سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

« عطار » برای انسان معاصر حرفهای نو دارد


« عطار » برای انسان معاصر حرفهای نو دارد

گفتگو با دکتر مهدی محبتی نویسنده و استاد دانشگاه

آدمها امروز آن قدر سرگرمند که گاهی، اتفاقها و روزهای بزرگ را از یاد می برند و یادآوری تقویم هاست که می تواند مشکل آنان را برطرف کند. هر چند این روزها تقویمها هم فراموش می شوند. اینها را گفتم تا فراموش نکنم امروز روز عطار است؛ شاعر و عارف بزرگی که از پس قرنهای فراوان می توان صدای آسمان زاد او را شنید که می خواند:

آتش عشق تو در جان خوش تر است / جان زعشقت مست و حیران خوش تر است /هر که خورد از جام عشقت قطره ای/ تا قیامت مست و حیران خوش تر است

در روز بزرگداشت شیخ فریدالدین محمدبن ابراهیم عطار نیشابوری می توان این پرسش را مطرح کرد که در هیاهوی زندگی معاصر چه نیازی است به عطار؟ این پرسش بهانه ای شد تا با دکتر مهدی محبتی استاد دانشگاه و نویسنده کتاب ارزشمند «سیمرغ در جستجوی قاف» به گفتگو بنشینیم. محبتی تاکنون ۱۲ جلد کتاب را به جامعه کتابخوان ما پیشکش کرده است. تازه ترین آثار به چاپ رسیده این محقق و نویسنده «بدیع نو» و «قصه و قصه گویی در اسلام» است.

▪ آقای دکتر، با سپاس از شما به خاطر قبول این گفتگو برای شروع بفرمایید در دنیای معاصر که لحظه به لحظه در حال نو شدن و متحول شدن است، عطار نیشابوری چه حرف تازه ای برای انسان معاصر دارد؟

ـ ذره ای دردت دل عطار را / کفر، کافر را و دین دیندار را

عطار نیشابوری از ابعاد مختلف برای انسان معاصر حرفهای نو دارد. می توان این حرفها را دسته بندی و طبقه بندی کرد. در وهله اول از حیث زنده سازی آرمانها و ارزشهای بزرگ انسانی او حامل پیام برای بشریت است. همان چیزهایی که ما امروز در آنها دچار بحرانیم و از آنها با نام بحران معنویت یاد می کنیم یا همان بی معنایی که گریبان گیر انسان معاصر شده است. همان چیزهایی که در گذشته، معنا دهنده زندگی انسان بود و در حال حاضر ما خلا آنها را در زندگی انسان احساس می کنیم. مفاهیمی چون عرفان، خدا، ایمان، دین و...

بشر با اتکا به این موارد مهم، به زندگی خود معنا می داد، اما امروز با سلطه فناوری و به تعبیر «گنون» (متفکر فرانسوی) سیطره کمیت آن معنا از بین رفته است.

بشر نتوانسته است این مفاهیم جدید را جایگزین آن مراکز عمده مفهوم سازی بکند و نه توانسته است از آن مفاهیم متعالی و بلند دل بکند.به تعبیر یکی از نویسندگان معاصر، انگار چنگکی در گلوی انسان است و انسان بین زمین و آسمان معلق است؛ نه دستش به آسمان می رسد تا خود را بالا بکشد و نه پای او روی زمین قرار می گیرد که بتواند ساکن شود.

در چنین وضعیتی که انسان از افسردگی های مزمن رنج می برد، عطار حرفهای بسیار تازه ای دارد.

▪ چه حرفهایی؟ می توانید مثالی بیاورید؟

ـ بله! مثلاً عطار می گوید تمام دردهای بشری از نشناختن خود است. او می گوید اگر آدمی خود را بشناسد و بداند چه نیروی عظیمی در وجود اوست هرگز افسرده نمی شود.

