پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

ورزش سلامتی شما را به خطر می اندازد


ورزش سلامتی شما را به خطر می اندازد

آمار مرگ و میر ورزشکاران ایران در سال گذشته

اگرچه به تصور و باور عموم ورزش عامل سلامتی و روشی بی دردسر برای رهایی از مرگ های ناگهانی است، اخبار مربوط به مرگ و میر ورزشکاران این باور عمومی را تا حدی زیر سوال می برد. با این حال این مساله یی است که در ورزش ایران هیچ گاه به صورت شفاف در مورد آن صحبت نمی شود و غیر از حوادث مربوط به موتورسواری که گویی مرگ ورزشکارانش حادثه عجیبی به نظر نمی رسد، در باقی موارد آمار محدود فدراسیون پزشکی- ورزشی به صورت محرمانه تنها در اختیار فدراسیون های ورزشی قرار می گیرد و هیچ گاه منتشر نمی شود. گفته می شود علت عدم اعلام رسمی این آمار تنها جلوگیری از بدبینی عامه مردم نسبت به ورزش است. هیچ کس دوست ندارد بعد از مرگ ورزشکاری بشنود که مردم می گویند؛ «شاید اگر ورزش نمی کرد، حالا زنده بود.» با این حال آمار رسمی فدراسیون پزشکی- ورزشی از فوت ۳۳ ورزشکار در سال ۸۵، حکایت می کند. این آمار وقتی قابل توجه به نظر می رسد که بدانیم این تعداد فقط شامل حال ورزشکارانی است که تحت پوشش بیمه این فدراسیون بوده اند و گروه بزرگی از ورزشکاران که کارت بیمه ندارند، در آمارها محاسبه نمی شوند. با این شرایط کاملاً مشخص است که تعداد ورزشکاران ایرانی فوت شده به دلیل آسیب های منجر به فوت، بسیار بیشتر از آمار فدراسیون پزشکی ورزشی است.

