سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

جنگ زرگری سرد


جنگ زرگری سرد

در جریان بحران قفقاز و جنگ در گرجستان, ناظران سیاسی بیش از آنکه نگاه خود را به روابط روسیه و گرجستان معطوف نمایند, این درگیری را رویارویی مسکو و واشنگتن قلمداد کرده و آن را شروع یک «جنگ سرد جدید» ارزیابی کردند

در جریان بحران قفقاز و جنگ در گرجستان، ناظران سیاسی بیش از آنکه نگاه خود را به روابط روسیه و گرجستان معطوف نمایند، این درگیری را رویارویی مسکو و واشنگتن قلمداد کرده و آن را شروع یک «جنگ سرد جدید» ارزیابی کردند. هر چند جنگ سردی که از آن سخن گفته می شود مراحل ابتدایی خود را طی کرده و هنوز شکل نهایی خود را پیدا نکرده است، اما اقدامات تحریک آمیز، خطاب های تند و بی محابا، زیر سؤال بردن اعمال و رفتار طرف مقابل و تلاش برای ایجاد مناقشات جدید، اتفاقی است که این روزها بین مقامات کاخ سفید و کرملین در حال وقوع است. شب گذشته رایس، وزیر خارجه آمریکا، روسیه را به قلدری متهم کرد و بلافاصله جوابی مشابه از سوی همتای روس خود دریافت نمود.

اواخر دهه هشتاد قرن گذشته، اتحاد جماهیر شوروی سابق سقوط کرد و از بطن آن کشورهای کوچک و مستقل تولد یافت. کشورهایی که بواسطه تجربه سالهای متمادی سیاست های متمرکز سوسیالیستی، اکنون سیاست فرار از مرکز را به شدت دنبال می کردند. به همین دلیل در دهه آخر این قرن بسیاری از جمهوری های تازه استقلال یافته شوروی به سمت غرب تمایل پیدا کرده و رابطه خود را با اتحادیه اروپا مستحکم تر ساختند. این در حالی بود که غربی ها نیز تلاش می کردند کشورهای متحد پیشین روسیه را بیش از پیش از این کشور جدا سازند. انقلاب های مخملینی که طرفداران غرب با هدایت و راهبری آمریکا به راه انداختند، گرجستان، اوکراین و برخی دیگر از آن کشورها را عملاً در مدار قدرت غرب قرار داد.

از سوی دیگر اتحادیه اروپا و ناتو درصدد بسط پایگاه های خود بودند و ظاهراً گسترش آن را هیچ ربطی به روسیه نمی دادند، اما ذهن روس ها هیچ گاه از این سؤال خالی نبود که پیمان ناتو برای مقابله با پیمان نظامی ورشو- که شوروی سابق مبتکر آن بود- به وجود آمده است. حال که پیمان ورشو عملاً وجود خارجی ندارد، چه دلیلی برای گسترش ناتو می توان یافت؟ این نگرانی ها وجود داشت و سران روسیه نیز گاه آن را ابراز می کردند ولی حد این نگرانی به اندازه ای نبود که روابط بین روسیه و غرب- خصوصاً آمریکا- را به آستانه یک جنگ سرد برساند تا آنکه، گرجستان وارد جنگ با اوستیای جنوبی جدایی طلب شد.

روسیه که ظاهراً منتظر یک بهانه جدی بود، تهاجم ارتش ساکاشویلی که توسط آمریکایی ها و زیرنظر مربیان اسرائیلی سازمان یافته بود را به طور غیرمنتظره ای و به شیوه یک ابرقدرت پاسخ داد.

از زمین و هوا و دریا به گرجستان حمله کرد. تهاجم خود را به اوستیا محدود نکرد و تا پایتخت گرجستان پیش رفت. ارتش گرجستان را که به پیروی از دستور حامیان و هم پیمانان آمریکایی اش بیش از یک چهارم بودجه کشور فقرزده اش را می بلعید، نابود کرد و شهر گوری را که مرکز استقرار نیروهای نظامی گرجستان بود بمباران و اشغال نمود. چه این واکنش با واکنشی که آمریکا و متحدانش در مقابل تهاجم صدام به کویت نشان دادند قابل قیاس نبود، اما به لحاظ روش، جنسی مشابه داشت و روسیه اصرار داشت که این تشابه را به نمایش بگذارد.

آمریکا که از نوع برخورد شدید روسیه با بحران گرجستان جا خورده بود، برای آنکه خودی نشان دهد، دیک چنی- معاون بوش که به مواضع جنگ طلبانه مشهور است- را به گرجستان، آذربایجان و اوکراین فرستاد تا به نوعی به روسیه بفهماند برای دفاع از متحدین خود دست بسته نیست. معاون رئیس جمهور آمریکا در دیدار خود از اوکراین در حضور یوشچنکو رئیس جمهور این کشور گفت که «با وجود مخالفت های شدید مسکو، آمریکا از پیوستن اوکراین به سازمان نظامی ناتو پشتیبانی می کند تا این کشور بتواند با تهدیدهای نظامی و اقتصادی در منطقه مقابله کند.» همچنین وی از کشورهای غربی می خواهد علیه آنچه که آن را اقدامات متکبرانه و رو به افزایش روسیه توصیف کرد، بایستند.

