چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

اختلافات گذشته را کنار بگذارید


اختلافات گذشته را کنار بگذارید

فوتبال تیم ملی ایران را به عبارتی می توان به فوتبال باشگاه نیوکاسل یونایتد انگلیس تشبیه کرد دلایل این شباهت نیز از قرار زیر است هواداران مشتاق و علاقه مندی که انتظار فوتبال ناب و اصیل را دارند, امیدهای رنگ و رو پریده ای برای موفقیت که کم وبیش به ناامیدی بدل شده و مسوولانی که به نظر چندان علاقه ای به رقابت نداشتند

فوتبال تیم ملی ایران را به عبارتی می توان به فوتبال باشگاه نیوکاسل یونایتد انگلیس تشبیه کرد. دلایل این شباهت نیز از قرار زیر است: هواداران مشتاق و علاقه مندی که انتظار فوتبال ناب و اصیل را دارند، امیدهای رنگ و رو پریده ای برای موفقیت که کم وبیش به ناامیدی بدل شده و مسوولانی که به نظر چندان علاقه ای به رقابت نداشتند. حتی این تشبیهات را می توان گسترش داد چرا که علی دایی و آلن شیرر، اسطوره های تهاجمی تیم ملی ایران و باشگاه نیوکاسل در هدایت تیم هایشان دخیل هستند.

آلن شیرر با نواختن گل های به یادماندنی موقعیت خود را تا پایان در قلب های هواداران سنت جیمز پارک تثبیت کرد در حالی که دایی می تواند با افتخار بگوید که بالاترین آمار گل های ملی را نسبت به هر اسطوره ملی و باشگاهی دیگر دارد. باید پذیرفت که آلن دیر یا زود هدایت زاغهای نیوکاسل را در اختیار می گیرد و سرمربی تیم محبوبش می شود.

توافقاتی که پس از ماه ها کش و قوس برای انتصاب گزینه مناسب در راس کادر فنی تیم ملی ایران میان دایی و سران فوتبال ایران صورت گرفت، مساله ای مشابه با حضور شیرر در نیوکاسل است. تنها به قدری زمان و صبر و تامل نیاز بود که به رغم توقعات، ستاره سابق بایرن مونیخ به عنوان سرمربی سپیدپوشان ایرانی معرفی شود. البته یکی از عواملی که به انتخاب این سرمربی جوان کمک کرد قهرمانی سایپا در لیگ برتر در اولین فصل حضور وی روی نیمکت مربیگری تیم بود.

سوابق درخشان اما کوتاه مدت وی در زمان مربیگری تیم مذکور همراه با کارنامه فوق العاده درخشان دوران بازیگری اش، فدراسیون فوتبال ایران(IFF) را بر آن داشت که این گزینه داخلی و به نظر کم سن وسال برای مربیگری را به هر چهره نام آشنای خارجی و سرمربی باتجربه داخلی ترجیح داده و پس از هفت ماه جست و جو برای یافتن جانشین امیر قلعه نویی ، ملی پوش اسبق تیم ملی و به عبارتی شهریار فوتبال ایران را معرفی کنند. حال علی دایی راه دشواری پیش روی دارد، سوق دادن تیمی که زمانی او خود در آن توپ می زد به جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی که تلاش برای کسب جایگاه در این تورنمنت از مدت زمانی قبل و با بازی ایران مقابل سوریه آغاز شده است.

در رای گیری که از هواداران فوتبال ایران به عمل آمده بود، دایی چندان شانسی برای کسب جایگاه فعلی نداشت و در عوض افشین قطبی، سرمربی پرسپولیس با کسب ۸۰۰ هزار رای مثبت به نظر از شانس بیشتری برخوردار بود. سرمربی تازه وارد تیم ملی در روزهای آخر بازیگری اش در میادین ملی که مصادف بود با ناکامی ایران در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان باعث شد که برخی نقطه نظرات در خصوص خود او و تاثیراتش در رختکن دستخوش تغییر شود. شایعات اختلافات این ستاره ۳۷ساله با امثال علی کریمی و ایمان مبعلی به این اخبار منجر شده بود که شاید دایی نتواند در هدایت جمعی از ملی پوشان که زمانی با آنها هم تیمی بود چندان موفق عمل کند.

