پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

تقویت روحیه یا جنگ اعصاب


تقویت روحیه یا جنگ اعصاب

نگاهی به یک ناهنجاری اجتماعی در ورزش

وقتی بعدازظهر جمعه از سمت غرب اتوبان کرج به سمت شرق می‌رانید و در ترافیک سنگینی گرفتار می‌شوید، حتما تصور می‌کنید تصادفی رخ داده است، اما کمی که جلوتر می‌روید، با انبوهی خرده‌شیشه که همچون ستاره‌هایی کف اتوبان را فرش کرده‌اند، روبه‌رو می‌شوید و به دنبال آن اتوبوس‌هایی که یا شیشه ندارند یا صندلی یا هر دو را.

مطمئنا به این نتیجه خواهید رسید که ساعاتی پیش یک مسابقه فوتبال در ورزشگاه آزادی برگزار شده است و طرفداران تیم بازنده، عقده باخت تیم محبوبشان را این‌گونه خالی کرده‌اند!

اما هدف از دیدن یک مسابقه ورزشی چیست؟ تقویت روح و روان یا جنگ اعصاب و درگیری‌های لفظی و بدنی و در نهایت خسارت به اموال عمومی و خصوصی؟

از دیدگاه جامعه‌شناسان و روان‌شناسان، خشونت و پرخاشگری را می‌توان هر نوع آسیب زدن به دیگری تعریف کرد. این آسیب‌ها می‌توانند شامل تحقیر، اهانت، دشنام، یا صدمه فیزیکی به صورت عمدی باشند.

گفته شده است که خشونت بیشتر وجه عملی پرخاشگری است. تقسیم‌بندی‌های زیادی برای این پدیده وجود دارد. در یک تقسیم‌بندی، متخصصان، خشونت و پرخاشگری را به ۲ دسته بازتابی و ابزاری تقسیم کرده‌اند. در نوع بازتابی، فرد به واسطه احساس نگرانی که در برابر یک محرک دارد، مرتکب یک رفتار خشونت‌آمیز می‌شود؛ مثلا بازیکنی را در نظر بگیرید که در پاسخ به خطایی که روی او انجام شده است، یک عمل خطا انجام می‌دهد؛ اما گاهی هم فرد از خشونت برای رسیدن به هدفش استفاده می‌کند که در این صورت خشونت وی را از نوع ابزاری تعریف می‌کنند.

فیزیولوژیست‌ها تحریک آمیگوال مغز را مسبب اصلی پرخاشگری می‌دانند. روانشناسان هم تئوری‌های زیادی در این زمینه دارند. تئوری ناکامی، یکی از اصلی‌ترین تئوری‌های روان‌شناسان در این خصوص است. گرچه تئوری‌های دیگری مثل همنوایی، یادگیری اجتماعی و بسیاری دیگر از این نوع نظریه‌ها نیز همواره در این خصوص مطرح بوده‌اند.

● ناکامی، متهم ردیف اول

خرده شیشه‌های ریخته شده در کف اتوبان، اتوبوس‌های داغان شده، شعارهای زشت و ناپسند، درگیری‌های لفظی و حتی ب دنی، همه و همه در درجه اول ناکامی را به ذهن هر بیننده‌ای می‌آورند. وقتی با این صحنه‌ها روبه‌رو می‌شویم، خواه‌ناخواه تصور می‌کنیم تیم حریف پیروز شده است یا به هر دلیلی کسانی که دست به خشونت زده‌اند احساس مغبون شدن کرده‌اند و به همین دلیل چنین اعمالی را مرتکب شده‌اند، اما تحقیقات دکتر محمد مهدی رحمتی اثبات کرده است که ناکامی نمی‌تواند لزوما منجر به خشونت و پرخاشگری در بین تماشاگران یا بازیکنان شود.

این استادیار دانشگاه گیلان در تحقیق خود مصادیق ناکامی را عدم توفیق و ناکامی برای حضور در ورزشگاه، نمایش ضعیف تیم و بازیکن مورد علاقه، خطای حریف روی تیم مورد علاقه، استنباط از خطای داوری در مورد تیم مورد علاقه، ناکامی و شکست تیم مورد علاقه و نیز دسترسی نداشتن به تسهیلات رفاهی و آسایشی در ورزشگاه در نظر گرفته و به این نتیجه رسیده است که ناکامی طرفداران تیم‌های فوتبال، لزوما منجر به پرخاشگری و خشونت نخواهد شد. به گفته وی، تحقیقات دیگر محققان هم نشان داده است که گاهی اوقات ناکامی منجر به سازگاری، کناره‌گیری، افزایش تلاش، فراموشی، جابه‌جایی یا بهسازی خواهد شد و تنها ۱۰ درصد آن به خشونت کشیده می‌شود.

دکتر رحمتی تئوری ناکامی پرخاشگری را که از دهه ۳۰ میلادی در آمریکا مطرح شده است هنوز هم یک تئوری پرطرفدار و مطرح در حوزه مطالعات مربوط به رفتار و بخصوص رفتار پرخاشگری می‌داند. اگر چه تحقیق وی که روی طرفداران ۲ تیم پرطرفدار کشور یعنی استقلال و پرسپولیس انجام گرفت نشان داد این تئوری تنها مسوول ۱۰ درصد خشونت‌هایی است که پس از هر بازی شاهد آن هستیم.

