چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

بال, بالتازار


بال, بالتازار

پروفسور بالتازار را به خاطر می آورید مطمئنا اگر سن و سالی بیشتر از ۱۶ سال داشته باشید این موجود کوچک کارتونی را به خاطر دارید که برای هر مشکلی یک راه حل ساده داشت اول کمی راه می رفت و فکر می کرد و بعد از کشف راه حل هر مشکل با خوشحالی بالا و پایین می پرید و به سراغ دستگاه جادویی خود می رفت

پروفسور بالتازار را به خاطر می آورید؟ مطمئنا اگر سن و سالی بیشتر از ۱۶ سال داشته باشید این موجود کوچک کارتونی را به خاطر دارید که برای هر مشکلی یک راه حل ساده داشت؛ اول کمی راه می رفت و فکر می کرد و بعد از کشف راه حل هر مشکل با خوشحالی بالا و پایین می پرید و به سراغ دستگاه جادویی خود می رفت.

اهرمی از دستگاه عظیم خود را پایین می کشید و بعد از فعل و انفعال های عجیب و غریب و باز و بسته شدن چتری کوچک در بالای دستگاه، همه چیز آرام می شد. پروفسور به سراغ شیر دستگاه می رفت و سه قطره جاویی را داخل یک لوله آزمایشگاه می ریخت.

آن سه قطره، راه حلی برای همه چیز بود.کارتون های پروفسور بالتازار برای نسلی از ایرانی ها هرگز فراموش نمی شود، نسلی که غیر از تلویزیون تقریبا هیچ تفریح دیگری نداشت؛ آن هم تلویزیونی که فقط در ساعات محدودی از شبانه روز و با دو شبکه به پخش برنامه می پرداخت. به همین دلیل مخاطب کارتون های تلویزیونی، فقط بچه ها نبودند و جوانان و حتی برخی از بزرگتر ها هم پای تلویزیون می نشستند تا با اختراع های بدیع پروفسور بالتازار سر شوق بیایند. حالا قرار است «بوریووی داوینکوویچ»، مشهور به بوردو کارگردان این مجموعه به تهران بیاید.

بوریووی داوینکوویچ در سال ۱۹۳۰ در یوگسلاوی سابق متولد شد. حتی در کودکی نیز استعداد نقاشی او همه را متعجب می کرد. پدرش که می دانست از نقاشی های او لذت می برند در مسافرت ها نقاشی های او را به همراه می برد و حتی اگر مشکلی پیش می آمد، نقاشی های بوردو می توانست مشکل را حل کند. در زمان جنگ جهانی دوم و هنگامی که خانواده بوردو در حال فرار از کرواسی به صربستان بودند در ایستگاه قطار بازداشت شدند. پدر بوردو نقاشی های پسرش را نشان پلیس داد و آنها که از دیدن نقاشی ها به وجد آمده بود آنها را آزاد کردند.

اما گویا این تقدیر بوردو بود که همیشه برای حل مشکلاتش به قدرت طراحی و نقاشی خود پناه ببرد. بوردو و کشورش یوگسلاوی سابق مشکلات بی شماری را تحمل کردند؛ جنگ جهانی دوم، ظهور کمونیزم، تجزیه شدن به پنج قسمت و در نهایت اکنون که بالکان با کاپیتالیزم در نبرد است. بوردو با زبان طنز و با قهرمانان معمولی اش نشان می دهد که چطور جامعه و دیگران می توانند یک فرد کاملا معمولی را نابود کنند.

قهرمانان بوردو را باید قهرمانان زندگی روزمره دانست. اصلی ترین مولفه فیلم های انیمیشن بوردو آدم هایی کاملا معمولی هستند که می خواهند در تنهایی و در خلوت خصوصی شان از زندگی لذت ببرند در حالی که جامعه مدام در حال سوءاستفاده از حریم خصوصی آنهاست، اجتماعی که اجازه تنها بودن را به آنها نمی دهد.

