جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

نهج البلاغه, عرصه بی نهایت بلاغت


نهج البلاغه, عرصه بی نهایت بلاغت

كتاب نهج البلاغه یك ثروت عظیم فكری و ادبی است این كتاب پیوسته مردمان را به عمل به شعائر دینی و پیروی از تعالیم قرآن مجید و استوار ساختن كارهای نیك و خوش فرجام فرا می خواند و آنان را به پیش رفتن در طریق فضائل برمی انگیزد

یكی از برجسته ترین آثار سیدرضی كتاب شریف نهج البلاغه است؛ كتابی كه هر گوهرشناسی را به اعتراف به جایگاه بلند و برجسته آن واداشته و سرهای همه آنان را به تواضع در برابر این كتاب فرود آورده است.حنا الفاخوری نویسنده تاریخ ادبیات عرب می نویسد: «كتاب نهج البلاغه یك ثروت عظیم فكری و ادبی است.

این كتاب پیوسته مردمان را به عمل به شعائر دینی و پیروی از تعالیم قرآن مجید و استوار ساختن كارهای نیك و خوش فرجام فرا می خواند و آنان را به پیش رفتن در طریق فضائل برمی انگیزد. نهج البلاغه دین را با مسایل اجتماعی و سیاسی درآمیخته و البته دین را پایه و اساس آن دو دیگر قرار داده و خواهان جامعه ای است كه بر سخن عدل و مساوات و حریت استوار شده باشد. در این كتاب عدل را جایگاهی وسیع است و امام آن را از مقتضیات اصلی زندگی و نگهبان آن قرار داده است... در نهج البلاغه در كنار این تعالیم آراء گوناگونی در فلسفه مابعدالطبیعه و فقه و معلومات بسیار تاریخی نیز آمده و مجموعه این مزایاست كه نهج البلاغه را در عالم ادب و دین و اجتماع به مقامی بلند رسانده است».

شیخ محمد عبده مفتی اسبق مصر و شارح نهج البلاغه در وصف این كتاب می گوید: «معتقدم به حق سخن علی علیه السلام بعد از قرآن كریم و كلام نبوی فصیح ترین و بلیغ ترین و پرمعناترین و جامع ترین سخنان است».شارح بزرگ نهج البلاغه ابن ابی الحدید می گوید: «یك سطر از نهج البلاغه برابر با هزار سطر كلام ابن نباته یعنی همان خطیب بلندآوازه ای است كه همگان بر یگانه بودن او در عصر خود و در فن خطابت اتفاق نظر دارند».

● سیر تألیف نهج البلاغه

سید رضی در مقدمه خود بر نهج البلاغه چنین می نویسد: «زمانی كه هنوز دوران طراوت آغازین زندگی را سپری می كردم تألیف كتابی را درباره خصائص ائمه آغازیدم كه روایتهای زیبای رسیده از آنان و گوهرهای نهان در گفتار ایشان را در برداشته باشد.

پس از آن كه خصائص گفتار امیرمومنان علیه السلام را به پایان رساندم، رویدادهای روزگار مرا از پی گرفتن كار و به كرانه رساندن این اثر بازداشت.از دیگر سوی در آنچه تا این زمان تألیف كرده ابواب و فصولی مشخص ساخته و در پایان آنها فصلی آورده بودم كه مواعظ و حكم و امثال و آداب منقول از امیرمومنان علیه السلام را دربرداشت.

در این زمان گروهی ازدوستان زیباییها و برجستگیهای این بخش را پسندیدند و درخشندگیهای این كلمات خوشایند، اعجاب آنان را برانگیخت. اینان از من خواستند تألیف كتابی را بیاغازم كه همه انواع كلام امیرمومنان علیه السلام و همه شاخسار شجره خجسته گفتار او را اعم از خطبه و نامه و ادب و موعظه دربرگیرد.

البته روشن است این گونه مجموعه ای چونان گفتارهای پردرخشش دینی و دنیوی را در خود جای می دهد كه نه در هیچ كلامی دیگر گرد هم آمده و نه در كتابی فراهم گشته است؛ چه امیرمومنان علیه السلام جویبار هماره جاری فصاحت و خاستگاه و زادگاه بلاغت بود و گوهرهای نهفته بلاغت در كلام او رخ نمود، سخنوری قانون خود را از او گرفت، همه سخنوران گام در جای گامهای او نهادند و همه اندرزگویان و واعظان سخن سرای از كلام او كمك جستند، با این همه او پیش افتاده و اینان نرسیده اند و وامانده اند؛ چرا كه كلام او نشانی از علم الهی و بویی از گفتار پیامبر خدا (ص) دارد.