● جای جامعه‌شناسان خالی است

تاکنون هرچه راجع به خشونت‌های ورزشی گفته و تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده، بیشتر رویکرد روان‌شناسانه داشته است. این روزها تیم‌های ورزشی برای جلوگیری از چنین رویدادهایی از روان‌شناسان بهره می‌گیرند؛ اما تا به حال مشاهده نشده است که یک جامعه‌شناس تیم را همراهی کند یا این‌که معضلات و بحران‌های ورزشی از دیدگاه جامعه‌شناسی تحلیل و بررسی شوند.

اتوبوس‌های داغان شده شعارهای زشت و ناپسند درگیری‌های لفظی و حتی بدنی، همه و همه در درجه اول، ناکامی را به ذهن هر بیننده‌ای می‌آورنددکتر سیدمهدی آقاپور، عضو هیات علمی دانشگاه تهران و رئیس انجمن علمی جامعه‌شناسی ورزش ایران معتقد است؛ ورزش یک پدیده اجتماعی است، بنابراین باید به تمام پیامدهای آن نیز از دیدگاه اجتماعی نگاه کرد. به گفته وی، بیشتر بحث‌ها درخصوص ورزش و خشونت‌های ورزشی از منظر روان‌شناسی و رفتاری بررسی می‌شوند، در حالی که باید تعمق بیشتری بر این مساله داشت.

این استاد جامعه‌شناس معتقد است؛ ورزش سنتی با خون و دست و پا شکستن و زد و خورد همراه بود و درواقع ورزش، آیین نمادین جنگ بود؛ اما باید توجه داشت که در کنار آن رفتار جوانمردانه و آیین دوستی نیز جزو جدایی‌ناپذیر ورزش سنتی بوده است.

وی با اشاره به ارتقای سطح علمی و تکنیکی و رسانه‌ای و هنری ورزش مدرن خاطرنشان کرد: متاسفانه رویکردهای انسانی که در ورزش سنتی موجود بوده، امروزه به دست فراموشی سپرده شده و مسوول آن نیز فلسفه جامعه جدید در زمینه برتری بر دیگری است.

به گفته وی، در ورزش مدرن،فردگرایی حرف اول را می‌زند و پول و مقام و سکو و مدال، مهم‌ترین اهداف هستند و همینجاست که نگاه خواه‌ناخواه به سمت جامعه‌شناسی کشیده می‌شود، مثل دخالت نهاد سیاست در نهاد ورزش یا اقتصادمحوری و فرهنگ حاکم بر جوامع. در واقع فلسفه ورزش با فلسفه اجتماعی درهم آمیخته است و ورزش خشونت و پرخاشگری موجود در جامعه را نشان می‌دهد و نتیجه آن می‌شود که سربازی نابینا شده یا خسارت‌های مالی و روانی زیادی پس از هر بازی و مسابقه حساسی بر جای می‌ماند.

دکتر آقاپور اشاره می‌کند که در نگاه روان‌شناسانه برای بررسی این مسائل همواره به سراغ ناکامی‌ها می‌رویم؛ اما اگر یک نگاه جامعه‌شناسانه داشته باشیم، باید افزایش بیکاری، افزایش سن ازدواج، افزایش اعتیاد و در واقع همه ریشه‌ها را تحلیل و بررسی کرد.

●ورزش پایه را جدی بگیریم

خیلی‌ها معتقدند تنها راه برون‌رفت از این معضل، سپردن کارها به بخش خصوصی است. درواقع وقتی باشگاه خصوصی باشد، دیگر تماشاگر به خود حق نمی‌دهد اموال مربوط به خود را تخریب کند یا این‌که خسارت بزند و صندلی را از جا بکند. علاوه بر این، باشگاه نیز می‌داند که موظف است به تماشاچیان خود سرویس مناسب ارائه کند و به این ترتیب باعث نشود به موج خشونت دامن زده شود.

اما دکتر آقاپور به این مساله از بعد اساسی‌تری می‌نگرد و معتقد است تنها راهکار مناسب، حل و فصل این قضیه از مدرسه‌هاست. به گفته وی ورزش پایه و دانش‌آموزی یعنی تندرستی، دوستی و شادی؛ اما ورزش حرفه‌ای به جای تندرستی، خشونت و صدمه و به جای دوستی، دشمنی و به جای شادی، جنگ اعصاب را به همراه دارد و وقتی این تبدیل و تحول‌ها رخ می‌دهد، دیگر ورزش آن کارایی را نخواهد داشت و به جای ورزش با تجارت روبه‌رو خواهیم بود.

وی با تاکید بر نقش ورزش پایه و این‌که ورزشی عاری از پول است و تنها هدف آن تقویت تندرستی، شادابی و دوستی است، خاطرنشان می‌کند که ما باید مدرسه‌محوری داشته باشیم و در کنار آن خانواده را نیز در نظر بگیریم.

فریبا فرهادیان



همچنین مشاهده کنید