● کوهنوردان و زمستان های مرگبار

کوهنوردی با ۱۰ مورد فوتی بیشترین سهم را در آمار ورزشکاران فوت شده در سال ۸۵ دارد. اخبار گاه و بی گاه کوهنوردانی که دچار سانحه شده اند هم میزان خطر جانی ورزشکاران این رشته را بیشتر نشان می دهد. اما در حالی که با گذشت چندین سال از مرگ محمد اوراز هنوز از او به عنوان کوهنوردی افسانه یی نام می برند، هر سال تعداد دیگری از عاشقان کوهستان به دلایل مختلف جان می بازند. اکثر این حوادث در فصل زمستان و درست زمانی که فدراسیون کوهنوردی، به کوهنوردان برای صعود به ارتفاعات هشدار می دهد، رخ می دهد. عبدی کوهنورد اهل آذربایجان شرقی یکی از این نفرات است. او که همراه با دوستانش در سردترین روزهای زمستان ۸۵ به قصد صعود به دماوند از مسیر جبهه شمالی راهی این قله شد، هیچ وقت به این قله نرسید. او حتی به خانه هم بازنگشت. یکی از همنوردانش درباره حادثه منجر به مرگ او می گوید؛ «پایش لیز خورد و روی یخچال دبی سل سقوط کرد.» سقوط عبدی آنقدر شدید بود که جسدش تا سه روز پیدا نشد؛ «بعد از سه روز پیدایش کردیم و آوردیم پایین.» اما حادثه یی که برای این کوهنورد اتفاق افتاد در همان زمستان چندبار دیگر رخ داد اما برف و کولاک امکان امدادرسانی به کوهنوردانی که بعد از سقوط تا مدتی زنده می مانند را به صفر می رساند. در یکی از این حوادث تلفن همراه کوهنوردی که سقوط کرده بود، یک روز بعد از سقوط روشن شد. با روشن شدن تلفن همراه، خانواده اش مطمئن شدند او هنوز زنده است اما همنوردانش بعد از سقوط اثری از او نیافته بودند و کولاک هم اجازه جست وجو به تیم امداد را نمی داد. تلفن همراه سه روز بعد خاموش شد. چند ماه بعد کوهنوردانی که از آن مسیر می گذشتند، جسد او را زیر برف هایی که در حال آب شدن بود دیدند و با کمک نیروهای امداد به پایین انتقال داده شد. از این دست اتفاقات کم نیست اما بیش از همه حادثه یی که برای گروه آرش رخ داد، سر و صدا به پا کرد. این حادثه اواخر دی ماه سال ۸۵ رخ داد. چهار کوهنورد این گروه با هدف صعود زمستانی به گرده آلمان ها (مسیر سنگی غرب دیواره علم کوه به ارتفاع ۶۰۰ متر) به کوهستان زدند. چندی بعد یکی از آنها به عنوان تنها پشتیبان چادر زد و منتظر بازگشت باقی اعضا ماند. اما روز بعد گروه گرفتار کولاک شد و بعد از آنکه چادر و کیسه خواب ها را از دست دادند، با آویختن طناب ۵۰ متری سعی کردند به سمت پایین حرکت کنند. «اواسط راه متوجه شدیم علیرضا سلیمانی از سرما یخ زده است.» اینها را رضا عباسیون می گوید که در ادامه فرود مهدی عزیزی را هم از دست داد تا سخت ترین شب زندگی اش را به تنهایی بدون چادر و کیسه خواب در یک دهلیز یخ زده به صبح برساند. او گفت؛ «عزیزی از پرتگاه سقوط کرد.» روز بعد عباسیون به سختی خود را به تنها عضو گروه رساند اما چند روزی طول کشید تا آنها با کمک کوهنوردان، فدراسیون کوهنوردی، هلال احمر، سپاه پاسداران و اداره کل تربیت بدنی استان مازندران، به خانه های خود بازگردند. در جریان امدادرسانی به این دو حتی یک فروند بالگرد هلال احمر هم دچار سانحه شد.حسن نجاریان یک کارشناس کوهنوردی می گوید؛ «سلیمانی حتی در تابستان هم نمی توانست این مسیر را طی کند و عزیزی به عنوان سرپرست گروه او را وسط زمستان به آنجا برد.»

به هر حال عدم حرفه یی گری به مرگ ۲ نفر از یک گروه چهار نفره انجامید و البته انتقال جسد آنها هم به بهار سال آینده (بهار ۸۶) موکول شد. حادثه رخ داده برای گروه آرش اوج اهمال کاری برخی کوهنوردان را نشان داد اما فدراسیون کوهنوردی هم خود را در این میان کاملاً بی تقصیر می داند. محمود شعاعی رئیس این فدراسیون چندی پیش و بعد از تکرار حوادث مرگبار برای کوهنوردان گفت؛ «نمی توانیم دور کوه حصار بکشیم. ما فقط می توانیم اطلاعیه و هشدار بدهیم که می دهیم.»

● فوتبالیست ها در ایران و جهان

دلیل اصلی مرگ فوتبالیست ها، سکته قلبی اعلام شده است اما در حالی که این نوع حوادث در فوتبال جهان سر و صدای زیادی به پا می کند، در ایران هیچ گاه خبری از مرگ ۹ فوتبالیست در طول سال ۸۵ منتشر نشده است.