به هر روی من خواسته این دوستان را برآوردم و با امید و آگاهی به سود بسیار و نام ماندگار و پاداش پرباری كه در این كار است تألیف آن را آغازیدم، بدان هدف كه در كنار همه شایستگی های امیر مومنان علیه السلام از جایگاه بلند او در این میدان نیز پرده برگشایم و روشن سازم كه چگونه او در میان همه پیشینیان بزرگ كه اندكی از كلام آنان برای ما نقل می شود و به ما می رسد به چكاد بلاغت و سخنوری رسیده و كلام او دریایی ژرف و ناشناخته كرانه و گوهری یگانه است.

دیدم كلام امیرمومنان بر گرد سه محور است: نخست خطبه ها و فرمانها؛ دوم نامه ها و منشورها؛ و سوم حكمت ها و موعظه ها. پس به توفیق خداوند بر آن شدم كه نخست خطبه های برجسته را برگزینم، پس نامه های برگزیده و پس از آن حكمت های برگزیده را بیاورم و برای هر یك از این سه، فصلی جداگانه قرار دهم.گاه در اثنای این گزیده ها عبارتی دوباره آمده یا مضمونی تكرار شده؛ و عذری كه در این كار است آن كه كلام او به روایت هایی با اختلاف بسیار به ما رسیده است و از همین روی گاه در جایی كلامی از آن حضرت به روایتی نقل شده و سپس در جایی دیگر به روایتی دیگر نقل شده و در كتاب گنجانیده شده است؛ به روایتی كه یا چیزی افزون بر روایت نخست و یا عبارتی پسندیده تر از آن دارد و از همین روی اقتضای حال تكرار آن است تا هم وجهی كه آن كلام بدان سبب گزینش شده تقویت شود و هم هیچ گوهری از این گوهرهای گرانبها از دست نرود.

گاه نیز مولف نسبت به آنچه در جایی دیگر از كتاب گزینش كرده بعیدالعهد شده و از همین روی همه یا بخشی از آن را از روی سهویافراموشی و نه از سر عمد و قصد تكرار كرده است.با این همه مدعی نیستم كه همه جنبه های كلام او را فرایافته و هیچ از آن فروگذار نكرده ام و هیچ از دستم نرفته و یا از ذهنم دور نمانده است. بلكه دور نمی دانم كه آنچه به من نرسیده فراتر از چیزی باشد كه به من رسیده و آنچه بدان چنگ یافته ام افزون تر از چیزی باشد كه فراچنگ نیاورده ام.به هر روی، بر من است كه تلاش خویش بر طبق اخلاص نهم و تا جایی كه در توان هست بكوشم و خداوند خود راه فراروی نهد و راهنمایی بگمارد».

● ترتیب و چینش نهج البلاغه

آن سان كه از مقدمه سید رضی نیز نقل كردیم وی نهج البلاغه را در سه بخش فراهم چیده است:

الف) خطبه ها:

نخستین و گسترده ترین بخش نهج البلاغه همین بخش است كه ۲۴۱ خطبه را در خود جای می دهد. در خطبه ها به موضوعات گوناگونی برمی خوریم، از فلسفه و الهیات و مباحث مربوط به صفات الهی و جبر و اختیار گرفته تا مسایل فقهی شرعی، از بیان عبرت های تاریخی گرفته تا مسایل اجتماعی، از پدیدارشناسی گرفته تا توصیه های ژرف و دقیق اخلاقی و از توبیخ یا نقد گرفته تا حماسه آوریهای ادبی و توصیه های نظامی.

ب) نامه ها:

در این بخش ۷۹ نامه آمده كه از نامه های بلند تا نامه های بسیار كوتاه دو یا چند جمله ای می توان در آن دید.در نامه ها توصیه های گوناگونی در زمینه های مختلف آیین حكومتی اسلام، نظام مالی و به ویژه نظام زكات، مسایل جنگ، بازخواست از كارگزاران و توصیه های اخلاقی وجود دارد. نامه امام به «مالك اشتر» از مشهورترین نامه هاست.

ج)حكمت ها یا كلمات قصار:

در این بخش به ۴۸۰ عبارت برمی خوریم كه نام حكمت یا كلمات قصار بر آنها نهاده اند. در این بخش صبغه اخلاقی بیش از هر چیز دیگر نمودار است و توصیه هایی كوتاه در زمینه های گوناگون آداب اجتماعی و اخلاقی و همانند آن را در برگرفته است.در میان این كلمات قصار بخشی متمایز از دیگر بخش ها وجود دارد كه سیدرضی آن را تحت نام «احادیث كوتاهی كه نیازمند تفسیر است» آورده است. این بخش در ترتیب صبحی صالح میان حكمت ۲۶۰ و ۲۶۱ جای گرفته و۹ حدیث را در برمی گیرد. در ترتیب فیض الاسلام نیز میان حكمت ۲۵۲ و ۲۵۳ قرار گرفته و همین ۹ حدیث را در برگرفته است.



همچنین مشاهده کنید