پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
کبوتر با کبوتر, باز با باز
ضربالمثلهای رایج در هر فرهنگ و کشوری میراث ارجمند پیشینیان است. این ضربالمثلها اغلب دارای نکات آموزنده و حکیمانهای هستند...
در مورد معیار انتخاب همسر ضربالمثلی در فرهنگ ما وجود دارد که بسیار ساده اما پرمغز و آموزنده است. مثل ضربالمثل «کبوتر با کبوتر، باز با باز...»
در این مجال قصد داریم موضوع معیارهای ازدواج را با استفاده از این ضربالمثل مورد بررسی قرار دهیم. ابتدا لازم است به معنای تحتاللفظی آن توجه کنیم. معنای ضربالمثل مشابه بودن و از یک جنس بودن دو شریک زندگی است. برای توضیح معنای روانشناختی این ضربالمثل میتوان از واژه «هویت» و «تشابه هویتی» استفاده کرد. بدیهی است که معیارهای ازدواج متعدد است، اما آنچه در نظر داریم در این مقاله به آن بپردازیم فقط معیار «تشابه هویتی» است.
قبل از ورود به بحث، لازم است جایگاه «هویت» و زمان شکلگیری آن را مورد توجه قرار دهیم. اریکسون به خوبی موضوع، بحران هویت، سردرگمیهویت و هویتیابی را مورد بررسی قرار داده است. روانشناسان آغاز دوره نوجوانی را زمان شروع بحران هویت و پایان نوجوانی و آغاز جوانی را زمان شکلگیری هویت میدانند. بروز بحران هویت معمولا با این پرسش نوجوان که من کیستم؟ مطرح میشود. نوجوان برای پاسخ به این سوال اقدام به تلاشی همهجانبه و گسترده میکند اما ممکن است سالها زمان ببرد تا به جوابهای قانعکننده دست یابد. پس از شکلگیری هویت، جوان وارد مرحله بعدی رشد شخصیت میشود در این مرحله که صمیمیت نام دارد، جوان تمایل دارد بدون از دست دادن مرزهای هویتش با همسر آینده خود هویتش را به اشتراک گذارد و تشکیل خانواده دهد.
روانشناسان تحول شخصیت معتقدند اگر نوجوان نتواند به تصویر روشنی از هویت خود دست یابد و از نظر هویتی تکلیفش با خودش و آینده خودش روشن نشود در مرحله بعدی و در جوانی برای ازدواج با مشکلات جدی مواجه خواهد شد. بنابراین جوانانی که هویت سردرگمی دارند و نیز جوانانی که هنوز در بحران هویت به سر میبرند از جمله کسانی هستند که آمادگی روانی برای ازدواج ندارند و در صورت ازدواج شاهد بروز مشکلات متعددی خواهند بود. بنابراین ازدواج یک جوان هویت یافته با همسری که از نظر هویتی سردرگم یا بحرانزده است خطر شکست تشکیل خانواده را افزایش خواهد داد. این موضوع برای مردان بیشتر تعیینکننده است. به عبارت دیگر احتمال شکست در مدیریت خانواده و اداره زندگی و خوشبخت کردن همسر آینده در مردی که هویت سردرگم دارد یا هنوز در بحران هویت به سر میبرد بیشتر از زنی است که مشکلات هویتی دارد. علت این تفاوت نیز در انتظار زنان از شوهرانشان است. زنان دوست دارند با مردانی زندگی کنند که بتوانند به آنها تکیه کنند و شخصیت آنها را محکم و استوار (مردی هویتیافته در جهت نظام ارزشی آنها) بدانند. زنان دوست ندارند به مردی تکیه کنند که خود مانند دیوار شکستهای به نظر میرسد و هر لحظه ممکن است فرو بریزد.
حال ببینیم این تشابه هویتی که ابتدا به آن اشاره کردیم در چه مواردی مطرح است؟ این تشابه در ۴ مورد به شرح زیر مطرح است:
۱) اولین تشابه زن و شوهر تشابه «نظام ارزشی» است. اگر برای زن کسب ثروت و زندگی در رفاه ارزش اول باشد و برای شوهرش ادامه تحصیل و فعالیت علمی میتوان گفت بین آنها در نظام ارزشی تشابه هویتی وجود ندارد. همچنین اگر ارزش غالب برای زن فعالیتهای مذهبی و برای مرد ارزش غالب کسب درآمد و ثروت بدون توجه به موازین دینی باشد، اینجا هم تشابه هویتی وجود ندارد.
