پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

تاملی دوباره بر اصطلاح مجعول درآمد نفت


تاملی دوباره بر اصطلاح مجعول درآمد نفت

حدود صد سال است که پس از تنظیم قرارداد دارسی, حفر چاه ها و استخراج و صدور نفت به خارج از کشور تقریبا به صورت امروزی معمول شده است

حدود صد سال است که پس از تنظیم قرارداد دارسی، حفر چاه‌ها و استخراج و صدور نفت به خارج از کشور تقریبا به صورت امروزی معمول شده است.

همه می‌دانیم که عقد این قرارداد از همان آغاز و طبق معمول آن زمان با شیوه‌های استعماری دولت انگلیس همراه بود؛ اما نکته‌ای که کمتر به آن توجه شده است و در این نوشتار به آن پرداخته خواهد شد آنکه شرکت نفت انگلیس از همان اوان کار و به جای «بهای‌نفت» عمدا اصطلاح جعلی «درآمد نفت» یا «سود حاصله از فروش نفت» را به کار برده است و این اصطلاح مجعول را ابتدا در سازمان‌ها و ادارات مرکزی خود در لندن و سپس به روزنامه‌ها و وسایل ارتباط جمعی خارجی القا کرد و کم‌کم در رسانه‌های ایران و کارکنان ایرانی شرکت نفت و نهایتا مسوولان ارشد کشور نیز معمول گشت و عجیب‌تر آنکه این مفهوم نادرست و ساختگی به نسل‌های آینده نیز به ارث رسیده است.

امروز با نهایت تاسف نه تنها روزنامه‌ها و مردم عادی این اصطلاح را به کار می‌برند، بلکه همه تحلیل‌گران سیاسی و اجتماعی کشور نیز با آنها هم صدا شده‌اند و هرگاه سخن از وجوه حاصل از فروش نفت به میان می‌آید، آن را به عنوان درآمدهای نفتی یاد می‌کنند و بعضی از اقتصاددانان ارجمند نیز هر چند خود بر این موضوع واقفند، ولی بر حساب‌ عادت گاهی اصطلاح «درآمد نفت» را به کار می‌برند.

اما خطر به کار بردن چنین اصطلاحی و نامیدن «درآمد‌نفت» در تراکنشی که اصولا سودی در کار نیست، چنین تصوری را در اذهان مردم ایجاد می‌کند که به طور مرتب سودی از این راه حاصل می‌شود و در نتیجه چنین توقعی به وجود می‌آید که این سود باید بین مردم کشور تقسیم گردد و حتی گاه و بیگاه از سوی بعضی از مسوولان یا حتی بعضی از اقتصاددانان نیز چنین پیشنهادهایی مطرح می‌گردد که نتیجه آن نویدهایی همانند پرداخت یک رقم ثابت از «درآمد نفت» به همه یا بردن سهم نفت بر سر سفره مردم خواهد بود.

تردیدی نیست که نه تنها همه اقتصاددانان کشور، بلکه بیشتر افرادی که دستی در فعالیت‌های اقتصادی دارند می‌دانند که سرمایه و درآمد دو مقوله جدا از یکدیگرند؛ درآمد را می‌توان به دلخواه به مصرف رساند؛ ولی سرمایه را باید یا سرمایه‌گذاری کرد یا برای تقویت بنیه اقتصادی کشور پس‌انداز نمود و فروش نفت، فروش کالای تولیدی نیست، بلکه فروش سرمایه کشور است و مشمول سودآوری نخواهد بود؛ زیرا ما قسمتی از ثروت مملکت را می‌فروشیم، آن هم ثروتی که تجدیدناپذیر است، بنابراین وجوهی که از این راه به دست می‌آید «تبلور سرمایه» است و باید در سرمایه‌گذاری‌های زیربنایی کشور یا دادن وام به پروژه‌های اساسی بخش‌خصوصی به منظور ایجاد اشتغال و توسعه صنعتی کشور به کار گرفته شود که نه تنها نسل حاضر، بلکه نسل‌های آینده نیز از آن بهره‌ور شوند. چیزی که باید بر سر سفره مردم گذاشته شود، درآمدهای حاصل از این سرمایه‌گذاری‌ها است که اگر به درستی استفاده شود سفره همه را رنگین‌تر خواهد کرد.