از سوی دیگر ویتالی چورکین، نماینده روسیه در سازمان ملل در نشست شورای امنیت، آمریکا را به شدت مورد انتقاد قرار داد و از سیاست یک بام و دو هوای آمریکا سخن گفت. او تصریح می کند: «آنکه خود برای نمونه در عراق، افغانستان و منطقه بالکان به خشونت متوسل می شود، نمی تواند عملکردی مشابه را از سوی روسیه مورد انتقاد قرار دهد.» چورکین، نماینده آمریکا در شورای امنیت را مورد خطاب قرار داده و با لحنی کنایه آمیز می پرسد «می خواستم از نماینده ایالات متحده بپرسم آیا آمریکا سلاح های کشتار جمعی را پیدا کرده و یا همچنان در جستجوی این سلاح هاست؟! »

پوتین نخست وزیر روسیه پنجشنبه دو هفته قبل در استراحتگاه سوچی واقع در کرانه دریای سیاه، درباره آغاز یک مسابقه تسلیحاتی با غرب هشدار داد و گفت که موشک های روسیه به سوی جمهوری چک و لهستان هدف گیری می شود. اشاره پوتین به موشک های ضدموشک آمریکاست که براساس توافق با لهستان، قرار است در خاک این کشور نصب شود. پوتین در ادامه سخنانش با اشاره به روابط واشنگتن و مسکو، آمریکا را متهم به رفتار کردن شبیه به امپراتوری روم کرد. سخنانی از این دست ظاهراً بوی بروز یک جنگ سرد را به مشام می رساند، حال آنکه واقعیت های دیگری نیز در این عرصه وجود دارد.

آمریکا در رویارویی با روسیه راهبردهای جدیدی به کار بسته است از جمله طرح استقرار سپردفاع موشکی که فارغ از ارزش نظامی آن، قصد دارد به وسیله آن روسیه را تحت فشار قرار دهد. در همان حال مقامات کاخ سفید نیز برنامه ای را برای اعمال فشار جهانی علیه روسیه طراحی می کنند و در تصویب عضویت روسیه در سازمان تجارت جهانی تاخیر می اندازند. در اروپا هم رهبرانی که روابط نزدیک تری با روسیه داشتند جای خود را به سیاستمدارانی می دهند که نوعی بی اعتمادی نسبت به روس ها دارند.

اما نکته ای که قابل تامل می باشد آن است که جنگ سرد جدید رویکرد متفاوتی دارد و در شرایط کنونی جهان امروز هیچگاه به مثابه جنگ سردی که سالیان متمادی بین جهان دو قطبی و بلوک شرق و غرب درافتاده بود، نخواهد شد. امروز اروپا که در اتحاد غرب تعریف می شود، قادر نیست چشم خود را بر وابستگی فزاینده اش به منابع انرژی روسیه ببندد. به عنوان نمونه آلمان ۴۰ درصد از گاز مورد نیاز و ۳۰درصد از نفت خود را از روسیه وارد می کند و پیش بینی می شود رقم واردات گاز آلمان از روسیه تا سال ۲۰۲۵ به ۶۰درصد برسد. عدم امکان جایگزینی منابع انرژی در کوتاه و حتی میان مدت برای اروپا، این اتحادیه را به این نتیجه رسانده که با روسیه تا حد ممکن سرشاخ نشود. از سوی دیگر روسیه نیز شدیداً به بازار اروپا وابسته است و بسته شدن درهای اروپا را به روی خود هرگز تاب نمی آورد.

آمریکاییها نیز پس از جنگ عراق دریافته اند که نسبت به گذشته و زمان جنگ سرد پیشین از توان کمتری برای آنکه خود را یک قدرت جهانی نشان دهند، برخوردارند. حقیقت آن است که آنچه ارتش آمریکا در حال حاضر از توانمندی خود در جنگ عراق و افغانستان به نمایش گذاشته و افکارعمومی جهان نیز قدرت آمریکا را از این دریچه می نگرند، به شدت مقامات کاخ سفید را آزار می دهد.

از جنگ لفظی که بین واشنگتن و مسکو در افتاده بگذریم، نه آمریکا و نه روسیه مایل به گسترش تعارضات بین خود نیستند. روسیه تا جایی پیش خواهد رفت که به غرب نشان دهد آستانه تحملش پر شده و دیگر نمی تواند ناظر سیاستهای آمریکا در حوزه منافع امنیتی خود باشد. آمریکا نیز در تقابل با روسیه تا آنجا پیش روی می کند که مسکو به طور کلی به صف مخالفانش نپیوندد و در این میان اتحادیه اروپا را که وابستگی شدیدی به منابع انرژی روسیه دارند، از دست ندهد.

روسیه و آمریکا-و دیگر قدرت ها- به منافع خود می اندیشند و برای حفظ قدرت با هم سازش خواهند کرد و اگر لازم بدانند کشورهای کوچک را در این مسیر قربانی خود می کنند. روسیه در جنگ با گرجستان تلاش کرد به سیاست های دودهه اخیر آمریکا در محاصره این کشور پاسخ دهد و جای خود را در کلوپ قدرت بازسازی کند. آمریکا و روسیه خود می دانند که در باطن روابط و منافعشان وارد یک جنگ زرگری سرد شده اند. دیری نخواهد پایید که این رویارویی و تنشی که در مناسبات دو طرف پیش آمده فروکش خواهد کرد. مسئولان سیاست خارجی نظام آنقدر هوشیار خواهند بود که در تقابل با آمریکا از شرایط پیش آمده بهره گیری کنند بی آن که تخم مرغی در سبد روسیه بگذارند.

حمید امیدی



همچنین مشاهده کنید