چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

وصال یار


وصال یار

یک عمر به دل دادگی یار نشستیم
افسوس و دریغا به وصالش نرسیدیم
●●●
هر جمعه به سر شد به هلال رخ ماهش
هیهات بجز حسرت و زاری نچشیدیم
●●●
در عطر گلستان ولایت همه در حسرت دیدار
عمری …

یک عمر به دل دادگی یار نشستیم

افسوس و دریغا به وصالش نرسیدیم

●●

هر جمعه به سر شد به هلال رخ ماهش

هیهات بجز حسرت و زاری نچشیدیم

●●

در عطر گلستان ولایت همه در حسرت دیدار

عمری به صفای گل نرگس چو هزاریم

●●

دردایره عشق مگر منتظران را نظری نیست

ما را نظری کن که گرفتار سرابیم

●●

این برکه ی بی أب نه جولان گه ما هست

ما ماهی دریای فرج تشنه ی أبیم

●●

ما چشم نداریم بجز در گه پر فیض ربوبی

یا رب فرجی کن که بسی غرق گناهیم

●●

ما منتظر مقدم یار و قدمش منتظر ما

من در عجبم تا به کجا در تب و تابیم

●●

یا رب مددی کن که این عشق نمیرد

گر عشق بمیرد همه در دام فناییم

●●

یاران به وصالش نرسیدند ولی نیک رهیدند

ما در چه مرامیم نه اینیم و نه أنیم

●●

یاران، بخودأییم و نگاهی بخود أریم

این وصل نشاید که تا ما، من و ماییم

سید محمد علی اردهالی



همچنین مشاهده کنید