«منطق الطیر» عطار و «مصیبت نامه» او دعوتی است به کشف خود که آدمی تنها نیست و فقط جدا افتاده از «من» حقیقی خود است.موضوع دوم در تفکر عطار ایجاد انگیزه برای رفتن و نماندن است یعنی وقتی انسان به یک منبع متعالی متکی شد دیگر نمی تواند ساکن شود.عطار انسان را به ملکوت دعوت می کند چه هفت وادی را و چه چهل وادی را. در حقیقت هفت وادی «منطق الطیر» همان چهل وادی «مصیبت نامه» است، اما در حال و هوا و فضایی دیگر. از این جهت آثار عطار فوق العاده برای انسان معاصر اهمیت دارد. چون فکر و آثار عطار تلاش سلوک و رفتن را به انسان هدیه می دهد. مسأله سوم مسأله ایجاد میل زیباشناسی است. عطار با آفریدن مجموعه ای از تصویرها، داستانها، قصه هایی که به تعبیر خود او احسن القصص است و برای آفریدن آنها جان کنده است وجه زیباشناسانه روح بشر را تحریک کرده است. عطار به انسان می آموزد به جای دیدن بدیها و زشتی ها خوبی های دنیا را ببیند و ابعاد متعالی دنیا و انسان را تماشا کند.

مسأله چهارم در آموزه های عطار ایجاد زمینه سازی خلاقیت در روح آدمی است. وقتی عطار را می خوانیم، به این نکته می رسیم که ما هم از خلاقیت بهره ای داریم و ما هم می توانیم شریک لذت آثار ناب این مرد بزرگ بشویم.حرف دیگر عطار برای انسان معاصر آشنایی او با حوزه های مختلف معرفت شناسی، جهان شناسی، کیهان شناسی و صدها مورد و معرفت دیگر است که در آثار عظیم او آمده است. باز هم چنانچه خواسته باشیم از حرفها و پیامهای عطار برای انسان معاصر بگوییم می توان به این نکته اشاره کرد که با رجوع به آثار عطار ما با روحهای بزرگ و نازنینی ملاقات می کنیم.

▪ اتفاقی که درمواجهه با تذکرة الاولیا برای ما رخ می دهد؟

ـ دقیقاً! تذکرة الاولیای عطار این گونه اثری است. با خواندن تذکرة الاولیا ما با روحهای بزرگی دیدار می کنیم که هر کدام از آنها می تواند سرمشقی برای خوب بودن باشد. از ملاقات با این روحها و شخصیتهای بزرگ انرژی می گیریم و به این نتیجه می رسیم که اگر طرفدار خوبی هستیم خوبی در اقلیت است و خوبان تنها نیستند.

▪ انسان معاصر تا چه اندازه توانسته است از سرچشمه فکر و شعر عطار بهره ببرد؟ بویژه ایرانی ها.

ـ انسان معاصر را می شود طبقه بندی کرد که در نقاط مختلف جهان ساکنند و باز خود ایران هم گروه های مختلفی دارد. متأسفانه سهم ما و سیرابی ما از آثار عطار آن گونه که باید باشد نیست و آن که شایسته عطار و دیگر بزرگان است از آثار آنان استفاده نکرده ایم.

▪ چرا؟

ـ دلایل فراوانی می تواند داشته باشد، به طور مثال گرفتاریها و بحرانها که زندگی ما و ذهن ما دچار آن می باشد یکی از علتهاست. یا گرفتارنانیم یا پریشانیم و یا روزمرگی ما را در خود گرفته است، برای همین نمی توانیم برای خود فراغتی حاصل کنیم و از زندگی بهره ببریم، به همین دلیل بخشی از انسانهای فرهیخته انسان معاصر غربی که به آثار بزرگان شرق توجه می کنند خیلی خوب از آثار این بزرگان استفاده کرده اند.