میشل کلاین بازیکن حرفه یی و رومانیایی تیم بایر اوردینگ آلمان سال ۱۹۹۳ بعد از دویدن طولانی سکته کرد و جان باخت. برنو پتزی مدافع سرشناس اتریش سال بعد در شرایطی که همراه دوستانش هاکی روی یخ بازی می کرد، ناگهان نقش بر زمین شد و سکته کرد. سال ۹۸ آکسل یوپینتر بازیکن تیم کارل زایس نیا آلمان دو روز قبل از جشن تولد ۲۹ سالگی اش در حین تمرین دچار حمله قلبی شد و در دم جان داد. اما بیش از همه مرگ مارک ویوین فو ملی پوش کامرونی سر و صدا به پا کرد. ویوین فو که در مرحله نیمه نهایی جام کنفدراسیون ها مقابل کلمبیا به زمین رفته بود ناگهان به زمین افتاد و لحظاتی بعد فوت کرد. صحنه مرگ او توسط دوربین های تلویزیونی ضبط شد و همسر و فرزندانش شاهد مرگ او بودند. در مورد این ملی پوش کامرونی پزشکان اعلام کردند حتی پیش از بازی دچار مشکل قلبی شده بود اما پزشکان تیم متوجه نشده بودند. بعد از مرگ ویوین فو مساله مرگ بازیکنان فوتبال بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت. یک سال بعد از مرگ او، میکوس فهر بازیکن ۲۴ ساله و مجاری تیم لیسبون پرتغال حین بازی دچار حمله قلبی شد و جان باخت. سال بعد دیوید توماسو مدافع فرانسوی اوترخت هلند، بعد از همراهی تیمش در دیدار برابر آژاکس در خواب سکته کرد و مرد. اما اخبار این گونه حوادث تا تابستان امسال کمتر به گوش می رسید تا آنکه آنتونیو پوئرتا از تیم سویا در جریان مسابقه با ختافه دچار حمله قلبی شد. او به سختی خودش را به رختکن رساند اما در آنجا متحمل اولین سکته شد. پوئرتای جوان سه روز بعد در بیمارستان جان باخت. چندی بعد فیل اودونیل کاپیتان تیم اسکاتلندی مادرول در جریان بازی دچار حمله قلبی شد. او از زمین خارج شد اما قبل از اینکه به نیمکت ذخیره ها برسد نقش بر زمین شد. اودونیل به بیمارستان نرسید و در آمبولانس جانش را از دست داد تا هواداران تیمش شادی پیروزی را در غم مرگ کاپیتان فراموش کنند. اما به گفته پروفسور ویلفرد کیندرمن سرپرست تیم پزشکان جام جهانی ۲۰۰۲ این تعداد خیلی بیشتر از چیزی است که اعلام می شود؛ «بیشترین آماری که اعلام شده نشان می دهد در طول ۱۰ سال گذشته ۱۵ فوتبالیست حرفه یی جان باخته اند. اما اگر شمار بازیکنان غیرحرفه یی را هم به آنها اضافه کنیم، تعداد زیادی را شامل می شود.» اعتراض کیندرمن این است که چرا بازیکنان حرفه یی که مطمئناً دارای پرونده های پزشکی بوده اند چنین ناگهانی می میرند. او تنها یک دلیل می تواند برای این اتفاق بیابد؛ «از قرار معلوم ورزشکارانی هستند که به درستی معاینه نمی شوند،» اگرچه او معتقد است دلیل بالا بودن میزان مرگ و میر در بین فوتبالیست ها تعداد زیاد ورزشکاران این رشته است اما با اطمینان می گوید؛«متاسفانه بسیاری از ورزشکاران اصلاً معاینه نمی شوند که این مساله بین آماتورها بسیار متداول است.» عدم وجود پرونده های پزشکی در باشگاه های غیرحرفه یی و آماتور در ایران هم صدق می کند. شاید به همین دلیل هم هست که از بین ۹ فوتبالیست ایرانی فوت شده در سال ۸۵ هیچ یک بازیکن حرفه یی نبوده اند و خبری از فوت آنها منتشر نشده است. اما در شرایطی که پرونده مرگ فوتبالیست ها در خارج از ایران چهره جدیدی به خود گرفته که پزشکان تیم ها را به دلیل تجویز داروهای نیروزای غیرمجاز متهم به زمینه سازی برای مرگ ورزشکاران می کند، در ایران این مربیان هستند که متهم ردیف اول شناخته می شوند. محمد بیات آسیب شناس ورزشی می گوید؛«مربیان ما هیچ شناختی از بدن شاگردان شان ندارند. اکثر آنها یک روش تمرینی دارند که در مورد همه ورزشکاران به کار می برند.» این طور می شود که افرادی که طبق تصور عموم ورزشکارند و از سلامت جسمی بالاتری نسبت به افراد عادی برخوردارند، ناگهان دچار حمله قلبی می شوند و جان می بازند. البته در فوتبال همیشه حمله قلبی عامل مرگ نیست مثل آن بازیکن ۱۴ساله بنگلادشی که توپ به سرش خورد و دچار ضربه مغزی شد. اگرچه او بعد از کمک های اولیه دوباره به زمین برگشت اما به دلیل تهوع شدید بار دیگر بازی را ترک کرد. عمرشریف که در راه انتقال به بیمارستان بیهوش شده بود، قبل از اینکه برای عمل جراحی به اتاق عمل برسد، جان باخت. مورد ضربه به سر برای بازیکنان ایرانی هم رخ داده و یکی از کارشناسان سازمان تربیت بدنی موردی را به یاد می آورد که منجر به مرگ یک بازیکن رده سنی نونهالان شد؛«از دروازه آویزان شده بود و تاب می خورد که به دلیل سنگینی وزنش، پایه های عقبی دروازه از زمین بیرون آمد و دیرک افقی با شدت روی سرش کوبیده شد.» این بازیکن نونهال هم قبل از رسیدن به بیمارستان جان باخت.