۲) دومین تشابه هویتی به تشابه پایگاه اقتصادی زوجین برمیگردد. تشابه پایگاه اقتصادی به دلایل متعدد در کشور ما حائز اهمیت است. اولین دلیل اینکه هر کسی روش هزینه کردن خود را با توجه به پایگاه اقتصادی خود یاد گرفته و الگوی ذهنی او نیز در خرج کردن الگوی خانوادگی است. بنابراین اگر دختری ثروتمند عاشق پسری فقیر یا در سطح متوسط و راضی به ازدواج شود این ازدواج به دلیل عدم تشابه هویت اقتصادی والدین آنها در معرض تهدید و بایکویت خانواده دختر و تلخکامی ابتدای زندگی مشترک خواهد بود. تفاوت پایگاه اقتصادی اغلب زمینه اختلافهای خانوادگی را به وجود میآورد. شک و شبهه نظر داشتن به پول خانواده همسر و نیز عدم امکان خرج کردن پا به پای خانواده همسر پولدار از مواردی است که معمولا به چشم میخورد.
۳) سومین تشابه، تشابه اجتماعی است. مشابهت سطح تحصیلات زوجین یکی از شاخصهای تشابه هویت اجتماعی است. تفاوت زیاد در سطح تحصیلات همسران میتواند به عنوان زمینهای برای بروز اختلافات بعدی مطرح باشد. در این زمینه نیز مردان دوست ندارند از نظر تحصیلات پایینتر از همسرانشان باشند. اغلب ازدواج دانشجویان با یکدیگر شانس موفقیت بیشتری را نشان میدهد. آمارهای غیررسمی حاکی از جداییهای بسیار اندک ازدواجهای دانشجویی در مقایسه با ازدواجهای دیگر جامعه است.
۴) چهارمین شاخص تشابه هویتی را میتوان در تشابه فرهنگی دانست. در هر شهر و روستایی آداب و رسوم و الگوهای پذیرفتهشدهای وجود دارد که برای مردم آن دیار ارزشمند است. معمولا ازدواج با همسری از شهر و دیار دیگر میتواند زمینهساز اختلاف باشد. گاهی عدم درک فرهنگ طرف مقابل و نیز گاهی تصورات غلط برتری شهری بر روستایی یا برتری فرهنگ یک شهر بر شهر دیگر میتواند از عوامل زمینهساز اختلاف زناشویی به شمار برود.
۴ مورد مطرحشده در بالا از جمله مهمترین عوامل هویتی هستند که توجه به آنها میتواند به تشکیل خانواده موفق کمک کند. قطعا ملاکهای دیگری نیز وجود دارد که ما به آنها نپرداختیم. سخن آخر اینکه همانطور که آرون. تی. بک معتقد است عشق هرگز کافی نیست، ما اینجا تاکید میکنیم دختران و پسران جوان علاوه بر عشق که لازمه زندگی است باید به رعایت تشابهات هویتی نیز که از جمله ضرورتهای زندگی موفق است، توجه کنند.
دکتر عباس رحیمینژاد
روانشناس و عضو هیات علمی دانشگاه تهران
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران توماج صالحی سریلانکا کارگران حجاب رهبر انقلاب پاکستان دولت مجلس شورای اسلامی رئیسی سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور
کنکور هواشناسی سازمان سنجش تهران فضای مجازی اینترنت سیل شهرداری تهران پلیس سلامت فراجا قتل
قیمت خودرو قیمت طلا قیمت دلار خودرو بازار خودرو دلار بانک مرکزی قیمت سکه ایران خودرو سایپا بورس ارز
تلویزیون سینمای ایران امیر تتلو ترانه علیدوستی کتاب سریال تئاتر شعر مهران مدیری
کنکور ۱۴۰۳ باتری
اسرائیل آمریکا روسیه رژیم صهیونیستی غزه فلسطین جنگ غزه چین اوکراین اتحادیه اروپا ترکیه طوفان الاقصی
فوتبال استقلال لیگ برتر انگلیس فوتسال بازی تیم ملی فوتسال ایران تراکتور باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس پرسپولیس بارسلونا رئال مادرید
هوش مصنوعی همراه اول ناسا فیلترینگ اپل فناوری ایلان ماسک تبلیغات سامسونگ تیک تاک
سلامت روان فرونشست زمین استرس داروخانه پیری سرکه سیب دوش گرفتن