پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

حکایت تازه از تضاد صلح و صهیونیسم


حکایت تازه از تضاد صلح و صهیونیسم

برای همه دولت های عربی منطقه که در نوبت مذاکره با رژیم صهیونیستی ایستاده اند و سرنوشت خویش را به قراردادها و پیمان های سازش گره زده اند آنچه در پایان میانجیگری مصری ها و رئیس جمهور پیشین آمریکا رخ داد تجربه ای آموزنده است

برای همه دولت های عربی منطقه که در نوبت مذاکره با رژیم صهیونیستی ایستاده اند و سرنوشت خویش را به قراردادها و پیمان های سازش گره زده اند آنچه در پایان میانجیگری مصری ها و رئیس جمهور پیشین آمریکا رخ داد تجربه ای آموزنده است. خاورمیانه نزدیک دو هفته در حالی که از یک سو شاهد موجی از قتل عام و نسل کشی در غزه بود در سوی دیگر شاهد آغاز یک حرکت گسترده دیپلماتیک بود که به ابتکار جیمی کارتر ، رئیس جمهور پیشین آمریکا و با میزبانی دولتمردان مصری به راه افتاد. هدف نهایی این تحرک دیپلماتیک آن بود که در ازای خاموش شدن آتشبارهای حماس که این روزها آرامش صهیونیست ها را برهم زده است، سران تل آویو به محاصره اقتصادی و نظامی خویش علیه بیش از یک میلیون فلسطینی مقیم غزه پایان دهند. بنابراین پادر میانی خوشبینانه کارتر ومصری ها برای متوقف کردن حملات مرگبار ارتش صهیونیستی از هر جهت یک واقعه سمبلیک بود.کارتر و مصر جزو نخستین بازیگران سازش بودند . رئیس جمهور پیشین آمریکا که در سال ۱۹۷۸ نخستین سنگ بنای سازش را در کمپ دیوید گذاشت این بار نیز در سفر خود بسیار تلاش کرد تا این پیام را به تل آویو منتقل کند که راه حل نظامی برای فیصله دادن به منازعه خونین خاورمیانه سودی ندارد.

البته پیش بینی آینده میانجیگری برای حل غائله غزه در قاهره چندان دشوار نبود . با تجربه رفتارهایی که صهیونیست ها در پروژه های سازش بر جای گذاشته اند اغلب تحلیلگران تردید نداشتند که این بار نیز تلاش پایه گذار پیمان کمپ دیوید و دوستان مصری او راه به جایی نخواهد برد.

اما از سخنان کارتر و دیپلمات های مصری چنین برمی آمد که پاره ای از مسائل آنها را به یافتن تفاهمی هرچند ناپایدار در غائله غزه خوشبین ساخته بود. در وهله نخست آنها بیش از همه به تأثیر فشار افکارعمومی و بار روانی که فاجعه غزه علیه رژیم صهیونیستی ایجاد کرده بود امیدوار بودند. تصور کارتر و مصری ها این بود که دولت اولمرت اکنون که مسئله غزه به حادترین بحران انسانی در جهان تبدیل شده از فرصتی که مذاکرات قاهره برای برون رفت از این بحران فراهم آورده بهره گیرد. چنان که کارتر در یکی از مصاحبه هایش تأکید کرد تفاوت این دور از میانجیگری با گذشته این است که مذاکره کنندگان این بار مسئله گرسنگی و مرگ ومیر بیش از یک میلیون فلسطینی در غزه را اساس پیشنهاد خویش قرار دادند. از طرف دیگر کارتر و میزبانان عربی او در تصوری مشترک به این گمان بودند که ساکنان دو سوی مرزهای خونین غزه از جنگ و خشونتی که دولت اولمرت آغاز کرده خسته شده و برقراری یک آتش بس، خواست فوری و مشترک همه طرف های درگیر است.

اما ناظران منطقه تردید نداشتند که هیچ کدام از این دو توجیه انسانی و عقلی برای بستن مشت آهنین دولت تل آویو کافی نیست. آنچه از دید میانجیگران عربی آمریکایی دور ماند تفکر جناحی است که اکنون قدرت را در اسرائیل دردست دارد. جناحی که همانند طایفه نومحافظه کاران حاکم برکاخ سفید آینده خاورمیانه را فقط از دریچه قدرت نظامی و لوله تفنگ می نگرد. کافی بود در این زمینه کارتر شمار جنگ و نبردهایی که فقط در دوسال اخیر توسط اولمرت و باراک علیه سوریه ، لبنان و فلسطین انجام شده را از نظر می گذراند یا آنکه به جلسات ملال آوری که دراین مدت سران تل آویو با محمود عباس رئیس تشکیلات خود گردان داشته اند بنگرد.

حتی در این باره کارنامه تقویم دیپلماسی خود رایس و سفرهای ماهانه او و اجلاسی که با نام آناپولیس برگزارکردند شواهدی متقن از سرشت سازش ناپذیری رژیم صهیونیستی بود.

فاصله خاورمیانه امروز با دورانی که کارتر در ذهن تصور کرده این است که نسل گذشته زمامداران رژیم صهیونیستی مانند رابین و بگین دست کم به صورت تاکتیکی وارد پروژه مذاکره و سازش می شدند اما جانشینان کنونی آنها حتی در اتاق های مذاکره نیز حاضر به پذیرش نقش اعراب نیستند. بنابراین باید برای یک بار هم که شده میزهای مذاکره و گفت وگو در قاهره چیده می شد تا این بار انقلابیون حماس این هشدار تاریخ را به جناح های خوشبین عرب گوشزد کنند که سران صهیونیسم را میانه ای با مذاکره و هزیستی و صلح نیست.

مهدی تقوی



همچنین مشاهده کنید