▪ چرا آنها بیشتر به سمت این آثار می روند؟

ـ آنها فراغت اقتصادی دارند و مقداری دغدغه نان آنها کمتر است.از طرفی تلاش فکری زیادی دارند که به جستجو و یافتن این بزرگان و استفاده از این آثار منجر می شود. از طرف دیگر آنها با این آثار هدفمند برخورد می کنند، یعنی بعضی اوقات این آثار را اهداف اقتصادی، یا فرهنگی یا اجتماعی می خوانند و ما نتوانسته ایم تا به حال این آثار را در ذهن طبقه بندی بکنیم که به عنوان مثال من می توانم از عطار چه استفاده ای بکنم؟ فرزندم می تواند چه استفاده ای بکند؟ در حال حاضر هم بخش عمده ای از روشنفکران، علما، دانشجویان و... و به طور کلی بخش فرهیخته جامعه از آثار عطار بهره می برند، رمان می نویسند، نمایش خلق می کنند یا نقاشی می کشند و در حقیقت یک حرکت عطارشناسی در ایران در حال شکل گیری است که آثار و افکار عطار را مورد توجه قرار می دهد.

▪ شما فرمودید در ایران هم نخبگان بیشتر به عطار علاقه مندند و آثارش را می خوانند چه می توان کرد که عامه مردم ما از عطار غافل نشوند و از آموزه های عطار بهره عملی ببرند؟

ـ سؤال خوبی مطرح کردید. این یک مشکل انسانی و بشری است، چون زمان در حال تغییر و دگرگونی است، زبان را هم تغییر می دهد. ما نمی توانیم امروز مردم را در حد زبان هفتصد سال قبل نگه داریم، زیرا زبان در حال تغییر است، بنابراین باید زبان را ساده سازی کنیم، این امر به شکلهای مختلفی اتفاق می افتد یا همان آثار را به نثر ساده برگردانیم یا نظم را توضیح بدهیم یا قسمتهای مشکل نظم را حذف کنیم یا از روی این آثار قصه، داستان، نمایشنامه و فیلم بسازیم و یا جلسات تحلیل و تغییر این آثار را برگزار کنیم و یا حرکتهایی مانند حرکت دانشگاههای معتبر جهان درباره بزرگانی از جمله عطار انجام بدهیم.مثلاً در حال حاضر چندین رشته دانته شناسی در دنیا وجود دارد، این دانشگاه ها با تقاضایی که در جوامع وجود دارد آثار «دانته» را طبقه بندی و به مخاطب عرضه می کنند.

اجازه بدهید تمثیلی به کار ببرم. آثار عرفانی ما مثل پسته و زعفران ماست، در عین اینکه بسیار مرغوب است و جهان به دنبال آنهاست، اما دسته بندی و بسته بندی خوبی از آن نشده، اگر این آثار با بسته بندی خوبی به مخاطب برسد بازار فکر جهانی را تا حد زیادی متوجه داشته های ارزشمند خودمان خواهیم کرد.پس می شود نسل جوان را با این مفاهیم آشنا کرد، اما آدمهای غیرمتخصص و ناآشنا و بی ذوق نباید این آثار را به دست بگیرند، زیرا آن را خراب می کنند.

▪ دولت با امکانات گسترده ای که دارد چه کارهایی می تواند انجام دهد؟

ـ دولت نقش مدیریت و جهت دهی را بر عهده دارد. در همه دنیا ما دولتها را داریم که رأساً کاری نمی کنند، اما امکانات خود را طوری جهت دهی می کنند که آدمهایی که می خواهند در این زمینه کاری انجام بدهند، بتوانند آن را دنبال کنند. در حقیقت دولت نقش واسطه را دارد، نه تولیدی زیرا دولتها به طور مثال مسائل عرفانی تولید نمی کنند، بلکه جهت دهی و راهنمایی را بر عهده دارند.

