین دهه فیلمسازی اش اینقدر انرژیک و از همه مهم تر به روز باشد؟ آن هم در شرایطی که تاریخ مصرف هنری بسیاری از هم نسلانش خیلی وقت است که به پایان رسیده و دیگر آثار آنها کسی را سر ذوق نمی آورد که هیچ، باعث ملال هم می شود.

وضعیتی که داریوش مهرجویی این روزها دارد، بی شباهت به سرانجامی که علی بلورچی در «سنتوری» پیدا کرد، نیست. علی بلورچی یا همان علی سنتوری خودمان در پایان فیلم با اینکه دوباره به سازش رسید و قطعه یی نواخت و خواند، اما عشق اش از دستش رفته بود. او دیگر کسی را نداشت که همانند گذشته روبه رویش بنشیند و تماشایش کند. مهرجویی هم بالاخره پرده یی که میان اثر او و مخاطبانش حائل کرده بودند، فرو افتاد اما قیمت این فرو افتادن بسیار گزاف بود. فیلم سینمایی برای پرده سینما ساخته می شود و صاحبانش به غیر از اهداف معنوی فیلم ساختن که همان ارتباط با مخاطب و جواب گرفتن از آنان است، اهداف مادی نیز دارند. اما «سنتوری» فقط دیده شد. آن هم به این قیمت که همانند جنسی قاچاق به شکلی پنهانی دست به دست بچرخد و هیچ سودی به صاحبش نرساند.

● گذشته

طرح اولیه «سنتوری» یا همان «علی سنتوری» مربوط به چندین سال پیش است. مهرجویی اوایل دهه ۸۰ قصد ساخت این فیلم را داشت که البته آن زمان اسمش «رضا سنتوری» بود. اما شرایط تولید این فیلم و چند طرح دیگر مهرجویی مانند «تولدت مبارک» مهیا نشد تا او «مهمان مامان» را بسازد. اواخر سال ۸۴ بود که تولید «سنتوری» جدی شد و سرانجام نوزدهمین فیلم بلند داریوش مهرجویی جلوی دوربین رفت. البته فیلم پیش تولید طولانی داشت که بیشترش مربوط به پیدا کردن بازیگر نقش علی سنتوری بود. مهرجویی از خیلی ها تست گرفت. خیلی ها آمدند و رفتند و حتی در برهه یی بازی محمد سلوکی در این نقش قطعی شد اما گویا قسمت بهرام رادان بود که گوشه یی دیگر از توانایی هایش را به رخ بکشد. سرانجام بهرام رادان شد علی سنتوری مورد نظر مهرجویی و تمرینات سنتورنوازی را زیر نظر اردوان کامکار آغاز کرد. مهرجویی با انرژی و حوصله فراوانی فیلمش را ساخت. این انرژی و توانی که مهرجویی برای فیلمش صرف کرده در تک تک سکانس های «سنتوری» مشهود است. «سنتوری» شهریور ۸۵ آماده نمایش بود و مهرجویی تمایل داشت فیلمش را به جشن خانه سینما بفرستد و بعد اکران کند. اما پروانه نمایش فیلم تا آخرین ساعات داوری فیلم های جشن خانه سینما، صادر نشد تا «سنتوری» نتواند از این جشن سهمی داشته باشد. آنقدر پروسه این پروانه نمایش طولانی شد که فصل اکران از دست رفت و مهرجویی مجبور شد فیلمش را به رغم میل باطنی به جشنواره فجر بفرستد. «سنتوری» بدون هیچ مشکل و حرف و حدیثی برای بخش مسابقه انتخاب شد، اما وقتی جدول برنامه های بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر منتشر شد، در کمال تعجب خبری از «سنتوری» نبود، پس از کلی بالا و پایین کردن فیلم و حذف چند ترانه و چند دقیقه از فیلم، بالاخره «سنتوری» در جشنواره نمایش داده شد و توانست با همان چند نمایش معدودش در کنار «اخراجی ها» به عنوان بهترین فیلم مردمی انتخاب شود. اما داوران در کمال بدسلیقگی به فیلم مهرجویی روی خوش نشان ندادند. «سنتوری» تنها در دو رشته بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین موسیقی نامزد شد که در نهایت بهرام رادان برای دومین بار سیمرغ بازیگری را به خانه برد.

قرار بود «سنتوری» برنامه نوروز ۸۶ سینماها باشد که پروانه نمایش آن صادر نشد. بعد قرار شد فیلم در برنامه تابستانی سینماها و از مردادماه روانه اکران عمومی شود. سرانجام در تیرماه پروانه نمایش کذایی صادر شد تا موقتاً خیال همه از اکران «سنتوری» راحت شود. پخش کننده کپی های فیلم را چاپ کرد و حتی بیلبوردهای «سنتوری» هم در خیابان ها نصب شد تا نوزدهمین فیلم داریوش مهرجویی از سوم مردادماه رنگ پرده سینما را به خود ببیند. اما درست چند روز مانده به آغاز اکران اعلام کردند که دست نگه دارید و فعلاً صلاح نیست که فیلم اکران شود. اعتراض ها و رایزنی ها به جایی نرسید و پرونده اکران «سنتوری» همین طور معلق ماند. وزیر ارشاد هم پس از مدتی آب پاکی را روی دست همه ریخت و اعلام کرد که «سنتوری» فعلاً قابل نمایش نیست... در این مدت چندین و چند این شایعه به گوش رسید که نسخه یی از «سنتوری» روی اینترنت قرار گرفته است، اما هیچ گاه این خبر تایید یا تکذیب نشد و ضمناً کسی هم نسخه قاچاق فیلم را ندید. تا اینکه سرانجام پنجشنبه هفته گذشته خبر عرضه غیررسمی فیلم مهرجویی به صورت رسمی اعلام شد و این پایانی غم انگیز برای ماجرای مهرجویی و «سنتوری» طلسم شده اش بود.

● آینده

مهرجویی مانده و یک فیلم که به بدترین شکل ممکن سوزانده شده است. معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظار این فیلم است و سرانجامش چه خواهد شد. از همه بدتر اینکه فیلم نه همزمان با اکران، بلکه قبل از اکران به بازار غیر رسمی قاچاق شده است آن هم با کیفیت خوب و البته نسخه یی کامل. اگر «آدم برفی» چند سال پس از نسخه بی کیفیت ویدئویی اش دست به دست چرخید، اکران شد و خوب هم فروش کرد، اما در مورد «سنتوری» ماجرا کاملاً فرق می کند. اصلاً معلوم نیست که فیلم اکران شود یا نه، شاید بتوان به راحتی لقب مظلوم ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را به «سنتوری» داد.بخشی از ترانه یی که رادان با صدای چاوشی در «سنتوری» می خواند.

مهدی طاهباز



همچنین مشاهده کنید