در این نوشتار اصرار بر این است که بدون به کار بردن اصطلاحات ناآشنا و معلق عامی، این اصل اقتصادی به گونه‌ای بسیار ساده و روشن تشریح شود:

۱) نفت یک ثروت طبیعی است؛ یعنی طبیعت میلیون‌ها سال پیش این ماده فسیلی را در اعماق بعضی نقاط این کره‌خاکی به وجود آورده است که تصادفا قسمتی از آن نیز در اعماق کشور ما بوده است. پس در ایجاد آن نه دولت، نه ملت، نه دانشمندان و نه هیچ احدی از آحاد مردم این سرزمین در گذشته و حال سهمی نداشته‌اند. این یک نعمت خدادادی است و فقط به این کشور تعلق دارد.

۲) این ثروت نه به این نسل و نه به نسل آینده، بلکه متعلق به همه ساکنان این کشور در حال و آینده است و نگاهداری از آن چون بار امانتی بر دوش همه ملت ایران تا جاودان قرار گرفته است و این امانت گرانبها را نباید صرف هزینه‌های روزمره و غیرقابل بازگشت نمود.

۳) نفت «ثروت ملی» است و باید توجه داشت که رفتار با ثروت با رفتار با درآمد متفاوت است. درآمد را می‌توان به مصرف تامین هزینه‌های روزمره و نظایر آن رساند، ولی ثروت ملی را نباید جز برای سرمایه‌گذاری‌های زیربنایی به کار برد و این سرمایه‌گذاری‌ها باید به گونه‌ای باشد که در هیچ زمان از ارزش آن کاسته نشود.

۴) حال که روشن شد فروش نفت در حقیقت فروش ثروت کشور است و با فروش محصولات صنعتی و تولیدی متفاوت است، این اصل را نیز باید در خاطر داشت که ثروت ملی و درآمد ملی، دو مفهوم جداگانه است.

۵) اکنون که دانستیم از فروش نفت سودی حاصل نمی‌شود و از وجوه حاصله از نفت نباید برای هزینه‌های جاری استفاده کرد یا احیانا آن را بین مردم تقسیم نمود، راه‌حل اقتصادی این خواهد بود که وجوه حاصله از آن را یا باید برای سرمایه‌گذاری زیربنایی کشور به کار برد یا در حساب جداگانه‌ای نگهداری نمود تا برای پروژه‌های بزرگ و ضروری و بدون خطر بخش‌خصوصی به عنوان وام استفاده کرد، مشروط بر آنکه مجددا و در زمان تعیین شده به همین حساب واریز گردد، معنای این اصل این است که فقط تبدیل ثروت به ثروت مجاز است. از سوی دیگر، باید این اصل را هم در نظر داشته باشیم که هرگاه ثروت کشور صرف هزینه‌های مصرفی گردد، در درازای زمان، کشور با فقر فراگیر مواجه خواهد شد. همچنین پرداخت یارانه از محل فروش نفت نیز اقدامی غیراقتصادی است و در پیشگاه تاریخ به هیچ وجه قابل دفاع نخواهد بود.

۶) نفت ماده‌ای است تجدیدناپذیر یعنی هرچه استخراج می‌کنیم دیگر هرگز باز تولید نمی‌شود، بنابراین باید از این ماده پربها استفاده‌های بهینه گردد و به جای سوزاندن به مواد پتروشیمی تبدیل شود تا هم از آن استفاده‌های بهتری شود و هم ارزش افزوده بیشتری به دست آید. همیشه به یاد داشته باشیم که بدترین کاری که می‌توان با نفت انجام داد، سوزاندن آن است. به جای نفت ساخت و استفاده از نیروگاه‌های هسته‌ای و خورشیدی یا بادی بهترین جایگزین است.

۷) بودجه مملکت نباید با برداشت از پول حاصل از فروش نفت تامین شود، بلکه مبنای بودجه برای هزینه‌های کشور باید درآمدهای مالیاتی و گمرکی و توریستی و نظایر آن باشد. معنای این اصل آن است که کشورهای نفت‌خیز و از جمله کشور ما برای تنظیم بودجه خود باید همان کاری را انجام دهند که کشورهای بدون نفت انجام می‌دهند. تنها هزینه استخراج نفت را دولت می‌تواند از فروش نفت برداشت کند.