▪ بله همین جهت دهی ها تا به حال چگونه بوده است. به عنوان مثال مرکز عظیمی چون صدا و سیما تا چه اندازه توانسته است از آثار عطار استفاده کند و در جهت شناساندن آنها به مخاطب و در راستای کاربردی کردن آموزه های این بزرگان کار انجام بدهد؟

ـ صدا و سیما چندین بخش و شبکه دارد برنامه درس گفتارهایی از موسوی به مدت یک سال در شهر کتاب برگزار شد، این برنامه ها از شبکه چهارم سیما پخش شد و تأثیر خوبی هم داشت. در این اتفاق صدا و سیما بازتاب دهنده بود و تولید این برنامه بر عهده نهاد دیگری بود، بنابراین چنانچه نهادهای فرهنگی برنامه های خوبی از این دست داشته باشند صدا و سیما هم معمولاً آنها را بازتاب می دهد، اما مشکل این جاست که در مواقع فراوانی برنامه های فرهنگی ما قابلیت پخش از این رسانه را ندارند و بعضی جاها هم عکس این مورد دیده شده است به عنوان مثال فلان مؤسسه فرهنگی برنامه خوبی داشته است، اما صدا و سیما به دلایلی آن را بازتاب نداده است از این رو باید تعامل خوب و درستی بین تولید کنندگان آثار فرهنگی و صدا و سیما باشد. در عین حال اصل موضوع به مدارس و دوران کودکی برمی گردد.باید معلمهای باانگیزه و باسواد در این موضوعات کار کنند و مشکل مالی و اقتصادی هم نداشته باشند. پس وارد کردن اندیشه و هنر این بزرگان به زندگی مردم به یک حرکت ملی نیاز دارد.

▪ چند روز قبل همایش «عطاربه روایت استاد شفیعی کدکنی» برگزار شد و امروز هم مراسم مشابهی برای عطار برگزار می شود.حرکتهایی از این دست راچگونه می بینید؟

ـ به هر حال بهتر از این است که این گونه برنامه ها و این نامگذاریها نباشد. هم این که مردم نام عطار را می شنوند و می دانند شاعری به نام عطار وجود داشته و کتابهای ارزشمندی دارد و این باعث پرداختن مردم و توجه آنها به آثار این بزرگان می شود.

▪ به برگزارکنندگان این روزها چه پیشنهادی دارید تا بتوانیم بهره بیشتری از این نامگذاریها ببریم؟

ـ به نظر بنده اگر از طول و عرض این همایشها کم شود و در مقابل کارهای جدی انجام شود بهتر خواهد بود. مثلاً به چهار پنج آدم با ذوق و باسواد از قبل برنامه بدهند و البته به آنها حقوق خوبی هم بپردازند و به آنها بگویند در این موضوع قرار است سخنرانی داشته باشید و سخنرانی هم به چاپ خواهد رسید، این همان کاری است که در همه دنیا انجام می شود. فرهنگ و کارهای فرهنگی از دو حالت خارج نیست یا مخاطب آن عوام و مردم هستند که باید مطلب مناسب آنها تدارک دیده شود، ولی گاهی در کار فرهنگی به دنبال پاسخگویی به نیاز خواص و نخبگان جامعه ایم که باید برای آنها برنامه هایی قوی تر و جدی تر و حساب شده تر تدارک دید. مثلاً چنانچه قرار است عطار را به جامعه مهندسین، پزشکان و دیگر کسانی که متخصصند معرفی بکنیم باید از قبل به چند صاحب نظر موضوع بدهیم و در کنار آن هم حقوق خوب بدهیم و مطالب تولید شده را طبقه بندی کنیم تا به بهترین شکل به دست مخاطب برسد.

▪ ممنونم آقای دکتر، اگر صحبت خاصی است می شنویم.

ـ خواهش می کنم. شما که در خراسانید وظیفه سنگین تری نسبت به این بزرگان دارید، زیرا خراسان مرکز تاریخی فرهنگ و ادب ایران است. همان گونه که در گذشته کانون جوشان تولید ادبیات عرفانی و حماسی و... بوده است با تلاش نهادهایی همچون روزنامه قدس بچه های امروز را با این بزرگان آشنا و استعدادهای علاقه مند را جذب ادبیات کرد و پرورش داد تا وجود آنها در آینده سیراب کننده روح تشنه جامعه بشری باشد.

عباسعلی سپاهی یونسی



همچنین مشاهده کنید