● رزمی کاران و ضربه های مرگبار

«۱۶ یا ۱۷ سال بیشتر نداشت. تو مسابقه حریفش با پا به سرش ضربه زد. طفلک را رساندند بیمارستان اما بی فایده بود، فوت کرد.» این شرح داستان تکواندوکار نوجوانی است که تابستان سال ۸۵ در جریان مسابقه دچار سانحه شد. اگرچه فدراسیون تکواندو نمی تواند کمکی برای یافتن نام او کند اما صحنه ضربه منجر به مرگ او مدتی بعد از حادثه در گوشی های موبایل دست به دست چرخید و هنوز هم بعد از گذشت بیش از یک سال، وقتی صحبت از مرگ رزمی کاران می شود، آن فیلم را به عنوان سند به هم نشان می دهند. یکی از خبرنگاران حوزه ورزش های رزمی که درباره او صحبت می کند، بعد از اینکه چند بار دیگر صحنه موجود در موبایلش را با دقت نگاه می کند، می گوید؛ «اسم پسرک را نمی دانم اما اسم ضربه موندولیاست،»

اما به غیر از این تکواندوکار نوجوان، یکی دیگر از رشته های رزمی هم سال گذشته شاهد چنین مرگی بود که البته باز هم نام این ورزشکار ناشناخته است. رزمی کار سبک «رًف نًر» یا همان رزم و جهاد اواسط زمستان ۸۵ با ضربه یی که به سرش خورد، دچار مرگ مغزی شد. خبرنگاری که شاهد صحنه بوده، می گوید؛ «مرگ بدی بود اما به نظر خیلی ها چنین مرگی بهتر از معلولیت باقی عمر است.»

این دو مورد عینی، نظر بیات آسیب شناس ورزشی را که ضربه به سر را عامل اصلی مرگ رزمی کاران می داند، تا حدودی تایید می کند. با این حال ضربه به سر در نامه فدراسیون پزشکی - ورزشی سومین علت عمده فوت اعلام شده است. اما بیات حتی در این مورد هم اشتباهات انسانی را دخیل می داند؛ «چرا بوکس برخلاف انتظار عمومی که از آن می رود، در این آمار سهمی ندارد؟ خیلی ساده است چون در این رشته ایمنی رعایت می شود.»

