پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

نقدی بر كتاب شعر و كودكی اثر قیصر امین پور شاعران وارث آب , خرد و روشنی اند


نقدی بر كتاب شعر و كودكی اثر قیصر امین پور شاعران وارث آب , خرد و روشنی اند

كودك فیلسوفی است كه جهان را به گونه ای كه تجربه كرده است درك می كند خود را مركز كائنات می داند و فكر می كند هر چه در اطراف او سیر می كند و اتفاق می افتد, منحصرا برای لذت اوست

كودك فیلسوفی است كه جهان را به گونه‌ای كه تجربه كرده است درك می‌كند. خود را مركز كائنات می‌داند و فكر می‌كند هر چه در اطراف او سیر می‌كند و اتفاق می‌افتد، منحصرا برای لذت اوست. او انتظار دارد كه بزرگترها همه چیزها را دقیقا همانطور كه او می‌بیند مشاهده می‌كنند. (شعر و كودكی ـ ص ۱۹.)

دكترقیصر امین‌پور در ادامه می‌افزاید: اگر در جملات بالا كلمه كودك را برداریم و به جای آن شاعر را بگذاریم تفاوتی حاصل نخواهد شد و باز هم همه جملات درست خواهد بود... شاعر نیز دست كم در زمان سرودن، همه اشیا را زنده می‌پندارد و از زبان و به زبان آن‌ها سخن می‌گویند و به آن‌ها شخصیت می‌بخشد. امین‌پور به دنبال مطالبی كه ذكر شد سوال می‌كند كه آیا شاعر در هنگام سرودن شعر، كودك نمی‌شود؟ یا دست كم كودكانه و خودمیان‌بینانه نمی‌اندیشد؟ و به دنبال آن به این نتیجه می‌رسد كه شعر نوعی بازگشت به كودكی است. نویسنده در كتاب شعر و كودكی رشد روانی كودك را از دیدگاه ژان پیاژه روان‌شناس بیان كرده و به نتیجه موردنظر خود می‌رسد.

به ناچار باید بگویم كه اگر از كتاب شعر و كودكی، شعرهایش را حذف كنیم می‌توان از آن به عنوان كتاب روان‌شناسی رشد از دیدگاه پیاژه استفاده‌ای بهینه كرد ولی در رابطه با پیوند زدن شعر به احوالات كودكی دچار مشكل خواهیم شد. ایشان پیاژه‌ را روان‌شناسی می‌دانند كه تفكر نادرست را در خردسالان بازیافته است ولی خود پیاژه عنوان كرده است كه كودك مینیاتور انسان بزرگسال نیست یعنی این طور نیست كه تفكر در خردسالان نادرست باشد بلكه از نوعی دیگر است و اصولا تفكر یا اندیشیدن شامل گستره وسیعی از فعالیت‌های ذهنی است و زمانی بارور خواهد شد كه مبتنی بر تجربه‌های معقول و منطقی باشد و این امر در كودك به دلیل رشد ناكافی ذهنی میسر نخواهد بود پس انتزاع شاعر را با تفكر كودكانه یكی كردن ستمی است بر شاعر و همچنین بر كودك.

‌ وقتی فروغ فرخزاد می‌نویسد: آیا دوباره من از پله‌های كنجكاوی خود بالا خواهم رفت تا به خدای خوب كه در پشت‌بام خانه قدم می‌زند، سلام بگویم نه اینكه شاعر به مانند كودكی است كه حتی خدا را هم شبیه خود دیده باشد و فروغ به خوبی می‌داند كه كنجكاوی پله‌ای مانند پله پشت‌بام ندارد و خدای خوب هم مانند انسان قدم نمی‌زند و اگر این حرف از دهان كودكی گفته می‌شد می‌توانستیم نتیجه بگیریم كه آن كودك به دلیل عدم رشد روانی خود به واقع خدا را مانند انسانی تصور می‌كرده است كه در پشت بام مشغول راه رفتن باشد یا هنگامی كه شاملو صحبت از پری می‌كند نه اینكه به واقع و به مانند كودك به وجود پری اعتقاد دارد. شكی نیست كه امین‌پور شاعر به زبان شعر و رموز و صنایع شعر و شاعری آگاهی دارد ولی برای این موضوع كه شعر نوعی بازگشت به كودك است تعریفی عملیاتی ارایه نكرده و شاید مجهولی را به مجهول دیگر ارجاع داده باشد.

وقتی سعدی می‌گوید: شبی یاد دارم كه چشمم نخفت شنیدم كه پروانه با شمع گفت این جفا به سعدی است كه وی را معتقد به این بدانیم كه به مانند كوكی برای پروانه قدرت تكلم قایل باشد یا مولانا جلال‌الدین در شعر: ای آسمان كه بر سر ما چرخ می‌زنی در عشق آفتاب تو همخرقه منی آفتاب را جا ندارد پنداشته و آسمان را بر سر خود چرخان بداند یا استاد شفیعی كدكنی در: به كجا چنین شتابان گون از نسیم پرسید به واقع اعتقاد به سخن گیاه‌گون داشته باشد.