۸) هر سال باید درصد معینی از فروش نفت برای نوسازی صنایع نفتی و تزریق گاز و بهسازی چاه‌ها و صنایع وابسته به آن برداشت و هزینه گردد تا از فرسوده شدن چاه‌ها جلوگیری شود و این صنعت همیشه شاداب و به روز باشد.

۹) در استخراج نفت و فروش آن (جز مخازن مشترک با یک کشور دیگر) نباید تعجیل کرد، این ماده گرانبها هر روز کمیاب‌تر و پربهاتر خواهد شد، هر چند در یکی دو سال، اخیرا بهای آن به میزان قابل توجهی بالا و پایین رفته است، ولی اگر منحنی کلی بهای نفت را در مقاطع طولانی تهیه کنیم همیشه بهای نفت رو به افزایش بوده است و در آینده نیز چنین خواهد بود.

۱۰) این وظیفه ملی همه اقتصاددانان و دست‌اندرکاران امور اقتصادی کشور است که در همه مجامع رسمی و دانشگاهی مرتبا یادآوری نماید که اصطلاح «سود حاصله از فروش نفت» یک اصطلاح نادرست است و وجوهی که بابت فروش نفت به دست می‌آید، حداقل بهای این ماده گرانبها است که توسط کمپانی‌های بزرگ جهانی به زحمت به ما پرداخت می‌شود و نه سود و بدین ترتیب امیدوار باشیم که به تدریج رسانه‌های عمومی نیز از به کار بردن این اصطلاح نادرست، پرهیز کنند.

ماحصل مطالب فوق این است که نفت ما سرمایه ملی ما است و هیچ‌کس در ایجاد آن سهمی نداشته است و امانتی است الهی که به ما اهداء شده است و وظیفه همه ساکنان این سرزمین است که در نگاهداری این ثروت ملی بکوشند و از به هدر دان آن بپرهیزند. ما نباید فرزندان ناخلفی باشیم که به بهانه اینکه قیمت بین‌المللی نفت بالا رفته است آن را سود بپنداریم و از آن سهمی برای هزینه‌های روزمره خود بخواهیم، بلکه باید همیشه در نظر داشته باشیم که این ثروت کشور ما است و باید برای قوام همین کشور و انجام پروژه‌های زیربنایی به کار بریم که هم خود و هم نسل‌های آینده از آن بهره‌مند گردند و مازاد آن نیز در حسابی جداگانه با اساسنامه و قوانین روشن و شفاف، نگهداری شود. مقررات این صندوق نیز باید به گونه‌ای باشد که برداشت از آن برای مصارف و هزینه‌های جاری با تنظیم یک ماده یا تبصره امکان‌پذیر نباشد.

در سال‌های پایانی دهه شصت برای اولین بار، بارقه‌ امیدی پیدا شد و از سوی بانک مرکزی پیشنهادی برای جلوگیری از اتلاف این سرمایه ملی داده شد که تصور می‌رفت اولین گام برای استفاده درست از این منابع باشد که این ثروت ملی در حساب ویژه‌ای نگاهداری شود و فقط برای سرمایه‌گذاری‌های اساسی استفاده گردد، اما متاسفانه سال‌های بعد با افزودن تبصره‌هایی به قانون بودجه این صندوق به حساب ذخیره ارزی تبدیل و بعدا با تبصره‌های دیگری، موجودی همین حساب ارزی نیز به مصارفی غیر از آنچه بانک مرکزی در نظر داشت، رسید.

یکی از راه‌هایی که شاید بتوان هر چه زودتر به این مقصود رسید، پیشنهاد ایجاد یک بانک سرمایه‌گذاری فرادولتی با مقررات روشن و شفاف و با هیات‌مدیره و هیات امنای ملی خواهد بود تا هر ساله وجوه حاصله از فروش نفت به حساب سرمایه این بانک واریز گردد و این بانک منحصرا در پروژه‌های کنترل شده و کم‌خطر، چه خصوصی و چه دولتی تسهیلات مالی را با سودی معقول ارائه دهد؛ تسهیلاتی که در سررسید‌های خود مجددا به همین بانک بازگردد و عدول از این قاعده کلی به هیچ وجه امکان‌پذیر نباشد.

دکتر علی شرقی



همچنین مشاهده کنید