اما جالب اینجا بود که به محض معرفی سرمربی جدید تیم ، علی کریمی که خود نیز زمانی در بایرن مونیخ توپ می زد، حمایت همه جانبه خود را از دایی اعلام کرده و علاقه خود را برای توپ زدن زیر نظر هم بازی قدیمی اش ابراز داشت. همین مساله خود باعث قوت قلب و ریختن آب بر آتش اکاذیب فوق بود. البته برخی منتقدان مستقیم سراغ این مساله رفتند که علت این اظهارات کریمی این بوده که او حالا دیگر توان مخالفت با سرمربی را ندارد. اما هرچه که باشد کار کریمی کاملا منطقی بود و جای هرگونه انتقاد دیگر را بست. به نظر نیز راه درست هم همین است.

طبعا پس از انتخاب هرسرمربی چه در عرصه باشگاهی و چه در عرصه ملی، همگان منتظر مشاهده عملکرد چهره تازه وارد هستند. با گذشت چند هفته پراز استرس و تشویش که یک روز یک سرمربی به عنوان هدف اول فدراسیون معرفی شده و روز بعد نام همان گزینه خط می خورد، حال دیگر فرصت آن است که همه دست به دست هم دهند و با آرام کردن جو مشوش به سرمربی جوان کمک کنند.

اگر بازیکن خاصی با دایی مشکلی قدیمی دارد، این قضیه را می بایست به کل به دست فراموشی بسپارد و مسائل شخصی را با منافع ملی دخیل نکند. یا باید اینگونه باشد یا اینکه بازیکنی که در پی تسویه حساب است دور تیم ملی را یک خط قرمز بکشد. قضیه به همین سادگی است. اگر این چنین نشود و بازیکنانی که طبق شایعات با دایی مشکل داشته اند به هردلیلی در بازی ۶ فروردین مقابل کویت حضور نداشته باشند، عرصه بر منتقدان باز می شود و این سوال پیش می آید که تیم ملی با حضور دایی و بدون کریمی و مبعلی بهتر است یا تیمی با حضور قطبی و کریمی و مبعلی؟ دایی به نوبه خود حق دارد که با آرامش خاطر کارش را آغاز کرده و بهترین ها را از میان بازیکنان ایرانی انتخاب کند. انتخاب هایی که بر اساس توانایی و وضعیت آمادگی باشد. هفت ماه سخت بر فوتبال بی تکلیف ایران سپری شد و امروز می توان خوشحال بود که ایران هم یک سرمربی شایسته دارد. وقت آن است که شایعات و اخبار ضد و نقیض پایان یابند و خاطرات تلخ ماه های گذشته را به دست فراموشی سپرد و تنها عبرت گرفت. حال که دیگر سرمربی فوتبال ایران معرفی شده باید به این نکته اشاره کرد که قدم اول در راه موفقیت حیثیت ورزش این کشور توانایی های تاکتیکی دایی است. دنیای فوتبال دستخوش تغییرات زیادی شده، اگر نگاهی به تیم ملی انگلیس و انتصاب فابیو کاپلو بیندازید متوجه اهمیت موضوع می شوید.

هر تیم ملی در طول سال چند بازی مهم انجام می دهد که لازم است پیش از هرکدام از این بازی ها به بررسی و تحلیل دقیق آن پرداخت که حضور یک سرمربی کاربلد و تاکتیکی می تواند به این مساله کمک کند. بازی ایران مقابل سوریه را به یاد بیاورید که ایران با چه وضعیت آمادگی به مصاف حریف خود رفت. فوتبال ایران مدتها بود که بر فوتبال کشورهایی چون امارات متحده عربی، سوریه و کویت برتری یافته بود اما هفت ماه بلاتکلیفی وضعیت ملی پوشان را زیر سوال برد. در همین مدت زمان کوتاه تیم های فوق بهترین تیم های تمام ادوارشان را ترتیب داده اند.

شاید تا پیش از این نیاز نبود که حتما یک مربی بسیار باتجربه برای شکست دادن امثال سوریه و کویت و حتی قوی ترین های آسیا روی نیمکت تیم ملی ایران بنشیند اما حالا اوضاع کاملا فرق کرده و دایی امروز باید همان دایی سابق دوران بازیگری اش باشد و با دل و جان هرآنچه در چنته دارد برای موفقیت و اقتدار ملی به کار گیرد، آرزویی که هر ایرانی فوتبالدوستی لحظه به لحظه انتظارش را می کشد.

حورا شکیبی ممتاز



همچنین مشاهده کنید