اما جدا از ضربه به سر، اشتباه و ندانم کاری های مربیان حتی به رزمی ها هم آسیب رسانده است. مربیانی که با عدم آگاهی از شرایط جسمانی ورزشکاران، با تمرینات غیرعلمی شان در جریان تمرینات زمینه ساز حوادثی می شوند که بعضاً غیرقابل جبران و حتی مرگبار است. در این حوادث دیگر نمی توان همه چیز را یک اتفاق ناگوار دانست. اگرچه چنین حوادثی در فوتبال بیشتر رخ داده اما رزمی ها هم در این میان ایمن نمانده اند. حوادثی که شاید از بیرون به یک شوخی تلخ بیشتر شبیه باشد اما واقعیتی است که خانواده یی را داغدار کرده است؛ «دیدم صورت بچه دارد سیاه می شود اما فکر نمی کردم بمیرد،» اینها را مربی رزمی کاری می گوید که از مرگ شاگرد جوانش در سالن تمرین چندی نمی گذرد. اما امثال این کونگ فوکار جوان کم نیستند. شاید به همین دلیل هم هست که حمله قلبی مهم ترین دلیل مرگ ومیر ورزشکاران ایران به حساب می آید. یک کارشناس آسیب شناسی با تاسف از حوادث نه چندان اندک از این دست می گوید؛ «خیلی از مربیان ما هنوز تحت تاثیر فیلم های اکشن سینمایی ورزشکار را تمرین می دهند. فیلم هایی که در آنها شاگرد زیر نظر یک مربی سنگدل و سرسخت ماه ها ریاضت می کشد و در نهایت تبدیل به قهرمان و اسطوره یی می شود که همه را شکست می دهد.» اما اگر از فیلم و سینما خارج شویم پایان همه این ریاضت کشی ها به قول اهالی سینما «هپی اند» نیست؛ پسر جوان زیر نظر مربی سختگیرش ۱۲ کیلومتر دوید. آقای مربی که از وضعیت پزشکی شاگردش اطلاعی نداشت در جواب اعتراض های کم و بیش او با غرولند جواب داد؛ «چیزی که شما می خوانید را ما نوشته ایم، با تن پروری به جایی نمی رسی.» و البته که ورزشکار جوان به جایی نرسید، او حتی تا بیمارستان هم دوام نیاورد و در همان سالن جان باخت...

محمد بیات آسیب شناس ورزشی در این میان فقط مربی را مقصر می داند. به گفته او که ترجیح می دهد از صفت «سنتی» برای این مربیان استفاده کند، ۹۰ درصد آسیب ها زمانی رخ می دهد که ورزشکار خسته است اما مربی بیشتر فشار می آورد تا او ورزیده تر شود. البته کمترین نتیجه این کار دلزدگی ورزشکار است؛ «یک ورزشکار آماتور، شخصیت سینمایی دهه های ۸۰ و ۹۰ هالیوود نیست که با انگیزه انتقام گیری از قاتلان والدینش ریاضت استاد را به جان بخرد و طبیعی است که دلزده می شود اما وقتی مساله جان او در میان است، دیگر نمی توان به راحتی از کنار این روش های سنتی گذشت.»با وجود این در حالی که حتی قانون هم مربی را اولین مقصر آسیب های ورزشی می داند، تعداد اندکی از خانواده ها به دنبال احقاق حقوق فرزند خود می روند. محمود صادقی کارشناس تربیت بدنی و مسوول آموزش فدراسیون کونگ فو در این باره می گوید؛ «شکایت چه فایده یی دارد؟ اصلاً مگر چند درصد از خانواده ها متوجه می شوند مشکل فرزندشان و حادثه یی که رخ داده به دلیل تمرینات غیرعلمی مربی بوده است؟» با این حال هستند افرادی که مشکل شان را از مراجع قانونی پیگیری می کنند، مانند خانواده همان ورزشکاری که بعد از ۱۲ کیلومتر دویدن در سالن جان باخت یا رزمی کار نوجوانی که حالا دچار مشکل رشدی شده است؛ «در کلاس این مربی تمرین یک فرد ۲۰ساله با کودک ۸ساله یکسان است. حالا کودکی که روزی ۵ کیلومتر دوانده شده، مشکل رشدی دارد.» خانواده او پیگیر شکایت شان هستند و البته اثبات این مساله زمان بر است.