بوردو در توضیح چگونگی کارش می گوید؛ «اگر می خواهید که یک کارتون بسازید باید به پدیده ها نگاه کنید و از خودتان بپرسید خصیصه های اصلی این پدیده و یا مشکل چیست؛ وقتی آنها را پیدا کردید باید آنها را معکوس کنید و یک شرایط مضحک خنده دار و حتی پوچ از آن بسازید. راستش را بخواهید من همیشه زندگی را یک فیلم کمدی دیده ام.»

بعد از فروپاشی استودیوی دوگانه فیلم (یکی از مهمترین استودیوهای ساخت انیمیشن و نقطه اصلی آغاز مکتب زاگرب در انیمیشن) بوردو به خدمت سربازی فراخوانده شد. دوران ۱۸ ماهه سربازی تلخ ترین دوران زندگی بوردو بود و اثری ژرف حتی در کارهای او گذاشت. در فیلم های او سربازها و ژنرال هایی را می بینیم که بی هدف رژه می روند و یا بی دلیل فریاد می کشند.

فیلم «کرک» در سال ۱۹۶۷ دقیقا واکنشی بود به همان دوران، دورانی که بی دلیل به او فرمان های غیرمنطقی می دانند و او مجبور به اطاعت بود. فیلم با آنکه همه تماشاگران را می خنداند ولی یک تراژدی درباره سربازی رفتن بود. خود بوردو درباره این فیلم می گوید؛ «من ساختن این فیلم را زمانی شروع کردم که ۱۰ سال از آن دوران سخت گذشته بود. این دوران برای من زمانی بود که در خدمت سربازی به عنوان یک روشنفکر و هنرمند سعی می کردم از حریم خصوصی ام دفاع کنم. خدمت سربازی برای من یک زندان بود.

من در خدمت آنها بودم اما برای چه؟ برای اینکه من را بکشند! مرتبا سر من فریاد می زدند این کار را باید بکنی، این کار را نباید بکنی. من یک هنرمند بودم و این برای آنها هیچ معنی نداشت.» این فیلم بهترین مثال برای نشان دادن این مسئله است که بوردو چگونه «قهرمان زندگی روزمره» را به نمایش درمی آورد. این قهرمان نمونه ای در برابر رشته ای از اتفاقات مسخره قرار می گیرد که اجتماع به او تحمیل کرده است و دولت و یا اجتماع نیز همیشه علیه او هستند.

«قهرمان زندگی روزمره» مجبور به تحمل وجوه منفی جامعه مدرن است که شامل سوءاستفاده های سیاسی، مشکلات اقتصادی و جنون رسانه هاست. بوردو تاکید می کند «قهرمان روزمره» نمی تواند و نخواهد توانست علیه اجتماع دست به طغیان بزند. یکی دیگر از خصیصه های قهرمانان بوردو این است که آنها همیشه می خواهند تنها باشند اما هیچ گاه به این هدف دست نمی یابند چون جامعه هیچ گاه دست از آزار و اذیت آنها برنمی دارد.

فیلم های او معمولا با این صحنه آغاز می شوند که مردی می خواهد اندکی آرامش داشته باشد، به عنوان مثال می خواهد نیمکتی در پارکی پیدا کند و در آرامش روزنامه بخواند اما به قول بوردو «او نمی تواند چنین کند چون تمام زندگی، تمام قوانین، تمام مقررات و حتی تمام صداها علیه او هستند. او هیچ گاه آرامش و حریم امن نخواهد داشت».

در حقیقت او آفریدن چنین شخصیت هایی را مدیون زندگی شخصی خود است. بوردو می تواند قهرمان یکی از آثار خودش باشد. او مجبور بود همیشه در خانه ای زندگی کند که دولت برایش مشخص می کرد. در آپارتمانی کوچک در حالی که هیچ حریم امن و خصوصی در آن وجود نداشت، با امکاناتی محدود و اندک؛ محصور در انواع صداهای مزاحم. بوردو می گوید؛ «قهرمان من، قهرمان نیست، یک ضد قهرمان است. تنها یک آدم معمولی است مثل خودم.»

ترجمه و گردآوری؛ کاوه جلالی



همچنین مشاهده کنید