از اینكه هنر و مخصوصا شعر را نوعی بازگشت به بازی‌های كودكانه بدانیم شاید جفا به عالی‌ترین عملكرد در ذهن بشر كه همانا تفكر انتزاعی و زبان باشد. نیاز به درك و فهم و زیبایی‌شناسی از مراحل عالی نیازهای طبقه‌بندی مازلو است و حواله آن‌ها به تصورات دوران كودكی كمی ظالمانه خواهد بود. قیصر امین‌پور می‌نویسد: قصد ما این نیست كه بگوییم شاعر مساوی است با كودك یا برعكس زیرا مسلم است كه شاعر فردی است با پختگی و تجربه‌های بسیار بیشتر از كودك و سوال این است كه قصد ایشان از اینكه شعر نوعی بازگشت به كودكی است چه مفهومی را بیان می‌كند و اصولا چه نوع بازگشتی مورد نظر ایشان است و منظور از نوشتن كتاب شعر و كودكی تبیین چه مساله‌ غامضی است. درك اینكه وقتی سهراب سپهری می‌گوید: پدرم پشت دوبار آمدن چلچله‌ها پشت دو برف پدرم پشت دو خوابیدن در مهتابی پدرم پشت زمان‌ها مرده‌ست پس همانند كودك از دریافت مفهوم زمان به مانند كودك عاجز است كمی ـ یا بیشتر از كمی ـ مشكل می‌نماید.

چه لزومی دارد كه مهارت‌های زبانی شاعران را بازگشت به كودكی دانسته و مقوله شعر را با قپان روان‌شناسی وزن كنیم؟ واژه الهام را كه در مورد لحظه سرودن شعر به كار می‌بریم از زبان مازلو به لحظه اوج تعبیر می‌شود و این لحظات از هیجان‌انگیزترین و شادترین لحظات شاعر هستند كه دارای عناصری همچون تفرد و بلوغ و كمال عظیم بوده و از سالم‌ترین لحظات هستند. تجارب اوج به منزله تجارب هویت ذكاوتمندانه بوده و می‌توانند نظر فرد را در مورد جهان یا جنبه‌هایی از جهان تغییر دهند كه دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند/ و ندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند. از حافظ گواه بر این مطلب است.

اگر بازگشت به كودكی را همان سرخوشی كه شامل مزاح، تفریح، سبك‌سری، حماقت، بازی و خنده بدانیم كه مازلو در ارایه ویژگی‌های حالت اوج از آن‌ها نام می‌برد پذیرفتنی‌تر خواهد بود و در حالت اوج شناخت و رفتار فرد بدیع و تازه و شاداب و غیر عادی می‌شود نه كودكانه به معنای كلی آن.

روان‌شناسی یك علم است و برای گنجاندن شعر در این رشته علمی یا هر نوع بررسی علمی شعر باید به روش علمی، عمل شود كه به طور كلی شامل طرح مساله، گردآوری مدارك، فرضیه‌سازی، آزمایش‌ فرضیه‌ها و در پایان نتیجه‌گیری می‌باشد كه نتیجه حاصل به صورت قاعده یا اصلی پیشنهاد می‌شود و درستی و اعتبار آن تا زمانی خواهد بود كه كسان دیگری در مورد آن مساله كاركرده و نادرستی آن را ثابت نكرده باشند در نتیجه نمی‌توان با توجه به دریافت‌های شخصی به درك یك پدیده علمی نایل آمد و با تفسیر چند شعر آن هم با توجه به ادراك شخصی خود هر چند قابل احترام و بدون بررسی آماری نظریه‌ای را عنوان كرد.

شاید طبقه‌بندی شعر در بازگشت به كودكی به قول ویلیام جیمز كاری عاقلانه باشد ولی به نظر این قلم كه سهم‌اش از جنون بیشتر از عقل است بهترین چیز رسیدن به نگاهی است كه بگذاریم تا شاعر، شعرش را بنویسد و خواننده شعر هم با توجه به شرایط ذهنی و ادراك خود، تاویل خود را بكند و برای شعور شاعر و خواننده هر دو احترام قایل شویم و انتظار نداشته باشیم كه مثلا شاعری مانند فروغ فرخزاد در چارچوب ذهنی ما شعر بنویسد شاید این آزادی باعث ترك كوچكی در آسمان مطلق‌ها شود. ‌ دیر هنگام است شب حرف خودش را می‌زند من شعر خودم را می‌گویم و در این میان آسمان ترك برمی‌دارد به اندازه یك سطر بلند (ندایی )

نویسنده : تقی صداقتی

برخی منابع:

۱- شعر و كودكی،‌امین‌پور، قیصر

۲- به سوی روان‌شناسی بودن، اچ مازلو، آبراهام

۳- حروف‌چینی لحظه‌ها، ندایی، پونه.



همچنین مشاهده کنید