● حوادث مرگبار در دیگر رشته ها

با این حال آسیب های منجر به مرگ هم همواره حین مسابقه یا تمرین رخ نمی دهد. مثال روشن این مساله در کشتی رخ داده است؛ رشته یی که میزان آسیب دیدگی بالایی دارد و سال گذشته هم چهار مورد آسیب منجر به فوت داشته است. در مورد کشتی معمولاً آسیب های نخاعی دردسرساز می شود اما ورزشکار کم سن و سالی که جانش را از دست داد، در ابتدا فقط یک شکستگی دنده داشت. اما صادقی که از یک مورد فوت شده رشته کونگ فو اطلاعی ندارد، داستان این کشتی گیر نوجوان را به خوبی می داند؛ «دنده اش شکسته و وارد ریه اش شده بود. اما آن طور که می گویند در طول تمرین مشکل خاصی نداشته و فقط احساس خستگی می کرده است. مربی هم که اطلاع خاصی از علائم آسیب های درونی نداشته، به او استراحت داده است اما مشکل اینجاست که صبح روز بعد کشتی گیر مصدوم دیگر از خواب برنخاست...»

شهرام ۱۲ساله فرزند امیر صباغیان دیگر کشتی گیری است که مرگ غیرمنتظره یی داشت؛ «شهرام بعد از تمرین کشتی دچار سرگیجه شدید شد. او را به بیمارستان رساندیم اما بی فایده بود.» دلیل مرگ این ورزشکار مرگ مغزی اعلام شد و خانواده اش قلب و کلیه های او را به بیماران در انتظار پیوند اهدا کردند اما دلیل مرگ ناگهانی او مشخص نشد.اما در آماری که فدراسیون پزشکی- ورزشی منتشر کرده، ورزشکاران رشته های دیگر هم به چشم می خورند. دوچرخه سواری یکی از این رشته هاست که چندماه پیش هم شاهد سانحه یی مرگبار در جاده ماهان - کرمان بود. در این حادثه یک دستگاه پراید به چهار دوچرخه سوار عضو تیم استانداری برخورد کرد. دو نفر از رکابزنان با فرار به موقع، جان سالم به در بردند اما محمدحسن تیرانداز و جاسم ایران منش لحظاتی بعد از تصادف در راه انتقال به بیمارستان جان باختند. سال ۸۵ هم حادثه یی مشابه برای دوچرخه سوار ۲۲ ساله همدانی رخ داد تا این ورزشکار در آمار فوت شدگان آن سال محاسبه شود. محمدرضا رادجو حین تمرین در جاده های اطراف همدان تصادف کرد و جان باخت. اما دوچرخه سواری تنها رشته یی است که آمار مرگ و میر آن به این روشنی ثبت شده است. فدراسیون قایقرانی اطلاعی از موضوع مرگ یک قایقران در سال ۸۵ ندارد. یک نفر در روابط عمومی این فدراسیون بعد از دقایقی جست وجو و پرس و جو از مسوولان این فدراسیون به نتیجه یی نمی رسد؛ «کسی چیزی نمی داند. حتماً خیلی آماتور بوده است،»این کارمند فدراسیون قایقرانی حتی از وجود نامه محرمانه فدراسیون پزشکی - ورزشی هم اظهار بی اطلاعی می کند. وضعیت در مورد رشته های بدمینتون، سوارکاری، همگانی (هرکدام یک ورزشکار فوت شده) و کاراته (دو ورزشکار فوت شده) هم همین طور است.

حدیث علمی



همچنین مشاهده کنید